نام نویسنده : صادق چوبک
نام انتشارات : نگاه
95,000 تومان
نام نویسنده : صادق چوبک
صادق چوبک (زاده تیر ۱۲۹۵ بوشهر – درگذشته تیر ۱۳۷۷ برکلی) نویسنده ایرانی بود.
وی به همراه صادق هدایت از پیشگامان داستاننویسی مدرن ایران است. از آثار مشهور وی میتوان از مجموعه داستان انتری که لوطی اش مرده بود و رمانهای سنگ صبور و تنگسیر نام برد.
از روی رمان تنگسیر فیلمی به همین نام به کارگردانی امیر نادری و بازی بهروز وثوقی ساخته شدهاست.
اکثر داستانهای وی حکایت تیرهروزی مردمی است که اسیر خرافه و نادانی و پایبند به مذهب خویش هستند. چوبک با توجه به خشونت رفتاری ای که در طبقات فرودست دیده میشد سراغ شخصیتها و ماجراهایی رفت که هرکدام بخشی از این رفتار را بازتاب میدادند و به شدّت ره به تاریکی میبردند. او یک رئالیست تمام عیار بود که با منعکس کردن چرکها و زخمهای طبقه رها شده فرودست نه در جستجوی درمان آنها بود و نه تلاش داشت پیشوای فکری نسلی شود که تاب این همه زشتی را نداشت. به همین دلیل چهره کریه و ناخوشایندی که از انسان بیچیز، گرسنه و فاقد رؤیا ارائه میدهد، نه تنها مبنای آرمان گرایانه ندارد بلکه نوعی رابطه دیالکتیکی است بین جنبههای مختلف خشونت. او در اکثر داستانهای کوتاهش و رمان سنگ صبور رکود و جمود زیستی ای را به تصویر کشید که اجازه خلق باورهای بزرگ و فکرهای مترقی را نمیدهد. از این منظر طبقهٔ فرودست هرچند به عنوان مظلوم اما به شکل گناهکار ترسیم میشود که هرچه بیشتر در گل و لای فرومیرود.
تنگسیر را بسیاری شاهکار صادق چوبک می دانند. بی تردید تنگسیر واقع گراترین داستان این نویسنده ی جنوبی می باشد. داستانی بر مبنای عدالت خواهی و سر به شورش برداشتن مردی که در تنگنای رذالت های معتمدین یک شهر، حاصل عمری زحمتش را بربادرفته می بیند و چون هیچ مرجعی را برای دادخواهی نمی یابد، تحمل این ننگ را نمی کند، سلاح برمی گیرد و همه ی آنان که سال ها تحقیرش کرده و نیش زبانش زده اند مجازات می کند.
نام نویسنده : صادق چوبک
نام انتشارات : نگاه
وزن | 260 گرم |
---|
نام نویسنده : صادق چوبک
اين كتاب، گزيدهاي از داستانهاي «صادق چوبك»، كه در كنار «صادق هدايت» از بانيان داستاننويسي مدرن ايران به شمار ميرود، است كه به انتخاب كاوه گوهرين چاپ شده است. تكنيك و زبان داستانهاي چوبك به همراه ژرفاي ديد و نگرش تلخ او به هستي، نمونههاي بارزي از داستانهاي ذهني است كه پيش از او هدايت در خلق آن كوشيده بود. داستانهاي اين اثر از مجموعههاي زير انتخاب شدهاند: خيمهشب بازي، انتري كه لوطيش مرده بود، روز اول قبر، چراغ آخر.
