ارض ملکوت
اوپانیشاد (سر اکبر)
ترجمه از متن سانسکریت محمد داراشکوه
مقدمه و تعلیقات دکتر تاراچند و دکتر جلالی نائینی
فیلسوف آلمانی آرتور شوپنهاور ترجمهٔ لاتین اوپانیشادها را خوانده بود و آنها را در آثار جهان همچون اراده و تصور (۱۸۱۹) و متعلقات و ملحقات (۱۸۵۱) تحسین کردهاست. شوپنهاور فلسفهٔ خودش را (که در آن فرد مظهر وحدت اصولی یا «اراده» است) هماهنگ با اوپانیشادها مییافت. شوپنهاور نسخهای از ترجمهٔ لاتین اوپانیشاد (به لاتین: Oupnekhet) را همواره با خود داشت و گفته بود که اوپانیشاد «آرامش زندگی من بودهاست و آرامش مرگم هم خواهد بود.»
فیلسوف آلمانی آرتور شوپنهاور اوپانیشادها را «محصول بالاترین قلهٔ خرد بشری» نامید.
فیلسوفان دیگری از جمله هموطن شوپنهاور فریدریش ویلهلم یوزف شلینگ نیز مفاهیم اوپانیشادی را ستودهاند. در آمریکا، گروهی از ادبا و فلاسفه موسوم به تعالیگرایان، که مؤثر از آرمانگرایان آلمانی و تفسیر شلینگ از آرمانگرایی متعالی امانوئل کانت بودند، باعث شدند که اوپانیشادها در جوامع غربی شهرتی بیابند. شعر سرزمین هرز (۱۹۲۲) اثر شاعر انگلیسیزبان تی. اس. الیوت نیز با جمله سانسکریت «شانتی شانتی شانتی» (که به کرات در اوپانیشادها آمدهاست) به پایان میرسد.
پل دوسن در یادداشتش بر اوپانیشادها مینویسد که برهمن-اتمن در اوپانیشادها چیزی است که میتوان آن را تجربه کرد ولی توصیفش ممکن نیست. به باور دوسن این برداشت از روح و خود مشابه برداشت افلاطون است. اوپانیشادها بر وحدت روح تأکید دارند و هر شکلی از تکثرگرایی و در نتیجه دوری و نزدیکی مکانی، توالی زمانی، رابطهٔ علی، و تضاد سوژه و ابژه را رد میکنند. ماکس مولر نیز در نقدش بر اوپانیشاد دربارهٔ عدم وجود ساختار فلسفی واحد و موضوع محوری در اوپانیشادها مینویسد:
ماکس مولر: چیزی که بتوان آن را ساختار فلسفی دانست در اوپانیشادها وجود ندارد. این متون به معنای واقعی کلمه حدسهایی در باب حقیقت هستند که بهکرات یکدیگر را نقض میکند و با اینحال همه به یک جهت اشارت دارند. پیام اصلی اوپانیشادهای اصیل خودت رو بشناس است که معنای عمیقتری از γνῶθι σεαυτόν پیشگویان معبد دلفی دارد. «خودت را بشناس» ِ اوپانیشادها به معنای یافتن و دانستن «خود» حقیقی است که ماورای «من» (ایگو) است و در والاترین شکلش «خویش جاویدان» و وجود واحدی است که دومی ندارد و بر همهٔ هستی مسلط است.
اوپانیشاد (سر اکبر)(چاپ اول)
ترجمه از متن سانسکریت محمد داراشکوه
مقدمه و تعلیقات دکتر تاراچند و دکتر جلالی نائینی
فیلسوف آلمانی آرتور شوپنهاور ترجمهٔ لاتین اوپانیشادها را خوانده بود و آنها را در آثار جهان همچون اراده و تصور (۱۸۱۹) و متعلقات و ملحقات (۱۸۵۱) تحسین کردهاست. شوپنهاور فلسفهٔ خودش را (که در آن فرد مظهر وحدت اصولی یا «اراده» است) هماهنگ با اوپانیشادها مییافت. شوپنهاور نسخهای از ترجمهٔ لاتین اوپانیشاد (به لاتین: Oupnekhet) را همواره با خود داشت و گفته بود که اوپانیشاد «آرامش زندگی من بودهاست و آرامش مرگم هم خواهد بود.»
