۱۹۸۴
نويسنده: جورج اورول
مترجم: صالح حسينی
۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورج اورول به سال ۱۹۴۸ است. این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در رد نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) و نیز کمونیسم شمرده میشود. ۱۹۸۴ کتابی پادآرمانشهری به شمار میآید. کتاب به نام «نوزده هشتادوچهار» هم شناخته میشود.
جرج اورول در این کتاب، آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ(ناظر کبیر) (رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعهٔ تصویرشده گناهکاران به راحتی اعدام میشوند و آزادیهای فردی و حریم خصوصی افراد بهشدت توسط قوانین حکومتی پایمال میشوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانهها از شهروندان جاسوسی میکنند. در این داستان مسائلی همچون اینگساک (Ingsoc)، بزه فکری، گفتارنو، دوگانهباوری مطرح میشود.
در قرار گرفتن کتاب در ژانر علمی–تخیلی بحث وجود دارد؛ اما بسیاری آن را کتابی شاخص در این سبک میدانند.
۲۱ داستان از نویسندگان معاصر فرانسه
تنوع و غنای ادبیات معاصر فرانسه را از همین مقدار اندک میتوان دریافت. دیدگاهها گوناگون و سبکها بسیار متفاوت است و مترجم کوشیدهاست تا تفاوت سبک ها را در ترجمه منعکس کند. ماجراها همه ظاهراً در سطح زندگی روزمره میگذرد: دیداری زودگذر میان یک زن و مرد که گویی برای ایجاد زندگی مشترک به هم رسیدهاند؛ عشق طولانی و خاموشِ زنی به مردی و گرفتن انتقام از پسرِ بیگناهِ آن مرد؛ مردی که یار را نزدیک خود دارد و به دنبال او گِرد شهر میگردد؛ پیوند دوستی میان یک سرباز روس و یک سرباز فرانسوی بیآنکه زبان همدیگر را بفهمند؛ اختلاف نظر و جدایی دردناک میان یک زن و شوهر ایرلندی بر سر آزادی و استقلال کشورشان؛ جان کندنِ تدریجی سه تن در زندان در شب پیش از تیرباران شدن؛ چگونه مردی که پس از دیدن پیروزی شرّ بر خیر به غلط میپندارد که حق با شر است و فراموش میکند که جبر زندگی انسان مبارزه با بدی است ولو این مبارزه به شکست بیانجامد؛
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم
هاینریش بل
حسن نقره چی
هر قدر هم این رمان تلخ باشد بازهم مروج گونه ای نشاط و شور زندگیست که بیشتر از طنز با روان پالایی سرو کار دارد.شاید این به آن خاطر است که هاینریش بل مانند انقلابی های پیش از انقلاب اعتمادی خلل ناپذیر به توده مردم دارد.موجودی مانند کاترینا بلوم بیست و هفت ساله که دو ویژگی بسیار خطرناک دارد وفاداری و غرور،حتی در زمان اوج گرفتن خشونت در جامعه زمزمه شور و امید سر می دهد.
این کتاب را باید بارها از نو خواند نه به این خاطر که نویسنده اش هاینریش بل برنده جایزه نوبل ادبیات است بلکه به این خاطر که با گذشت چهل سال از انتشار آن هنوز هم اربابان مطبوعات زرد دقیقا به همین شیوه های بر ملا شده در آن برای ترور شخصیت دیگراندیشان عمل می کنند.
آتش زندان
ابراهیم دمشناس
در رمان «آتش زندان»، وسوسه عاشقی پدر و پسری در نیمه اول و دوم این قرن روایت میشود. پدر و پسری که هر دو در نگاهی شیفته زن و دختری شدهاند در سرزمینی که برایشان غریب است.
داستان آن دو در پنج سفر بین خوزستان و خراسان دنبال میشود. بستر تاریخی این رمان عاشقانه دوران ملتهب پایان دوره رضاشاه تا سالهای پس از جنگ تحمیلی و دفاع مقدس در دهه هفتاد است.
رمان الگویی شاهنامهای دارد و در واقع آتش زندان ادامه پیرنگ شاهنامه است و از همین رو داستانی است با ساختار دایره المعارفی؛ به ویژه که با تکیه زدن بر سنت داستان ایرانی به قول یکی از راویانش به استقبال رمان خارجی میرود. قصه گویی و زبان ویژه و ابداعات فرمی بیانی از ویژگیهای بارز این رمان ابراهیم دمشناس است که اولین رمان اوست و آن را در سال 85 نوشته اما اخیرا توانست آن را پس از رمان دوم و سومش چاپ کند.
