آبباریکهها
انعام كجهجي
مترجم: محمد حزباييزاده
داستان این رمان درباره چند پناهنده عراقی است که در پاریس زندگی میکنند و سالهای زیادی را در تبعید گذراندهاند. در بخشی از داستان این پناهندگان میخواهند جنازهای را از مرز اردن وارد عراق کنند. در ایست بازرسی راوی که همان قهرمان داستان است، دوران سختی، مهاجرت و زندگی در پاریس را روایت میکند.
انعام کجهجی نویسنده عراقی متولد ۱۹۵۲ در بغداد است. رشته دانشگاهی انعام روزنامهنگاری بود و پس از دانش آموختگی در شبکههای خبری و رادیویی بغداد مشغول به کار شد. پس از آن به پارس میرود و تحصیلاتش را در دانشگاه سوربن به پایان میرساند. انعام با کتاب «طشاری» نامزد جایزه بزرگ بوکر جهان عرب شد.
از انعام تاکنون کتابی به فارسی ترجمه نشده، اما کتابهای او به انگلیسی، فرانسوی و چینی ترجمه شده است.
غربت، نزدیکانمان را همچون جامهای از تنمان جدا میکند و کسانی دیگر را به جایشان مینشاند بدون پیوند خونی، بیآنکه زادهی یک مادر باشیم. غربت زبان مادریمان را شخم میزند تا بذر کلماتی تازه که با تکلف به زبان میآوریم، در آن بکارد. غربت گذشته را از ما میگیرد و در خمرههای فراموشی میچپاند؛ درست همانطور که خیار و هویج و موسیر را ترشی میاندازیم. سر بزنگاه بوهای تند را در اطراف میپراکند، ما نیز انگار تکهای از وجودمان را گم کرده باشیم، در پیرامون چشم میچرخانیم. غربت غبار دلهای ما را میتکاند، درست همانطور که اول بهار فراشهای قلچماق، فرشها را کف پیادهروها پهن و غبارگیری میکنند. دلهای ما هم لگدمال میشود. غربت ما را از غبار خاطرات و گرد دلبستگیها میرهاند و به گرمابه میبرد تا سبک کند، اما گرد و غبار در نم آب گل میشود و میماسد و کبره میبندد بیخ گلویمان. دل غربت، اما گاه برای ما میسوزد. میگذارد در سنگینی سکوت زورآزمایی دست به تقلب ببریم و به توشهای که با خود آوردهایم چنگ بزنیم، مشروط به اینکه در نظام غرق در خوشبختی خلل و خدشهای وارد نشود.
آدولف هیتلر و نقش من در سقوطش
سوم سپتامبر 1939. آخرين دقايق صلح رو به پايان بود. من و پدرم نشسته بوديم و مادرم را در حال حفر پناهگاه تماشا ميكرديم. پدرم گفت: مادرت زن كوچولوي بينظيريه، پسرم.» و من اضافه كردم: «و هر روزم داره كوچولوتر ميشه.» دو دقيقه بعد، مردي به نام چمبرلين كه تقليد صداي نخست وزير را ميكرد، توي راديو حرف زد: «ما امروز از ساعت 11، با آلمان وارد جنگ ميشويم.» (از ما گفتنش خيلي حال كردم.)...
اولین تماس تلفنی از بهشت
نام نویسنده : میچ آلبوم
نام مترجم : مهرآیین اخوت
1 روز صبح، در شهري كوچك به نام كولدواتر، چند تلفن زنگ ميخورد. آن طرف خط كساني هستند كه ميگويند از بهشت تماس گرفتهاند؛ يكي با مادرش حرف ميزند و يكي با خواهرش، هر كسي با عزيزي از دست رفته. آيا معجزهاي غريب رخ داده؟ يا فريبي بزرگ در كار است؟ وقتي اخبار اين تماسهاي عجيب پخش ميشود، غريبهها دستهدسته به شهر سرازير ميشوند تا آنها هم بخشي از اين معجزه باشند. شهر كوچك و حتا دنياي انسانها با اين معجزه زير و زبر شده؛ اما هميشه در هر معجزه شاديبخش اندكي اندوه هم هست. هميشه در معجزهاي كه مردم را به هم نزديك ميكند، اندكي تنهايي هست. مردي هست كه دوست ندارد بپذيرد چنين معجزهاي رخ داده، چون همسرش با او تماس نميگيرد تا مرهمي بر زخم دورياش باش؛ مادري از يادآوري اندوه فقدان پسرش دوباره افسرده ميشود... اما معجزه مسير خود را دارد: خبرنگاري كه به معجزه باور ندارد، بيش از هر كس ديگري زندگياش از نو تعريف ميشود؛ مردي كه با ديگران تلخ است، ياد ميگيرد محبت كند؛ مردي هم ياد ميگيرد معجزه حقيقت دارد...