فیلسوف آلمانی آرتور شوپنهاور اوپانیشادها را «محصول بالاترین قلهٔ خرد بشری» نامید.
فیلسوفان دیگری از جمله هموطن شوپنهاور فریدریش ویلهلم یوزف شلینگ نیز مفاهیم اوپانیشادی را ستودهاند. در آمریکا، گروهی از ادبا و فلاسفه موسوم به تعالیگرایان، که مؤثر از آرمانگرایان آلمانی و تفسیر شلینگ از آرمانگرایی متعالی امانوئل کانت بودند، باعث شدند که اوپانیشادها در جوامع غربی شهرتی بیابند. شعر سرزمین هرز (۱۹۲۲) اثر شاعر انگلیسیزبان تی. اس. الیوت نیز با جمله سانسکریت «شانتی شانتی شانتی» (که به کرات در اوپانیشادها آمدهاست) به پایان میرسد.
پل دوسن در یادداشتش بر اوپانیشادها مینویسد که برهمن-اتمن در اوپانیشادها چیزی است که میتوان آن را تجربه کرد ولی توصیفش ممکن نیست. به باور دوسن این برداشت از روح و خود مشابه برداشت افلاطون است. اوپانیشادها بر وحدت روح تأکید دارند و هر شکلی از تکثرگرایی و در نتیجه دوری و نزدیکی مکانی، توالی زمانی، رابطهٔ علی، و تضاد سوژه و ابژه را رد میکنند. ماکس مولر نیز در نقدش بر اوپانیشاد دربارهٔ عدم وجود ساختار فلسفی واحد و موضوع محوری در اوپانیشادها مینویسد:
ماکس مولر: چیزی که بتوان آن را ساختار فلسفی دانست در اوپانیشادها وجود ندارد. این متون به معنای واقعی کلمه حدسهایی در باب حقیقت هستند که بهکرات یکدیگر را نقض میکند و با اینحال همه به یک جهت اشارت دارند. پیام اصلی اوپانیشادهای اصیل خودت رو بشناس است که معنای عمیقتری از γνῶθι σεαυτόν پیشگویان معبد دلفی دارد. «خودت را بشناس» ِ اوپانیشادها به معنای یافتن و دانستن «خود» حقیقی است که ماورای «من» (ایگو) است و در والاترین شکلش «خویش جاویدان» و وجود واحدی است که دومی ندارد و بر همهٔ هستی مسلط است.
بهائیان
نویسنده: سیدمحمدباقر نجفی
محمدباقر نجفی (زاده: ۱۲۳۵ هجری قمری، اصفهان - درگذشت: ۱۳۰۱ هجری قمری، نجف) از علمای برجسته شیعه بود که در زمان حیاتش در صدر حوزه علمیه اصفهان قرار داشت. محمد باقر نجفی فرزند آیت الله شیخ محمدتقی رازی ایوانکی یا شیخ محمد تقی اصفهانی بوده است که به صاحب حاشیه شهرت دارد این شهرت به سبب کتاب مهم او هدایهالمسترشدین می باشد. که از اولین کتاب ها درباره علم اصول فقه است.
وی متولد ایوانکی بوده است و از علمای بزرگ اصولی حوزه علمیه اصفهان محسوب می شود که شاگردان فراوانی داشته است. از معروف ترین شاگردان وی میرزای شیرازی صاحب حکم تحریم تنباکو و رهبر قیام تنباکو را نام برد.
....باب بسیار خجل شد. بعد از آن مسائلی چند از قصه و سایر علوم پرسیدند و جواب گفتن نتوانست. چون مجلس گفتگو تمام شد. جناب شیخ الاسلام احضار کرد و باب را به چوب مضبوط زده و تنبیه معقول نموده و توبه کرد و بازگشت و از غلط های خود انابه و استغفار کرد و التزام پا به مهر سپرد که دیگر از این غلط ها نکند. . . . » بر اساس مدارک و نوشته های موجود در پایان این مجلس «سیدعلی محمد باب» که تاب مجازات را نداشت دست از ادعای خود کشید و توبه نامه ای رسمی به خط خود نوشت.