آخر داستان
نويسنده:ليديا ديويس
مترجم:فريما مؤيدطلوع
«عشق، عشق زمینی، عشق به هم نوع، و حواشی آن، تا بوده از مهم ترین دغدغه های بشر بوده. با وجود این، آثار کمی هستند که عشق، موضوع اصلی شان بوده و گرفتار کلیشه های رنگ و رو رفتۀ رایج و سانتی مانتالیزم نشده اند و توانسته اند از زاویۀ تازه ای به آن بپردازند. رمان آخر داستان اثر لیدیا دیویس یکی از آن هاست.» «رمانی نفس گیر و غیر سانتی مانتال دربارۀ عشق، پشیمانی و خاطره، دربارۀ روان شناسی نقطه ای که یادآوری و فقدان با هم تلاقی دارند.»
آداب زیارت
برای پرفسور هادی بشارت ، هیچ چیز مهمتر از مطالعه وتحقیق در مورد تاریخ و زبان های باستانی نیست. تنها دلخوشی بشارتی که اینک اجباراً بازنشسته شده است، تربیت و پرورش دانشجوی خصوصی خود یعنی مهرداد رازی است. اما ناگهان خبر می رسد، مهرداد به سبب عشقش به تاریخ و برای مطالعه تمدن بین النهرین و دیدن خرابه هاب بابل به جبهه رفته، شهید شده است.
پرفسور بشارت تحت تأثیر این خبر، بیشتر از گذشته به خود و اتاق مطالعه اش پناه می برد، او سعی می کند که با یاد دبیر گذشته اش،فخر زنجانی و مکاتبه با دوستش پرفسور هامفری،استاد ویتهرست کالج و یاد آوری روزهای خوش گذشته، به ویژه روزهایی که در روستای زادگاهش خضرآباد می زیست، از تیزی سوهان زمانه بر اعصاب خود بکاهد، اما حوادث زمانه به گونه ای پیش می روند که باعث نگرانی بیشتر او می شود.
...مسلما بین شرقی ها و غربی ها وجوه مشتکری هست ، و هر کدوم از جهاتی می تونن برای همدیگه موثر و مفید واقع بشن ولی بالاخره در برخوردهاشون عقیم می مونن . مثل به نارنج که از پیوند درخت به و نارنج به عمل می یاد و قاطر که از جفت گیری اسب و الاغ . البته هر کدام فوائدی دارن منتها خودشون عقیم و بی ثمرن ...
...بشر فیالواقع زائری است؛ رهنوردی است که به دنبال سرنوشت میگردد و در این سفر دراز عمر میبایست با آداب زیارت آشنایی کاملی داشته باشد...
آرزوهای برباد رفته
نام نویسنده : اونوره دو بالزاک
نام مترجم : سعید نفیسی
از برجسته ترین نقشمایههای کمدی انسانی میتوان جوان جاه طلب (تازه به دوران رسیده، نوساخته) و آرزوهای بر باد رفته را ذکر کرد. علاوه بر نمونه بارز باباگوریو، بسیاری از آثار بالزاک، که ذکرشان رفت، صورتهای دیگری از رمان آموزشی بالزاکی یا رمان پرورشی محسوب میشوند. به اینها عناوین زیر را نیز میتوان افود: زنبق دره، دختر حوا، عتیقه خانه، الاهه هنر ناحیه، و البته رمان نمادین آرزوهای بر باد رفته که عنوان و ابعاد آن سبب میشود در مرکز این دایره عظیم قرار گیرد.
قهرمان داستان، لوسین دو روبامپره، به توالی نامنظم آرزو/عزت و ذلت وحدت میبخشد. او کاملترین شکل این تیپ بالزاکی است-یعنی شهرستانی با استعداد و زیبا چهرهای که آرزو دارد نام و آوازهاش در همه جای پاریس بپیچد. ضعف و رنگپذیری لوسین- چند حالتی فکری و جسمی او-شخصیت مستعدی از وی میسازد که نظرها را جلب میکند و مکانهایی را که در آنها قرار میگیرد با خصوصیاتش منعکس میسازد.