جان کلام
گراهام گرین
پرتو اشراق
در این کتاب باز هم قهرمان اصلى داستان، یک مرد است. پس زمینه داستان سواحل غربى آفریقا در زمان جنگ جهانى دوم است. و قهرمان داستان یک سرگرد پلیس و معاون کمیسر شهر به نام سرگرد اسکوبى است. که در دنیاى پر شایعه آفریقا در میان سفیدپوستان، عربها، هندىها و آفریقائىهاى سیاه پوست زندگى مىکند. در همان اوایل داستان باخبر مىشوید که وى مردى درستکار است که به رغم تمام قابلیتهایش بعنوان جانشینى براى کمیسر پلیس در نظر گرفته نشده است و قرار است جانشینى جوانتر از او این پست را بدست بگیرد. هر چند این خبر باعث مایوس شدن همسرش مىشود، اما اسکوبى خود اهمیتى کمى به این مسئله مىدهد، او عاشق شغل و سرزمینى که در آن زندگى مىکند، است.
سرگذشت موسیقی جاز
یوآخیم برنت
مترجم: پرتو اشراق
اگر نعمه های دوک الینگتون هم چنان گرم و پر شور می پاید ، اگر آهنگ و کلام ری چارلز ، روشن و پاک ، پیام صلح می آورد ، اگر نفس افسونگر آرمسترانگ چند دهه بعد از مرگش ، از پس ابرهای حادثه ، و بلند و پست زمانۀ شیاد ، هم چنان بر قرار ست ، و در دادگاه انسانی دادخواه مظالم خونین سیاهان بوده ، حیرتی نیست.پشت سر ، نیش زهر آلود تاریخ است . نالۀ زنان و مردانی است که به بردگی رفتند ، مویۀ دختران نابالغی است که در دام مگس ها و وزوز شهوتناکشان افتادند ؛ و این جنایات ، درندگان دشت های آفریقا را رو سفید کرد ، و سفیدها خجلت نبردند.
مرگ ویشنو
نوشته : مانیل سوری
ترجمه : پرتو اشراق
در آغاز این روایت زیبا و شورانگیز ، ویشنو ؛ پیرمرد فراموش شده ای که در پاگرد پله های ساختمانی چهار طبقه در بمبئی ساکن است ، آخرین روزهای زندگیش را می گذراند ؛ در حالی که همسایگانش پاتاک ها و عصرانی ها بر سر پرداخت هزینه آمبولانس به جان هم افتاده اند . هم چنان که حوادث معمول در طبقات مختلف ساختمان واقع می شود ؛ درام تأسف بار ساکنانش آشکار می گردد : آقای جلال جست و جوی بیمار گونه و آزاردهنده خود را در مفاهیم متعالی زندگی آغاز کرده ، وینود تانجا مرد مغموم و منزوی هنوز در شور و عشق همسرش که سال ها پیش زندگی را وداغ گفته ، می سوزد ؛ کاویتا عصرانی ؛ دخنر دم بخت که در خیالات وسوسه انگیزش خود را قهرمان فیلم های هندی می پندارد ، فرار مضحکش را به اجرا می گذارد، خانم پاتاک ، و خانم عصرانی به جدال ابدی خود ادامه می دهند . ویشنو ساعت آخرحیاتش را تجربه می کند . این روایت معصومانه و لطیف سراسر آمیخته با میتولوژی هندو و انعکاس پرزرق و برق فیلم های هندی است .محل زندگی این چند خانواده نماد مذهبی و اجتماعی جامعه معاصر هند قلمداد می شود ، و صعود ویشنو از پله ها به عنوان تعالی روح در مراحل مختلف حیات معنا پیدا می کند . هم چنان که ویشنو به مرحله پرواز روح از جسم نزدیک می شود باور می کند همان خدای ویشنوست که نه تنها نگهبان ساختمان و ساکنان آن است ، بلکه مأمویت دارد از موجودیت کاینات حفاظت نماید و سرنوشت جهان اکبر را پاسداری کند.