پانزده زندگی اول هری آگوست
نام نویسنده | کلر نورس |
نام مترجم | مهرآیین اخوت |
كلر نورس اولين رمانش را در سن چهارده سالگي نوشت و در ادامه چندين رمان مطرح ديگر در كارنامه خود ثبت كرد.
اين رمان در سال 2014 منتشر شده است و تحسين شده و نامزد جوايز زيادي بوده است.
در سال 2015 در ليست بهترين كتابهاي انتخابي واشينگتن پست بوده است.
بعضي داستانها قابل گفتن در طول تنها يك عمر زندگي نيستند...
داستان كتاب درباره زندگي هاي مكرر و تناسخ گونه قهرمان داستان هري آگوست است.
رماني جذاب و خواندني درباه سفر در زمان.
دختری در قطار
نام نویسنده : پائولا هاوکینز
نام مترجم : مهرآیین اخوت
دختری در قطار (۲۰۱۵) (به انگلیسی: The Girl on the Train) یک رمان دلهرهآور اثر پائولا هاوکینز نویسنده بریتانیایی است.
رمان در آغاز انتشارش در صدر فهرست پرفروشترین کتابهای داستان نیویورک تایمز، به تاریخ اول فوریه سال۲۰۱۵، و سیزده هفتهٔ متوالی در صدر لیست به تاریخ ۲۶ مارس ۲۰۱۵ قرار داشت. بیشتر منتقدان کتاب را جلد دوم «دختر گمشده» (کتاب مشهور سال ۲۰۱۲) میدانند.
تا ماه مارس ۲۰۱۵ یک میلیون جلد و تا آوریل یک ونیم میلیون جلد از کتاب به فروش رفت.این کتاب در جدول کتابهای پرفروش دارای جلد گالینگور به مدت ۲۰ هفته شمارهٔ یک بود، طولانیترین مدتی که یک کتاب تاکنون توانسته است شمارهٔ یک باشد. تا اوت ۲۰۱۵ فقط در آمریکا سه میلیون جلد از کتاب به فروش رفت.
داستان توسط راوی اول شخص و از زاویه دید سه زن: راشل، آنا و مگان نقل میشود.راشل واتسون زنی سی و دوساله و الکلی است که دورهٔ سختی از زندگیاش را میگذراند.تام، شوهر سابقش دو سال پیش او را به خاطر معشوقهاش ترک کرده است. الان او و آناازدواج کرده و یک دختر دارند. بهر حال تام، آنا را هم فریب میدهد و با همسایهٔ متاهلاشمگان هیپول رابطه دارد.مگان باردار است و فکر میکند که تام پدر بچهاش است...
رگیابی
اروين ولش
ترجمه: رضا اسكندري آذر
اروین ولش در ۲۷ سپتامبر سال ۱۹۵۸ در اسکاتلند به دنیا آمده و در ادینبورگ بزرگ شدهاست. مادرش خدمتکار بوده و پدرش نیز در فروشگاه فرش کار میکردهاست. وی در سال ۱۹۷۸ به لندن رفت و ابتدا به نوازندگی گیتار روی آورد. ولش سپس دوباره به ادینبورگ بازگشت و در رشتهٔ امبیای در دانشگاه هریوت وات تحصیل کرد. وی بهتدریج به نویسندگی روی آورد و همزمان کار موسیقی خود را نیز ادامه داد. این نویسنده سپس برای تحصیل در دوره نوشتن خلاقانه عازم آمریکا شد و در شیکاگو به این رشته پرداخت و رمان نویسی را نیز شروع کرد.
اولین رمانش را با عنوان رگیابی (به انگلیسی: Trainspotting) در سال ۱۹۹۳ نوشت و از آن پس تا به امروز هشت رمان منتشر کردهاست. وی جدای رمان به نمایشنامه و فیلمنامهنویسی نیز علاقه دارد.