نام نویسنده : ایتالو کالوینو
نام مترجم : مهدی سحابی
كوزیمو قهرمان داستان در دوازده سالگی علیه سختگیری های پدر اشرافمنش و غذاهای تهوعآور و غیرعادی خواهرش باتیستا به بالای درخت بلوط پناه میبرد و تصمیم میگیرد كه دیگر پایین نیاید. این درختنشینی كه در دوره نوجوانی نوعی لجبازی با خانواده است، در جوانی و بزرگسالی به انتخابی آگاهانه تبدیل میشود. به طوری كه برای آموزش و تشویق دیگران به این كار حتی كتابی در مورد كشور آرمانی بر فراز درختان و قانون اساسی آن مینویسد. سنتشكنی او علیه آیین اشرافیت، مراسم اجتماعی و نظم كهنه اجتماعی – برخلاف اكثر روشنفكران و مصلحان اجتماعی كه فقط حرف میزنند یا مقاله مینویسند (در یك كلام تنها اظهارنظر میكنند)- دارای الگوی عملی است. از دیدگاه او «برای بهتر دیدن زمین باید كمی از آن فاصله گرفت.» كوزیمو روندو از یك خانواده اشرافی و فئودال است، ولی ادعای دوك بودن پدرش را نوعی وسوسه بیمارگونه میداند و خود را از این طبقه جدا كرده و از همان بالای درخت به مردم عادی، كشاورزان، فقرا، سربازان و كسبه خرده پا كمكهای بسیار میكند و آنها را در مبارزه با خدایان زر و زور یاری میكند. پدر در هجده سالگی پسر درختنشینش، به دیدار او میآید و مقام دوكی را عاملی برای فرماندهی بر اشراف ناحیه میداند. اما پسر پاسخ میدهد: «من فقط این را میدانم كه اگر من بیشتر از دیگران چیز بدانم، در صورت نیاز آنها باید آنچه را كه بلدم در اختیارشان بگذارم. به نظر من فرماندهی یعنی همین.» به همین دلیل كوزیمو در موضوعات مختلف كتاب میخواند و آنچه خود از آبیاری، كشاورزی، درختكاری و زنبورداری یاد گرفته است، به دیگران یاد میدهد و یا گره از مشكلاتشان باز میكند...
عبدالحسین نوشین
آنتون پاولوویچ چِخوف (به روسی: Анто́н Па́влович Че́хов) (زادهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۱۸۶۰ در تاگانروگ - درگذشتهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۱۹۰۴) داستاننویس ونمایشنامهنویس برجستهٔ روس است. او در زمان حیاتش بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. او را مهمترین داستان کوتاهنویس برمیشمارند و در زمینهٔ نمایشنامهنویسی نیز آثار برجستهای از خود بهجا گذاشتهاست و وی را پس از شکسپیر بزرگترین نمایشنامهنویس میدانند. چخوف در ۴۴سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت.
بانو با سگ ملوس داستان کوتاهی است از آنتوان چخوف که در سال ۱۸۸۹ نوشته است:
«میگفتند که در کنار دریا قیافهٔ تازهیی پیدا شده: بانو با سگ ملوسش. دمیتری دمیترچ گوروف هم که دو هفته بود در یالتا میگذراند و دیگر به آنجا عادت کرده بود، در جستوجوی اشخاص و قیافههای تازه بود. روزی در غرفهٔ متعلق به ورنه نشسته بود و دید زن جوانی، میانهبالا، موبور، بره بسر از خیابان کنار دریا میگذشت و سگ سفید ملوسی بهدنبالش میدوید.»
سوتلانا آلکسیویچ
درباره کتاب:
سوتلانا آلکسیویچ که در سال 1947 در بلاروس متولّد شده است، کار نویسندگی خود را با دو کتاب تحقیقی و مستندنگاری درمورد جنگ جهانی دوّم آغاز کرد: «جنگ چهرهای زنانه ندارد» (1985) و «آخرین شاهدان». سوّمین کتاب او، «پسرانی از جنس روی»، یک رسوایی واقعی در کشورش راه انداخت. برخی از آثار آلکسیویچ هنوز هم در سرزمین مادریاش ممنوع است و او مجبور شده نخست به فرانسه و سپس به سوئد مهاجرت کند. او اکنون در سوئد زندگی میکند.
بخشی از مقدمه کتاب:
