در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

فلسفه برای زندگی و دیگر موقعیت های حساس

225,000 تومان

جولز اونز

ترجمه: فاطمه حسینی سارانی

نیگل واربورتون و جولز اِوَنز دربارۀ امکان استفادۀ درمانی از فلسفه گفت‌و‌گو کرده‌اند. از نظر واربورتون فلسفه اندیشیدن دربارۀ حقیقت است و هیچ تضمینی نیست که کشفِ حقیقت، برای ما به‌لحاظ روانی مفید باشد. اما اونز فلسفه را نوعی عمل‌گرایی می‌داند و معتقد است می‌توانیم با ترکیب فلسفه‌های باستانی با روانشناسی تجربی به مردم کمک کنیم تا رنج‌هایشان را تسکین دهند.

ایان — نیگل واربورتن: اخیراً علاقۀ زیادی به فلسفۀ رواقی به وجود آمده است، به‌خصوص به جنبۀ درمانیِ آن. من به این مسئله مشکوکم؛ زیرا از نظر من فلسفه اولاً تلاش برای فهم است و به‌معنای دقیق کلمه، تلاشی پژوهشی است. هیچ تضمینی نیست که کشفِ اینکه چیزها چگونه‌اند، برای ما به‌لحاظ روانی مفید باشد. در واقع ممکن است کارها را بسیار خراب‌تر کند. آنطور که فردریش نیچه اشاره کرده است، ممکن است حتی مواجهۀ رودررو با حقایق عمیق‌ترِ واقعیت ممکن نباشد. چنین چیزی ممکن است زندگی بشری را تحمل‌ناپذیر سازد. شما چه فکر می‌کنید؟

جولز اِوَنز: من به‌شخصه معتقد نیستم که همۀ فلسفه، درمان است؛ بلکه یونانیان باستان و رومی‌ها و همین‌طور بسیاری از فیلسوفان هندی مسئله را اینطور می‌دیدند. آن‌ها روش‌های عملی بسیاری پایه گذاشتند که مدعی بودند می‌تواند به تسکین درد کمک کند. این بخشی از نوعی «فلسفۀ زندگی» فراگیر بوده است. این روش‌ها فقط مثبت فکرکردن نبوده است؛ بلکه آن‌ها معتقد بودند ما باید جهان را آنگونه که هست، ببینیم و با تمام بی‌ثباتی‌ها و ناملایماتش آن را بپذیریم. روان‌شناسان تجربی برخی از این فنون را آزمایش و بازکشف کرده‌اند که این روش‌ها واقعاً رنج هیجانی را به‌کلی تغییر می‌دهد. من می‌خواهم تا جایی که ممکن است دربارۀ این مسئله آگاهی رسانی کنم؛ زیرا فلسفۀ باستانی واقعاً می‌تواند به مردم کمک کند تا رنج‌هایشان را تسکین دهند. این به نفع فلسفه هم خواهد بود، زیرا همان‌طور که می‌دانید امروز بسیار به آن حمله می‌شود و تحت فشار است. فکر نمی‌کنید هر چه بیشتر این مسئله را توضیح دهیم، وضعیتِ فلسفه و ربط آن به زندگیِ روزمره بهبود خواهد یافت؟

حال، آیا من فکر می‌کنم سعادت ارزش بالاتری از حقیقت دارد؟ نه. من هیچ وقت به چیزی که فکر می‌کنم غلط است به خاطر اینکه مرا خوشحال می‌کند چنگ نمی‌اندازم – حداقل امیدوارم این کار را نکنم. فسلفه متضمن جست‌وجوی خستگی‌ناپذیر حقیقت است، یک ارزیابی پایان‌ناپذیر از فرضیاتمان. من از این جست‌وجو لذت می‌برم. به همین دلیل است که من در رواقی‌گری متوقف نمانده‌ام، بلکه هنوز به جست‌وجو ادامه می‌دهم زیرا گمان نمی‌کنم که رواقی‌گری همۀ حقیقت را دربارۀ واقعیت بیان می‌کند. اما چیزی که به من انگیزه می‌دهد که به جست‌وجو ادامه دهم نوعی ایمان افلاطونی به این است که حقیقت خوب است، و اینکه برای من خوب است. اگر فکر می‌کنید که مقصد، ارزشِ رسیدن ندارد، چرا باید به خود زحمتِ جست‌وجو بدهید؟