تاریخ جنون
میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی در این کتاب با روش تحلیل گفتمان مفهوم جنون و سیر پیدایش بی خردی و دیوانگی به موازات حاکمیت خرد بر انسان و شکلی از تاریخ که در آن خرد حاکم بر انسان، همسایه او را محبوس میکند و انسان با واسطه زبان بیرحمانه نا دیوانگی، وجود خود و دیگری را به رسمیت میشناسد را بررسی میکند. وی از تابلوی کشتی احمقها برای روی جلد کتاب تاریخ جنون استفاده کردهاست. میشل فوکو در مقدمة کتاب خواهان نگاشتن شکل دیگر دیوانگیست. آن دیوانگیای که «خرد حاکم انسان، همسایة او را محبوس میکند و انسانها از طریق این عمل و با واسطة زبانِ بیرحمانة نادیوانگی با یکدیگر رابطه برقرار میکنند، و وجود یکدیگر را به رسمیت میشناسند». علاوه بر چنین خواستی، فوکو خواستِ دیگری هم دارد: دست یافتن به درجة صفرِ دیوانگی در سیر جنون؛ وی درجا منظور خویش را توضیح میدهد: «زمانی که برداشت انسان از جنون یکدست و نامتمایز بود، زمانی که مرزبندی میان عقل و جنون خود هنوز مرزبندی نشده بود»
خلوت
کتاب خلوت، رمانی نوشته ی پل کنستان است که اولین بار در سال 1998 به انتشار رسید. این رمان هیجان انگیز با طنز گزنده و تاریک خود، ما را به کنفرانسی آکادمیک در کانزاس می برد که در آن، مواجهه ای میان زنی فرانسوی به نام اورور و همتای آمریکایی اش، گلوریا، از تفاوت های فرهنگیِ بنیادینِ میان این دو شخصیت پرده برمی دارد. نتیجه ی چنین مواجهه ای، تصویری طنزآمیز و گزنده از انسان هایی است که از نظر روانشناسی، آسیب هایی جدی دیده اند و هر یک به گونه ای «استعمار» شده اند. رمان خلوت علاوه بر این، نگاه فرانسوی ها به جهان بینی آمریکایی (از بینش های نژادی گرفته تا فمینیسم و دنیای دانشگاه) را مورد بررسی قرار می دهد. همانطور که خود پل کنستان می گوید، این کتاب یک آینه است و در قالب شخصیت های جذاب خود، بازتابی ملموس از تمام انسان ها و جهان آن ها را خلق می کند.