ضیافت افلاطون
محمدعلی فروغی
برگزاری سومپوسیون یکی از رسوم رایج در آتن بودهاست که مخصوصاً بین آزادمردان آتن بسیار مرسوم بودهاست. معمولاً مهمانان همگی مذکر بودند که روی تختهایی به حالت نیمه خوابیده میلمیدند. بعد از شام نیایشی به درگاه خدایان به جا میآوردند و پس از آن نوشیدن شراب آغاز میشد. در طی مهمانی میزبان مهمانان را با وسایل گوناگون سرگرم میکرد از قبیل رقصیدن و حرکات آکروباتیک کنیزان و غلامان و حتی در مواردی کنیزان خود را برای هم آغوشی در اختیار مهمانان قرار میدادند. معمولاً مهمانان پیرامون موضوعات گوناگون به بحث و تبادل نظر میپرداختند که تا پاسی از شب به درازا میانجامید. در سومپوسیون افلاطون میزبان آگاتون است.
قبل از مطالعه این اثر خواننده باید از شرایط و هنجارهای اجتماعی یونان باستان آگاه باشد.پایدراستیا که امری متفاوت از همجنسگرایی (هموسکچوالیتی) میباشد در یونان باستان امری بسیار رایج و طبیعی بود. در جامعه آتن علیرغم پیشرفتهای بزرگ فکری، زن از مقام اجتماعی بسیار پایینی برخوردار بود. مردان آتن به زن تنها به عنوان عامل تولید مثل و نگهداری خانه و فرزندان مینگریستند و در بسیاری موارد ازدواج زنان با مردان از روی عشق و علاقه نبود. در جامعه آتن زنان به ندرت از خانه بیرون میآمدند.
مفهوم عشق برای بسیاری از آتنیها در ارتباط عاطفی بین دو مرد تعریف میشد؛ که معمولاً معشوق پسری جوان بود که محاسنش به تازگی روییده بود؛ بنابراین مردان با زنان ازدواج میکردند صاحب اولاد میشدند ولی رابطه عشقی و عاطفی خود را با پسران جوان برقرار میکردند. دلیل اصلی چنین رابطهٔ پایدیا [تربیت] پسران جوان برای کسب فضیلتهای اخلاقی و سیاسی بود. امّا گهگاه نیز این رابطه عاشقانه به رابطهٔ جنسی میانجامید و از این جهت نیز به شدت تقبیح میشد.
ضیافت، مهمانی یا بزمِ میگساری (به یونانی: Συμπόσιο) یکی از مهمترین رسالههای افلاطون است. موضوع این رساله عشق است و این اثر مهمترین اثر افلاطون در زمینهٔ عشق میباشد.اثر دیگر افلاطون دربارهٔ عشق که با ضیافت هم در پیوند است فدروس میباشد. همچنین این رساله پیوندهایی هم با رسالهٔ فیدون دارد.این رساله از رسالههای سقراطی افلاطون میباشد که در آنها سقراط چهرهٔ اول رویداد میباشد. این رساله به گونهٔ روایتیاست که در بخشی از آن خواننده شاهد گفتگوی بازیگران آن با یکدیگر است.نام این داستان نیز اشاره به مهمانیهایی دارد که در یونان باستان برگزار میشد و مهمانان پس از خوردن خوراک به نوشیدن باده و گفتگو و بحث پیرامون موضوعی مشخص میپرداختند.تاریخ نگارش این رساله به درستی آشکار نیست ولی از قراین برمیآید که پس از سال ۳۸۵ (پیش از میلاد) نوشته شده باشد.
از مقدمه مترجم:
از کتابهای افلاطون که مخصوصاً برای معرفی سقراط نوشته، دو رسالهی مهم است که هر دو شاهکار است. یکی موسوم به فیدون، که از زیباترین کتابهاست و حکایت گفتوگوهایی است که سقراط دو روز آخر عمر خود را در زندان، در باب بقای نفس، با دوستان و مریدان خویش میکند ویاران را از مفارقت خود تسلی میدهد و از تعجب بیرون میآورد که خود چرا از مردن باک ندارد! این کتاب ترجمه شده و به تفصیل آن نمیپردازم؛ خاصه این که کیفیت قلم افلاطون را نمیتوان باز نمود و مطالب فلسفی آن را در موقع دیگر گوشزد خواهم کرد.
شاهکار دیگر افلاطون کتابی است موسوم به «مهمانی = ضیافت» که از عجایب کتب است و داستان مهمانی یکی از دوستان سقراط است که چون در شاعری جایزه گرفته است، ولیمه میدهد. در این مهمانی، اصحاب همه از شرب و نشاط و هیاهو خسته میشوند و بنا میگذارند که هر یک خطبهای در وصف عشق و مدح خداوند عشق بسرایند و چنانکه همه گویند و سخن گفتن سعدی دگر است، اهل مجلس همه در باب عشق تحقیق میکنند، امّا آن که سقراط میگوید حکایت دیگری است.