در کتاب بهائیان نوشته سیدمحمد باقر نجفی صفحه 224، در مورد این توبه نامه چنین آمده است: «آنچه مسلم است، صورت اصلی دستخط علی محمد شیرازی، درقاب عکسی، در سالن قدیمی کتابخانه مجلس شورای ملی آویزان بوده است. مطلعان و کسانی که به کتابخانه مجلس رفت و آمد داشته و دارند، اذعان می دارند که خود صورت دستخط علی محمد شیرازی را که در قاب عکسی در سالن کتابخانه مجلس شورای ملی آویزان بوده، کراراً دیده اند...
بودا
نوشته عسکری پاشایی
بنا به کتابهای کهن بودایی، دو هزار و پانصد سال پیش فرزانهای به نام سدراته گوتمه در هند پیدا شد که سیر و سلوک خاصی در پیش گرفت و به «روشنی» رسید و بودا شد، یعنی بیدار و روشن، آئینی بنیاد نهاد که آئین بودا نامیده شده است. کهنترین متنهای فلسفی ـ دینی موجود بودایی به زبان پالی در دست است که یکی از زبانهای هندو آریایی میانه و زبان زادگاه بودا است. مجموعه این متنها را خود بودائیان، پس از مرگ بودا، در سه بخش گرد آورده و بر آن نام تی پیتکه یا سه سبد نهادهاند و بوداشناسان غربی هم آن را کانون پاکی خواندهاند، یعنی قانون بودا که به زبان پالی نوشته شده است. موضوع این کتاب، که از گفتارهای گوناگون متنهای سه سبد فراهم آورده شده، گزارش «سه گوهر» بودایی است، یعنی شرح زندگانی بودا و آئین او و انجمن رهروان کهن بودائی است، با همان آب و رنگ باستانی و بودایی آن.
تعلیقات و حواشی بر تجارب السلف
تصحیح: عباس اقبال آشتیانی
خاندان نوبختی
خاندان نوبختی یکی از خاندان های مشهور ایرانی هستند که از نیمه سده دوم تا اوائل سده پنجم هجری می زیسته اند و برخی از آنان منجم، ادیب، متکلم و دبیر بوده اند. اغلب آنها به استثنای یکی دو نفر شیعه بوده اند. نیای این خاندان نوبخت منجم منصور، خلیفه عباسی بوده است. حسین بن روح از خاندان ایرانی نژاد، به نام «آل نوبخت» سرچشمه گرفته است. نوبخت جد اعلای این خاندان به شمار می آید که در عهد منصور خلیفه دوم عباسی (158 ـ 136 ق.) از دین زردتشت پیروی می کرد. سپس با قبول اسلام به دربار خلفای عباسی راه یافت و در راه نشر علوم و تمدن اسلامی خدمات چشمگیری از خود نشان داد. او در علم نجوم سرآمد ستاره شناسان عصر خود بود. فرزندان و نوادگان نوبخت در عصرهای مختلف به ترتیب از مترجمان چیره دستِ زبان فارسی به عربی و از ستاره شناسان، راویان، متکلمان، فیلسوفان، فقیهان و شعرای سرشناس بوده اند و حتی برخی از آنان به مسؤولیتهای مهم حکومتی نیز دست یافته اند.
