در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

فریدون پسر فرانک

تومان

   علی رضا محمودی ایرانمهر

پایان کار ضحاک و آغاز کار فریدون در شاهنامه 55 صفحه است اما ایرانمهر از این تعداد صفحه 165 صفحه رمان نوشته است. فریدون پسر فرانک، بازخوانی نو و دل انگیزی از داستان فریدون است. ب نثر کتاب، با آنکه سعی کرده است از زبان معیار فاصله بگیرد و زبانی اساطیری و کهن به متن دهد، اما از کهنگی و پیچیدگی و سخت فهمی دور است. توصیفات شعرگونه بدون اینکه تبدیل به شعر شوند و از نثر فاصله بگیرند، به زیبایی متن کمک کرده است. زیبایی نثر در سراسر کتاب مشاهده میشود بدون اینکه زیبایی نثر چیزی جدای از معنا باشد.

ایرانمهر تلاش کرده است، روایتی زمینی از داستان فریدون ارایه دهد. عناصر آسمانی در داستان به ندرت دیده میشوند. انسانها و آنچه در زمین رخ میدهد، سرنوشت را رقم میزند نه «یزدان» در آسمان. از «آیین جهان» سخن میگوید. حتی گاهی احساس میشود علاوه بر حذف عناصر آسمانی تلاش میکند آن را نفی کند. «هیچ دادگری در کار نیست پس چشم از ستارگان فروگیر و گوشهای خود را بر آوای سرنوشت ببند»، «جهان تنها همان چیزی است که تو با چشمان خود میبینی» و این نفی باز هم تکرار میشود. از زبان آتبین -که زنده نیست- نیستی پس از مرگ تکرار میشود. «در فراسوی مرگ جز فراموشی بی پایان هیچ نیست. بگذار مرگ تو را با هر که میخواهد... با سنگ و خاک و آتش برابر کند. تا زمانی که تو زنده ای مرگ خیالی بیش نیست و زمانی که مرگ باشد تو دیگر نیستی» در روایت ایرانمهر، نیستی پس از مرگ بارها تاکید میشود و حتی گاهی از داستان فاصله میگیرد و به باور نزدیک میشود.

داستان را راویان متعدد گزارش میکنند. از شخصیتهای داستان تا حتی چوپانی که گذر سپاهیان از کوهستان را میبیند و یا آهنگران. راویان بیشتر از آنچه در درون خودشان میگذرد، میگویند. آنچه در ذهن میگذرد روایت میشود نه آنچه بر زبان. این شیوه روایت به خوبی توانسته ترس،‌امید، کشمکشهای درونی و احساسات دیگر را نشان دهد.

در روایت ایرانمهر، از «بیهودگی ژرف و بی پایان جهان» به بهره بردن از زیباییها و خوشیهای جهان میرسد. گویا ایرانمهر از زبان خیام، شاهنامه را گزارش میکند.