«آیِز آداموویچ» نویسندهای اهل بلاروس که احترام بسیاری برای «سوتلانا آلکسیویچ» قائل است در مقدّمهای که برای نخستین کتاب او، «جنگ چهرهای زنانه ندارد» ـ که در سال 1985 در اتّحاد جماهیر شوروی منتشر شد ـ نوشته است، حرفی عجیب به زبان میآورد: «کتاب سوتلانا آلکسیویچ به ژانری تعلّق دارد که نه هنوز تعریف شده و نه حتی اسمی دارد.» در واقع امّا این ژانر اسمی کاملاً مشخص دارد: مستندنگاری. امّا آن زمان دورهای بوده است که قانون سکوت تقریباً در همهجا برقرار بوده و خودسانسوری کاملاً رواج داشته است و همین خود نشانهای بر نخستین تَرَکها در بلوکهای یکدست بوده است. بیشک سوتلانا آلکسیویچ نویسندهای است که در دورانی که نخستین زمزمه های بزدلانه در مورد شرایط زمانه فروکش کرد، شهامت زیرپا گذاشتن یکی از آخرین تابوها را داشت: او افسانۀ جنگ افغانستان و جنگجویان آزادیبخش را ویران و پیش از هر چیز افسانۀ سرباز شوروی را نابود کرد که در تلویزیون در حال کاشت درختان سیب در روستاها نشان داده میشد در حالی که در واقعیت، به درون خانههایی کاهگلی که زنها و کودکان به آن پناه برده بودند، نارنجک پرتاب میکرد. همانطور که خود سوتلانا بر این مسئله تأکید میکند اتّحاد جماهیر شوروی، حکومتی میلیتاریستی بود که خود را در قالب کشوری معمولی پنهان میکرد و در نتیجه کنار زدن برزنتهایی خاکیرنگ که پایههای سنگی این حکومت را میپوشاند، کاری خطرناک بود. هنوز چیزی از انتشار نخستین چکیدۀ پسرانی از جنس روی در 15 ژانویه 1990 در روزنامه کومسومولسکایا پراودا نگذشته بود که سوتلانا رگباری از تهدیدها را دریافت کرد. به او هشدار دادند که آدرس محل سکونتش را میدانند و میروند سر وقتش و با او تسویه حساب میکنند. او چه کرده بود؟ هالۀ قهرمانی جوانکهایی را که از جنگ بازمیگشتند از بین برده و آخرین پناهگاه آنها یعنی همدلی همشهریهایشان را از آنها ربوده بود. وضع بدتر از این هم شد: این جوانها که سلاخی جنگ را به شدّت تجربه کرده و دوستان، توهم ها و حتی خواب و سلامتیشان را از دست داده بودند و قادر نبودند زندگی عادی خود را از سر بگیرندـ پسرانی پُرشور که اغلب از نظر جسمی ناقص شده بودند ـ از همان نخستین چکیدۀ این کتاب که در مطبوعات منتشر شد، در چشم اطرافیانشان به مُشتی متجاوز، قاتل و وحشی تبدیل شدند. این زن چهل و دو ساله با سر و وضعی روستایی، دوباره آنها را به خط مقدّم فرستاد و در معرض آتشِ فجایعِ گذشته و بیتفاوتیِ حال قرار داد… این قهرمانانی که افسانۀ امپراتوری، آنها را شکل داده بود و به نام دوستیای اسطورهای جنگیده بودند شاید میتوانستند به زندگی خوب و بد خود ادامه دهند اگر همچنان حکومت ـ حتی اگر شده ناشیانه ـ از آنها حمایت میکرد. امّا چنین چیزی دیگر غیرممکن بود.
نام نویسنده : احمد کسروی
تاریخ هجده ساله آذربایجان نوشته احمد کسروی کتابی است که بعقیده خود او ادامه کتاب تاریخ مشروطه میباشد. در این کتاب تحولات ایران در خلال مشروطه و بعد از آن مورد بررسی قرار میگیرد. شاید بتوان این کتاب را مستندترین و مشهورترین کتاب احمد کسروی دانست. کتابی که به طرز شگفتی هم مورد تایید و استناد دوستان و هم مورد تایید دشمنان است! برای علاقمندان به تاریخ آذربایجان به خصوص در دوران مشروطه و شیخ محمد خیابانی این کتاب از ضروریات است کسروی در 1302 ش که هجده سال از وقایع مشروطه می گذشت ، بر آن شد تا رخدادهای آذربایجان را از بدو جنبش مشروطه به رشتة تحریر درآورد؛ یادداشتهایی نیز تهیه کرد که ابتدا در سوریه در مهنامة العرفان تحت عنوان «آذربایجان فی ثمانیة عشرعاماً» به چاپ رسید و از 1313 ش به صورت سلسله مقالاتی در مجلة پیمان منتشر شد. از آنجا که رخدادهای آذربایجان از سایر مناطق قابل تفکیک نبود، حوادث و وقایع دیگر کانونهای جنبش مشروطه خواهی چون تهران و گیلان نیز افزوده شد و بدین ترتیب تاریخ مشروطه ایران در سه بخش به چاپ رسید. وقایع پس از انقلاب مشروطه تا پایان قیام شیخ محمد خیابانی نیز در چهار بخش با عنوان تاریخ هیجده سالة آذربایجان منتشر شد.
نام نویسنده : ماریو بارگاس یوسا
نام مترجم : احمد گلشیری
شهرت یوسا با نخستین رمانش، سالهاي سگی آغاز شد. رمانی که در آن به تجربههای سختش در خدمت نظامی پرداخت. بدین ترتیب جهان خیلی زود با دورهٔ طلایی ادبیات امریکای لاتین، که Boom نام دارد آشنا شد. این دوره از دههٔ پنجاه و شصت قرن پیش آغاز شد و توجه جهانیان را به این قاره و ادبیاتش جلب کرد و در این دوره نویسندگان بزرگی از قبیل مارکز و فوئنتس و کورتاسار در کنار یوسا به چشم میخورند.