گرچه خود نوبخت پس از مسلمان شدن در مذهب خلفای بغداد، سنی به سر برد اما بعداً همه نوبختیان به مذهب شیعه گرویدند و جزو شیفتگان اهل بیت(علیهم السلام) شدند که در اینجا به اسامی بعضی از آنها اشاره می شود: 1. ابوسهل بن نوبخت، ستاره شناس. 2. ابوسهل فضل بن نوبخت، فیلسوف و متکلم. 3. ابواسحاق بن اسحاق بن ابی سهل، متکلم و صاحب کتاب «الیاقوت». 4. ابوسهل اسماعیل بن علی، از اصحاب امام هادی و امام عسکری(علیهما السلام) . 5. ابومحمد حسن بن موسی نوبختی، رجال شناس وصاحب کتاب «فرق الشیعه». 6. حسن بن سهل نوبختی، منجم مشهور. 7. ابو عبدالله احمد بن عبدالله نوبختی، شاعر. 8. ابو حسین علی بن عباس نوبختی، شاعر. و...خاندان نوبختی
خاندان نوبختی یکی از خاندان های مشهور ایرانی هستند که از نیمه سده دوم تا اوائل سده پنجم هجری می زیسته اند و برخی از آنان منجم، ادیب، متکلم و دبیر بوده اند. اغلب آنها به استثنای یکی دو نفر شیعه بوده اند. نیای این خاندان نوبخت منجم منصور، خلیفه عباسی بوده است. حسین بن روح از خاندان ایرانی نژاد، به نام «آل نوبخت» سرچشمه گرفته است. نوبخت جد اعلای این خاندان به شمار می آید که در عهد منصور خلیفه دوم عباسی (158 ـ 136 ق.) از دین زردتشت پیروی می کرد. سپس با قبول اسلام به دربار خلفای عباسی راه یافت و در راه نشر علوم و تمدن اسلامی خدمات چشمگیری از خود نشان داد. او در علم نجوم سرآمد ستاره شناسان عصر خود بود. فرزندان و نوادگان نوبخت در عصرهای مختلف به ترتیب از مترجمان چیره دستِ زبان فارسی به عربی و از ستاره شناسان، راویان، متکلمان، فیلسوفان، فقیهان و شعرای سرشناس بوده اند و حتی برخی از آنان به مسؤولیتهای مهم حکومتی نیز دست یافته اند.
گرچه خود نوبخت پس از مسلمان شدن در مذهب خلفای بغداد، سنی به سر برد اما بعداً همه نوبختیان به مذهب شیعه گرویدند و جزو شیفتگان اهل بیت(علیهم السلام) شدند که در اینجا به اسامی بعضی از آنها اشاره می شود: 1. ابوسهل بن نوبخت، ستاره شناس. 2. ابوسهل فضل بن نوبخت، فیلسوف و متکلم. 3. ابواسحاق بن اسحاق بن ابی سهل، متکلم و صاحب کتاب «الیاقوت». 4. ابوسهل اسماعیل بن علی، از اصحاب امام هادی و امام عسکری(علیهما السلام) . 5. ابومحمد حسن بن موسی نوبختی، رجال شناس وصاحب کتاب «فرق الشیعه». 6. حسن بن سهل نوبختی، منجم مشهور. 7. ابو عبدالله احمد بن عبدالله نوبختی، شاعر. 8. ابو حسین علی بن عباس نوبختی، شاعر. و...شرح شطحیات
تصنیف شیخ روزبهان بقلی شیرازی
شامل گفتارهای شورانگیز و رمزی صوفیان
به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هانری کربن
«روزبهان ابومحمد بقلی فسایی» معروف به «شیخ شطّاح» از عرفای بنام قرن ششم و هفتم هجری، در اثر ارزشمند و عمیق خود در کنار گفتارهای رمزی و حکایات اهل تصوف مانند جناب «بایزید بسطامی»، بیش از همه به شرح سخنان و حالات جناب «حلاج» و دفاع از وی پرداخته است و ازاین رو «شرح شطحیات» را عمده ترین مرجع و سند در شرح احوال و حقایق زندگی «حسین بن منصور حلاج» می دانند.
قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران
لولوبیان ناحیهای را که در سراسر جاده قدیم قرار دارد – و اکنون هم از بغداد و کرمانشاه به همدان و تهران میرود- اشغال کردند. یکی از چند مدخل طبیعی به سوی نجد ایران مورد استفاده جاده مزبور است، و آن چند هزار سال پیش وجود داشته است. از گستره قلمروی پادشاهان لولوبی آگاهی چندانی در دست نیست اما همینقدر میداینم که اتحادیه ایشان در سده ۲۲ پیش از میلاد سرزمینهای وسیعی را در اختیار خود داشت. چنان که آنوبانی نی، پادشاه لولوبیان، از دریای پایین (خلیج فارس؟) و دریای بالا (ارومیه یا وان؟) به عنوان حدود سرزمین زیر فرمانروایی خود یاد کرده است. و در این که عنصر لولوبی در این ماطق دارای قدرت بوده، شکی نیست... فلات ایران از قدیمی ترین کانون های تمدنی دوران باستان در آسیا است و از این نظر در دانش باستان شناسی جایگاه مهمی دارد. تاریخ اسکان در فلات ایران از دوره نوسنگی تا مهاجرت آریاییان چندان روشن نیست اما شواهد روشنی در دست است که سرزمین ایران در دیرباز مسکون بوده است. کانونهای قدیمی سکونت در کنار چشمه ها و رودخانه ها یا به طور کلی در مجاورت کوه های زاگرس و البرز به وجود آمده اند. مهم ترین این کانون های باستانی تپه سیلک کاشان، تپه حصار دامغان، ترنگ تپه گرگان، تپه حسنلو در آذربایجان، تپه مارلیک در رودبار و شوش در خوزستان می باشد. در کاوش های باستان شناسی در این کانون ها آثاری به دست آمده اند که قدمت برخی از آنها به هزاره پنجم پیش از میلاد میرسد.
