آخرین رُز کشمیری
افسر ارشد منطقه، سرگرد هَری، نگاهی به زیر و بالای میز انداخت. چشمان فرا برّاق، صورتهای خالمخالی، حرفهای پراکنده، نامفهوم و بریده بریده، تردیدی نبود که وقتی پرنتیس آنجا حضور نداشت گفتوگوها فرو مینشست و برای پر کردن شکافها و اختلافات، نوشخواری جریان مییافت. و اکنون هم که پرنتیس نبود. رفته بود به کلکته برای شرکت در مصاحبهای که برای ترفیعش به درجهی ارشد ترتیب داده بودند. «اما چرا جایلز؟ چرا من نه؟» هر بار فقط یک نفر از آنها میتوانست ترفیع بگیرد و این بار آن یک نفر هم پرنتیس بود. این بار هم پرنتیس توانسته بود موانع را پشت سر بگذارد و خدا میداند کی دیگر شاید فرصتی برای ارتقای او دست دهد. واقعاً به این ترفیع درجه نیاز داشت. به پولش نیازمند بود. به زودی صاحب فرزندانی میشد که برای تحصیل باید میفرستادشان به انگلستان. پیشتر هم همسرش دایماً مینالید و گله میکرد و او هم از آن گلهها دیگر به ستوه آمده بود، از آن درد دلهای بیپایان «هیچی نداریم بپوشیم، فقط یک اسب کالسکه داریم، پس کی میتوانیم اسباب اثاثیه و مبلمان خودمان را بخریم.» او بهشدت نیاز داشت به این ترفیع درجه و آن وقت پرنتیس گرفته بودش. پرنتیس پرادعا و گزافهگو!
آخرین معادله ی اسحاق سوری
در بخشی کوتاه از این اثر می خوانیم: «هوشي که در لحظهاي معين ميتواند کل نيروهايي را درک کند که طبيعت به واسطهشان جان ميگيرد و همچنين موقعيتهاي مربوطه به وجودهايي را درک کند که با همديگر کليت آن طبيعت را شکل ميدهند، افزون بر اين، موضوع آنقدر گسترده است تا اين اطلاعات را براي تجزيه و تحليل ارائه دهد... براي چنين هوشي هيچ چيزي غيرقطعي نيست و آينده مثل گذشته به روي ديدگانش باز ميشود. پيير سيمون لاپلاس رماني ظريف و پيچدرپيچ و تکاندهنده و تأثيرگذار... ترسيمهايي محتمل از شخصيتهايي که از نظر روانشناسي مجروحاند و پيچشهاي داستان را افزايش ميدهند...»
آزاده خانم و نویسنده اش
آزاده خانم و نویسندهاش با عنوان فرعی آشویتس خصوصی دکتر شریفی روایت پست مدرن زندگی نویسندهای به نام دکتر مجید شریفی و زنی به نام آزاده خانم است. آزاده خانم، در این داستان چهرههای گوناگونی پیدا میکند و به صورت کهن الگویی از زن شرقی عرضه میشود. او گاهی به صورت زنی در یک صد سال قبل از هجرت، ظاهر میشود و گاه صورت زن اثیری بوف کور یا قهرمان داستان شبهای روشن داستایفسکی را به خود میگیرد. او زنی است که راوی، هم به آن دلبسته است و هم از آن میگریزد. محور اصلی وقایع این کتاب اتفاقات اجتماعی دههی ۲۰ تا دههی ۷۰ و زندگی خصوصی و اجتماعی راوی و آدمهای اطراف اوست. بسیاری از منتقدان، این کتاب را برخوردار از سبکی خاص و گامینو در ادبیات داستانی میدانند. براهنی، در این اثر از انواع شگردها و زبانهای رماننویسی استفاده میکند.
