دوست بازیافته
فرد اولمن
مهدی سحابی
در گرماگرم زمانه پرآشوب و رويدادهاي سرنوشتسازي كه به استقرار نظام هيتلري در آلمان انجاميد دو نوجوان هم مدرسهاي زندگي به ظاهر آرام و بيدغدغهاي را ميگذراندند از اين دو يكي يهودي و ديگري از يك خاندان برجستهاي اشرافي است. آشنايي و دوستي ساده دو همشاگردي دوام چنداني نمييابد و كشمكشهايي سياسي و اجتماعي آن دو را كمكم از هم جدا ميكند. سرنوشت يكي تبعيد و گريز و مهاجرت ناخواسته است در حالي كه همه چيز ميتواند به ترقي و شهرت ديگري منتهي شود. اما رويداد دردناك و تكاندهندهاي در آخرين سطرهاي كتاب همه آنچه را كه خواننده حدس ميزند نقش بر آب ميكند.