تصویر یک زن
هنری جیمز
مجید مسعودی
هنری جیمز ۱۸۴۳ در نیویورک به دنیا آمد. از ۱۸۷۵ در اروپا – اول در پاریس و بعد در لندن – سر کرد. بعد از چند سفر کوتاه به آمریکا – تابعه ی انگلیس شد و ۱۹۱۶ در چلسی مُرد. در زندگی اش هیچ اتفاق قابل توجهی پیش نیامد و به کتاب نوشتن روزگارش گذشت. بیست جلد رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه و مقاله. یعنی این که، زندگی اش (مثل هر آدم دیگری) تماماً بی معناست و به همین دلیل آثارش، که مظهر غیابی ذاتی اند، خود را با قدرت بیشتری تحمیل می کنند. در خوار شدن، بی آبرویی، شیون کردن و اعدام شدن شکستی نیست، شکست آن است که هیچ نباشیم.
«تزوتان تودورف»
دست و پا زدن برای بیرون کشیدن هنر از دل شر. در «تصویر یک زن» رمان از اتهام به خودنمایی و تزویر تبرئه می شود. ایزابل آرچر هر تصمیمی که برای زندگی اش بگیرد، عیناً همان رفتاری است که هنری جیمز در تعهد خود به داستان نویسی نشان می دهد.
تصویر یک زن (دو جلدی)
تصویر یک زن اثر نویسنده صاحب سبک و نظریهپرداز انگلیسی ـ امریکایی، هنری جیمز یکی از شاخصترین آثار او و یکی از سرآغازها در تاریخ رمان است. شخصیت اصلی داستان چنان که از اسم آن برمیآید یک زن است؛ زنی جوان به اسم ایزابل آرچر. ایزابل دختر امریکاییِ معصوم و جذابی است که با پیشنهاد خاله خود خانم تاچت و تحت حمایت او، از امریکا به انگلستان میآید. جیمز داستان را در انگلستان و در محوطهچمن وسیع خانه خاله ایزابل شروع میکند. حاضرین در صحنه سه نفرند که هر سه نقشی تعیینکننده در زندگی ایزابل ایفا خواهند کرد؛ شوهرخاله ایزابل آقای تاچت، پسرخاله بیمار و دوستداشتنی او رالف، و دوست خانوادگی تاچتها، لرد واربرتنِ سی و پنج سالهجذاب، مجرد و بسیار ثروتمند. جیمز با مهارتی مثالزدنی در بخش اول صحنه را برای حضور ایزابل آماده میکند تا او در بخش دوم به شکلی بسیار حسابشده و تأثیرگذار پا به داستان بگذارد.
فلسفه تاریخ ابن خلدون
«از نظر قدما، دانش تاریخی، محال است و حال آنکه از دیدگاه نقادان متأخر، همه ی دانش ها، تاریخی است».
«فلسفه ی تاریخ ابن خلدون» کتابی است با نثری نسبتاً دشوار که «محسن مهدی» با تکیه بر مضمون این گزاره، به تبیین نسبت «فلسفه»، «تاریخ» و «علم عمران» در اندیشه ی ابن خلدون می پردازد. هسته ی اصلی تفسیر مهدی از آراء ابن خلدون که او را از قامت یک مورخ به درآورده و لباس فیلسوف بر او پوشانده، معطوف به رفع نقیصه ای در اندیشه ی اسلامی است که ابن خلدون کوشیده تا بر آن فائق آید. این نقصیه، گویای این است که فلسفه یا فلسفه ی سیاسی اسلام با تأثیر از فلسفه ی یونانی، به تاریخ وقعی نمی نهاده و آن را علمی شریف و معتبر نمی دانسته است. اما در تفسیر مهدی، ابن خلدون نه تنها فلسفه را کنار نمی نهد، بلکه بنا به تفسیر مهدی با تأثیر از ابن رشد، علم جدید عمران را برای درک جنبهی باطنی تاریخ، با تکیه بر همان اصول فلسفی تدوین می کند. مهدی، در این اثر، ابن خلدون را همچون فیلسوفی معرفی می کند که قصد داشته آن اصول فلسفی را در مورد تاریخ به کار بندد.