آلیو کیتریج
رمان آلیو کیتریج در نظر دیگران، شخصیتی کله شق، مهربان و اغلب غیرقابل پیش بینی دارد. او که معلمی بازنشسته در شهری ساحلی و کوچک در ایالت مین است، با بالاتر رفتن سنش تلاش می کند تا با تغییرات ایجاد شده در زندگی اش کنار بیاید. او زنی است که به باطن زندگی اطرافیانش می پردازد و موفقیت ها و شکست هایشان را عمیقا نظاره می کند. همسر آلیو، پیروی فلسفه ی رواقی گری است و رابطه ی میان آن ها، نه آن قدر متزلزل است که از هم بپاشد و نه آن قدر مستحکم که از آن، راضی و خشنود باشند. در داستان با پسر جوانی آشنا می شویم که از غم از دست دادن مادرش در عذاب بوده و فقط حضور آلیو است که دردش را تسکین می دهد؛ در حالی که پسر خود آلیو از حساسیت های عجیب و پیچیده ی مادرش بسیار تحت فشار قرار گرفته است. رمان آلیو کیتریج، کاوشی نافذ و پرجوش و خروش درباره ی روح آدمی است؛ داستان این رمان، مخاطب را به خنده، تأیید، افسوس و همدردی با شخصیت ها وادار می سازد.
آن روی سکه
دنیل افری، زاده ی 22 آگوست 1965، مقاله نویس، ویراستار، پزشک و نویسنده ای آمریکایی است. افری مدرک کارشناسی ارشد و دکتری خود را در رشته ی داروشناسی از دانشگاه نیویورک دریافت کرده است. او علاوه بر پزشکی، استاد بالینی طب در دانشکده ی پزشکی دانشگاه نیویورک است و برای بخش سلامت نیویورک تایمز نیز مطلب می نویسد.
آنچه شما می گویید آنچه پزشک می شنود (روایتهایی از پزشک و بیمار)
نيازي نميبينم كه پزشكم مرا دوست داشته باشد؛ انتظار هم ندارم همراه من عذاب بكشد؛ وقت زيادي از پزشكم نميخواهم؛ فقط پنج دقيقه به وضعيت من فكر كند، تمام ذهنش را به من بسپارد، در يك فاصله كوتاه به من بپيوندد، همراه جسمم روحم را جستجو كند و بيماريام را بفهمد، زيرا هر انساني به شيوه خودش بيمار ميشود. بسياري از بيماران با نااميدي از اتاق پزشك خارج ميشوند. اما آنچه از «صرفا نارضايتي» مهمتر است، اين است كه پزشك نتواند تشخيص درستي بدهد يا آنها را درست درمان كند. پزشكان نيز به همين ميزان از دشواري چيدن قطعات پازل داستان بيماران درمانده ميشوند، به خصوص براي آنهايي كه علائم پيچيده و مرموزي دارند با رشد بيشتر علم پزشكي و چندگانه و پيچيدهتر شدن بيماريها، فاصله ميان آنچه بيمار ميگويد و آنچه پزشك ميشنود، يا برعكس، چشمگيرتر ميشود. من نگارش اين كتاب را با هدف بررسي رابطه ميان بيماران و پزشكان و كاوش در نحوه انتقال يك داستان از يك طرف به طرف ديگر آغاز كردم.
اتللو
نام نویسنده : ویلیام شکسپیر
نام مترجم : عبدالحسین نوشین
اُتِلو یا اُتِللو (به انگلیسی: Othello) یا تراژدی اُتلو و مغربی ونیز عنوان نمایشنامهای عاشقانه وتراژیک اثر ویلیام شکسپیر است که در حدود سالهای ۱۶۰۳–۱۶۰۴ میلادی نوشته شدهاست. این نمایشنامه بر اساس داستانی به نام کاپیتان مغربی ( ۱۵۶۵ م) نوشته سینسیو نویسنده ایتالیایی، نگاشته شده است. در این نمایشنامه شکسپیر به مضمون خیانت در عشق میپردازد.
"آه اي روح من، فتنه اينجا خفته است. همه را او موجب شده و شما اي ستارگان آزرمگين ، مپسنديد كه با شما بگويم چه كرده است. همه را او سبب شده، اما خونش را نخواهم ريخت و اين پوست سفيدتر از برف را كه همچون مرمري كه بر گورها مينهند صاف است، زخمدار نخواهم كرد. با اين همه بايد بميرد. وگرنه ، بار ديگر در حق ديگر مردان خيانت خواهد كرد."
"بر شماست كه از من چون مردي سخن برانيد كه نابخردانه اما بيش از اندازه دوست ميداشت. مردي كه به آساني دچار حسد نميشد اما چون بدين راهش كشاندند آلوده گشت و به سان آن هندوي فرومايه مرواريدي را كه به همه آل و تبارش ميارزيد به دور انداخت."