مهابهارت (۴جلدی)
مترجم: میر غیاث الدین علی قزوینی - سیدمحمدرضا جلالی نائینی
مهابهارت ( منظومه حماسی مهابهارات کلانترین منظومه های حماسی جهان است. بنابر اساطیر هندو این منظومه را ویاسه تدوین کرده و آنرا به شاگردش ویشم پاین بیاموخت. موضوع مهم این کتاب ماجرای جنگ بزرگ میان دو خانواده خویشاوند یکی به نام کوران و دیگری پاندوان است. این جنگ افسانه ای بر سر فرمانروایی کشور بهارت روی داده.هرچند موضوع این منظومه جنگ است اما در این کتاب خواننده به داستان های قدیمی، طرز آداب هندوان و مسائل مذهبی و اخلاقی و اجتماعی و تقسیم جامعه هندو و نقش خدایان و بررسی مکتب جوگ و سانکیهه و ده ها مسایل ادبی میپردازد )
مَهابَهاراتا سرودهای حماسی از سدهٔ پنجم یا ششم پیش از میلاد به زبانِ سانسکریت و بههمراهِ رامایانا یکی از دو حماسهٔ تاریخِ هند است. مهاباراتا نوشتهی ویاسَ و گروهی از مؤلفان، با بیش از یکصدهزار بیت، بلندترین حماسه منظوم جهان است. قدیمی ترین بخش های آن متعلق به ۴۰۰ سال قبل از میلاد است و کارِ نوشتنِ آن تا سدهٔ سوم یا چهارم میلادی ادامه یافتهاست. مهاباراتا بگونهای شاهنامهٔ هندیان است. برخی از تاریخدانان، موضوعِ این سرودهها را الهامگرفته از نبرد میانِ مردمان آریایی و دراویدی در هزاره دوم پیش از میلاد میدانند. مهاباراتا در قدیم بدستور اکبر شاه با نام رزمنامه به فارسی ترجمه شدهاست.
مهابهاراتا مجموعهای از افسانههای تاریخی هند در هجده فصل است و بیش از صدهزار بیت شعر دارد و بعضیها آن را شاهنامهٔ هند و عدهای آن را حماسه ایلیاد و ادیسهٔ آن کشور مینامند. مهابهاراتا ۱۹ کتاب بسیار بزرگ است و مانند شاهنامه فردوسی، تاریخِ تمدنِ هند را از آغاز بازگو میکند. سرایندهٔ آن ویاس حکیم و دانشمند معروف است که علاوه بر مهابهاراتا ۱۰۸ پورانای دیگر نیز تصنیف کردهاست. سرودههای مهابهاراتا روان است و در آن تأثیر ژرفی از زیباییهای طبیعت بهچشم میخورد.
وجه دین
وجه دین کتابی است از ناصرخسرو که مانند بسیاری از دیگر آثار او اثری مذهبی است. این رساله حاوی مطالبی دربارهٔ فرقهٔ اسماعیلیه است. این کتاب تفسیر کلامی مذهب اسماعیلیه است و در ۵۲ گفتار ترتیب شده است. ناصر خسرو تفسیر الهیاتی اسماعیلیه را در رابطه به توحید، شهادت، قرآن، نبوت و ولایت بیان کرده است.