رمان رگیابی ولش دربارهٔ اعتیاد به عنوان محبوبترین رمان اسکاتلند در ۵۰ سال اخیر به رأی مردم انتخاب شد.
«وقتي مواد ميزني، تنها چيزي كه نگرانشي مواد زدنه. وقتي مواد و ميذاري كنار، بايد نگران هزار تا چيز ديگهم باشي. پول نداشته باشي. نميتوني بري بار مشروب بخوري؛ پول داشته باشي، اونقده مي خوري تا جونت در بياد؛ با هيچ دختري آشنا نشي، سرت بيكلا ميمونه؛ با يكي آشنا بشي، زندگي تو جهنم ميكنه و اجازه نداري يه نفس راحت بكشي. يا بايد اونو انتخاب كني يا اين كه گند بزني تو رابطه و عذاب وجدان بگيري.»
سه داستان عاشقانه (مجموعه داستان)
ايوان تورگينف از مشهورترين و بهترين نويسندگان روسيه است. آثار او برنسلي از نويسندگان روسيه است. آثار او بر نسلي از نويسندگان غربي تاثير گذاشته است و خوانندگان فراواني از مطالعهي نوشتههاي او لذت بردهاند. كتاب «سه داستان عاشقانه» شامل داستانهاي آسيا؛ نخستين عشق و آبهاي بهاري است كه از زيباترين و به يادماندنيترين داستانهاي عاشقانهي ادبيات جهان هستند. ترجمهي دقيق و استادانهي عبدالحسين نوشين هم بر جذابيت اين داستانها افزوده است.
سیم های جادویی فرانکی پرستو
شهر دزدها
عطر فرانسوی
امير تاجالسر
ترجمه: محمد حزبایی زاده
امير تاجالسر نويسنده ي سوداني است كه به عربي مي نويسد.
با خطي خرچنگ قورباغه و با زغال روي پيشاني در نوشته بودند بده تا بدهم. بدون شك اين شعار با آدمي مثل حليمه، حسابي همخواني داشت. ممكن بود تو را به كوبيدن در دعوت كند، شايد هم تو را پس ميزد. شعار جذبم كرد. در را كوبيدم. اولين بار بود كه در آن خانه را ميزدم. دري كه اهالي محله و غريبهها سالي نبود چند بار نكوبيده باشند. اما من نه... هميشه ترس از سرنوشت مرا از آن خانه فراري داده بود...
فراموشی (مجموعه داستان)
دیوید فاستر والاس (به انگلیسی: David Foster Wallace) (زاده ۲۱ فوریه ۱۹۶۲ - درگذشته ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۸) نویسندهٔ رمان و داستانهای کوتاه آمریکایی بود. او همچنین استاد دانشگاه پومونا در کلارمونت، کالیفرنیا و مقاله نویس بود. بیشترین شهرت والاس به خاطر رمان شوخی بیپایان (۱۹۹۶) بود که در سال ۲۰۰۶ توسط مجلهٔ تایم به عنوان یکی از«۱۰۰ رمان برتر انگلیسیزبان از سال ۱۹۲۳ تاکنون» معرفی شد. بسیاری او را جزو خلاقترین نویسندگان معاصر میدانستند. وی برنده و نامزد دریافت چندین جایزه از جمله پولیتزر (۲۰۱۲) شد.
داستانهاي اين كتاب آخرين آثار داستاني تكميل و چاپ شده پيش از مرگ والاس هستند. از پختهترين، تلخترين و دشوارترين داستانهاي اويند و به تعبيري خواندنشان كار «نازكنارنجيها» نيست. مانند تمام آثار بزرگ هنري منشوروارند، يعني ميتوان از آنها تفاسير چندگانه داشت و فروغ انديشه را براي هركس به رنگي بازتاب ميدهند. والاس در اين شش داستان با پرداختن به ملال زندگي ماشيني امروز، شگفتيهاي روان انسان، پيشامدهاي محتمل كه نميخواهيم فكرشان را هم بكنيم، فناوري، نخبگان و جايگاه آنها در جامعه، چيستي و چرايي مرگ و خودكشي، و آنچه در دوران انسان ميگذرد در برابر ظواهر امور، بار ديگر شناخت ژرف خود را از زندگي انسان به تصوير ميكشد.
