دختری از ایران
اینها بازتاب مشاهدات و برداشت و بینش کلی من از زندگی است. آنچه را دربارهی پدرم، یا هر نام شناختهشدهی ایرانی و خارجی دیگر گفتهام، دریافت کن از گفتار و کردار آنان است. بیشتر این یادآوریها، یا بر دیدهها و شنیدههای مستقیم من متکی است، یا بر گفتوگوی با دیگران، که به موضوع نزدیکتر بودهاند و یا بر مدرک کتبی ضبط شدهای که به دست آوردهام. دربارهی آن حوادث سیاسی و اجتماعی نیز که در این کتاب سخنی رفته است. بسیار نوشتهها و گفتهها از زبانها و قلمهای دیگر میتوان یافت، که کنجکاوان . علاقهمندانی که برای سنجش عیار اشارات من، به جستوجوی منبع دیگری باشند. به سهولت به آن دسترسی خواهند داشت. اینک برای من که پیوسته عملگرا بودهام، تنها و تنها، همین حرفها باقی مانده است، حرفهایی که بیشتر در پاسخ به دختر و نوههایام تدارک دیدهام. آنها از من و دیگر ایرانیانی که در کشورهای بیگانه پناه گرفتهاند، میپرسند: از شما چه خلافی سر زد، که اینک همهی ما محکوم به دوری از وطن شدهایم؟ آنها بار سنگین و مسئولیت محروم ماندن از میراث ایرانی بودن خود را بر دوشما میگذارند. من دیدهها و دانستههایام را گفتم، شاید آنها خود پی ببرند که اشتباه ما در کجا بوده است.