کتابفروشی ۲۴ ساعته آقای پنامبرا
رابين اسلوان
ترجمه: سعيد کلاتی
رابین اسلوان نویسنده جوان آمریکایی دانش آموخته دانشگاه ایالتی میشیگان است. او همچنین یکی از بنیانگزاران مجله ادبی Oats میباشد. نخستین رمان رابین اسلوان «کتابفروشی ۲۴ ساعته آقای پنامبرا» در سال ۲۰۱۲» به عنوان یکی از ۱۰۰کتاب برتر سال ۲۰۱۲ توسط روزنامه سان فرانسیسکو کرونیکل برگزیده شد. این کتاب همچنین تا چندین ماه در لیست پرفروشهای روزنامه نیویورک تایمز قرار داشت.
این کتاب با استقبال بینظیر خوانندگان مواجه شد، به طوری که اسلوان تصمیم گرفته مقدمهای برای داستانش تحت عنوان «آژاکس پنامبرا» بنویسد که در واقع شرح حال قهرمان داستان در زمان جوانیاش است.
اسلوان با نوشتن این کتاب و دو کتاب بعدیاش توانست جایگاه مناسبی در میان نویسندگان مطرح ایالات متحده به دست بیاورد.
ركود شديد اقتصادي باعث ميشود كلي جانون شغلش به عنوان طراح وب يك شركت سانفرانسيسكويي را از دست بدهد و از راهروهاي كتابخانه 24 ساعته آقاي پنامبرا سر در آورد. اما ديري نميپايد كه كلي متوجه ميشود خود اين فروشگاه به مراتب عجيبتر از اسم و صاحب مرموزش است. كلي، كه به همه چيز مشكوك است، تصميم ميگيرد تا رفتار مشتريهاي خاص فروشگاه را زير نظر بگيرد و براي اين كار از دوستان نابغهاش كمك ميگيرد. آنها كمكم متوجه ميشوند كه اسرار مخوف اين كتابفروشي در آن سوي ديوارهاي سر به فلك كشيدهاش نهفته است. كتابفروشي 24 ساعته آقاي پنامبرا، كه با هيجاني وسوسهانگيز و فراستي عالي روايت شده، شما را به ياد فروشگاهي مياندازد كه به اجبار واردش ميشويد، اما هرگز دوست نداريد از آن خارج شويد.
کفش باز
نویسنده: فیل نایت مترجم: سید سعید کلاتی
«کفش باز» خاطرات فیل نایت(-۱۹۳۸)، کارآفرین آمریکایی و بنیانگذار برند نایکی، از مشهورترین برندهای ورزشی جهان است. این کتاب در سال ۲۰۱۶ به عنوان بهترین کتاب مدیریتی سایت آمازون برگزیده شد.
فیلنایت، موسس شرکت نایکی و پانزدهمین ثروتمند جهان در این کتاب، داستان پیدایش برند نایکی را شرح میدهد. این کتاب داستان رسیدن به خواستهها و آرزوهاست. راهنمای از هیچ به همه چیز رسیدن، راهنمای گوش فرا دادن به آوای قلب و رفتن در پی آرزوهاست. داستان شکست خوردن و بازگشت از ژرفای تاریک ناکامی. داستان رها نکردن استعدادها. این کتاب نه تنها راهنمایی برای اهالی کسب و کار است، بلکه برای هر کس که به خود و آرزوهایش باور دارد سودمند است. زندگینامهای که مبارزه کردن و تسلیم نشدن را میآموزد.
و شارلاتانهايی هستند كه به شما میگويند يك كارآفرين هرگز تسليم نمیشود. اما بايد بدانيد كه بايد گاهی اوقات تسليم شويد. گاهی اوقات دانستن زمان تسليم شدن و رفتن سراغ چيز ديگر، عين نبوغ است. تسليم شدن به معنای توقف نيست. هرگز متوقف نشويد.
ما دروغگو بودیم
نام نویسنده : امیلی لاکهارت
نام مترجم : مهرآیین اخوت
پدرم آخرین چمدانش را روی صندلیِ عقبِ مرسدس گذاشت و استارت زد.
بعد یک تپانچه درآورد و توی سینهام شلیک کرد. من در باغچه ایستاده بودم و افتادم. سوراخِ گلوله بازِ باز شد و قلبم از قفسهی سینه درآمد و وسطِ گُلها افتاد. خون شَتَک زد از زخمِ بازم، بعد از چشمهایم، از گوشهایم، دهنم.
کادنس از خانوادهای قدیمی و متشخص است که عادت دارند همیشه بینقص به نظر بیایند؛ حتا در چشم خودشان، حتا به قیمت پنهانکاری. عادتِ دیگرشان این است که همهی تابستانها، کل خانواده به جزیرهی شخصیشان میروند. بعد در تابستان پانزده حادثهای رخ میدهد و کادنس حافظهاش را از دست میدهد. کسی از حادثه حرف نمیزند و رفتارِ همه از همیشه عجیبتر شده است. بعد تابستان شانزده اجازه نمیدهند کادنس به جزیره بیاید. تابستان هفده خانواده او را در جزیره میپذیرد، اما همه بیمار شدهاند و خانهی قدیمی و خاطرهانگیزشان را کوبیدهاند و خانهای مدرن به جایش ساختهاند و کماکان هیچکس حاضر نیست برایش تعریف کند چه بر سرش آمده. حتا دخترخالهها و پسرخالههایش که حاضر نشده بودند پس از آن حادثه و غیبت دراز با او هیچ ارتباطی برقرار کنند، الان طوری رفتار میکنند که انگار همهچیز بر روال سابق است.
ما دروغگو بودیم رُمانی پیچیده و مدرن با فضایی تعلیقی و پایانبندی بینهایت غافلگیرانه است که بعید است به این آسانی فراموشش کنید. کتاب را بخوانید و اگر کسی پرسید پایانِ قصه چه میشود، مثل همهی شخصیتهای داستان دروغ بگویید.
مشکی برازندهی توست
نویسنده: احلام مستغانمی مترجم: محمد حمادی
احلام مستغانمی (به عربی: أحلام مستغانمي) زادهٔ قسنطینة، نویسندهٔ برجسته الجزایریو دختر رهبر انقلابی الجزایر، محمد الشریف مستغانمی (۱۹۱۸ تا ۱۹۹۲) است و نخستین زن نویسندهٔ کتابهای عربی زبان است که نوشتههای او به انگلیسی ترجمه شده است. (آسیه جبار داستاننویس سرشناس به زبان فرانسوی کتاب مینوشت) نام دو سهگانهٔ نخست مستغانمی که به انگلیسی ترجمه شدند عبارت است از: Memory in the Flesh (ذاکرة الجسد، ۱۹۹۳) و Chaos of the Senses (فوضی الحواس، ۱۹۹۷) این نوشته بازتابندهٔ چهرهٔ کشمکشها و سختیهای الجزایر در راه پیروزی بر استعمار و رسیدن به دوران پسااستعماری بود.
روياهايي كه در حد يك رويا باقي ميمانند، ما را نميرنجانند، ما بابت چيزهايي كه آرزويشان را داشتيم و محقق نشدند، ناراحت نميشويم، اندوه عميق ما براي چيزهايي است كه تنها براي يك بار اتفاق افتادند و ندانستيم كه ديگر تكرار نخواهند شد.
یک بار فریبم بدهی
هارلن کوبن
مهرآیین اخوت
هارلن کوبن، نويسنده ي مشهور آمريکايي اهل نيوجرسي است . آثار او تاکنون به چهلوسه زبان ترجمه شده، و تنها نويسنده اي است که موفق شده هر سه جايزه ي ادگار، آنتوني، و شيِمِس را دريافت کند.
دن براون : هارلن کوبن استاد حال حاضر رمانهاي پرپيچ وخم است.مایا، خلبان سابق ارتش، تصویری باور نکردنی در دوربین مخفی مراقبت از پرستار بچهاش میبیند: دختر دوسالهاش مشغول بازی با شوهرش، جویی است... اما جویی دو هفته پیش به قتل رسیده بود. در قلب این معما پرسشی است که مایا را سخت آزار میدهد: آیا باید چیزی که با خشم خودش دیده باور کند؟ یا زخمهای جنگ ذهن او را به وادی تو هم کشانده؟ مایا برای آنکه جواب این معما را پیدا کند باید با اسراری که در ژرفای وجودش پنهان کرده رو در رو شود. باید با قصهی باورناپذیی کنار بیاید که دربارهی شوهرش میفهمد و نیز با قصهای دربارهی خودش... .