بارگاس یوسا در سال های سگی، كه در آن، در پرداخت هر رویداد هویت واقعی یكی از آدم های اصلی را تا لحظه آخر پنهان نگاه می دارد، شعاع های چند لایه بر واقعیت می تاباند؛ زیرا معتقد است كه رمان به نسبت تعداد سطوح واقعیتی كه مطرح می كند بزرگ تر و جامع تر ارائه می شود.
در رمان سال های سگی نمی توان ترجمه خوب احمد گلشیری را ندیده گرفت زیرا چنان ترجمه شیوایی به کار برده که بی شک به زبان خود نویسنده بسیار نزدیک شده است. دبیرستان نظام لئونسیو پرادو واقع در لیما، براستی به مثابه نمادی از کشور پرو است. علی الخصوص دانش آموزان واحد ستوان گامبوا که ترکیبی از نژادهای مردم پرو می باشند سرخ پوست های دهاتی، کاکا سیاه به طبع سیاهپوست ، دو رگه هایی که گاهی ژاپنی تبارند و گاهی سفید پوست و خوشبخت.شخصیت ها در این رمان به خوبی پرداخت شده اند و نا خودآگاه می توان آن ها را به تیپ های مختلف جامعه هم تشبیه کرد.
علی محمد افغانی
شوهر آهو خانم نام کتابی اثر علی محمد افغانی است .شوهر آهو خانم نخستین اثر نویسنده ی آن محسوب میشود که با استقبال بی نظیری در بازار کتاب ایران رو به رو شد. انتشار این رمان حجیم در سال ۱۳۴۰ حادثهای مهم در بازار کتاب و ادبیات داستانیایران بود.علی محمد افغانی این رمان را در سالهای زندان-۱۳۳۳ تا ۱۳۳۸ – نوشته است و پس از خروج از زندان اقدام به چاپ آن با هزینه ی شخصی میکند زیرا ناشری حاضر به مخاطره برای چاپ بر روی داستان بلند یک نویسنده ی ناشناس نمیشود.
قلم محمد علی افغانی در ساختن تصاویر بسیار تواناست و از پس بیان جزئیات با ظرافتی خاص بر آمده است. امّا بیشتر به جنبههای ظاهری توجّه شده است. خواننده ی کتاب هنگام مطالعه میتواند تصاویر خانه را به آسانی با توضیحات ظریف نویسنده در ذهن بسازد.خواننده حتی جزئی ترین اجزای چهره و اندام شخصیّتهای قصّه، حتی فرعی ترین اشخاص، را در ذهن میبیند.
داستان در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه رخ میدهد و درون مایه اصلی داستان با واقعیّت اسف بار زندگی زنان در لایههای پائینی جامعه در آ ن سالها ارتباطی نزدیک دارد و در نکوهش آئین چند همسری است. در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی شده است. این کتاب جایزه بهترین رمان سال را از آن خود کرد
“کارنامه سپنج” مجموعه آثار پانزده سال اول داستان نویسی محمود دولت آبادی (تقریباً بین سال های 1341 تا 1357) است. در این آثار شاهد تجربه های اولیۀ داستان نویسی دولت آبادی در مسیری پانزده ساله هستید. قلم سحار او با استادی لایه های مختلف اجتماعی را در برابر چشم خواننده قرار می دهد و دغدغه ها، عشق ها، درگیری ها و فهم های این مردان و زنان را بر می نماید.
کارنامه سپنج فرصتی برای بازخوانی آثار نویسنده ای است که بی اغراق امروز در قلۀ داستان نویسی فارسی قرار دارد و آثارش جزء جدایی ناپذیر ادبیات داستانی معاصر ماست.
این داستان ها که در قالب یک مجموعه دوجلدی ارائه شده اند، عبارتند از : سفر، بیابانی و هجرت ، از خم چنبر ، گلدسته ها و سایه ها ، ادبار و آیینه ، آوسنه بابا سبحان، با شبیرو ، عقیل عقیل ، دیدار با بلوچ ، روز و شب یوسف، گاواربان
نام نویسنده : توماس مان
نام مترجم : حسن نکو روح
کوه جادو [Der Zauberberg] رمانی از توماس مان (1875-1955)، نویسنده آلمانی، که در 1924 انتشار یافت. و در سال 1929 یعنى پنج سال پس از انتشار، جایزه ادبى نوبل را براى نویسنده خود به ارمغان آورد. هانس کاستروپ جوان بورژوازادهای است (مان در اینجا نیز، چنان که در بودنبروکها میبینیم، اگر نه به یک مکان هانسایی، دست کم به یک قهرمان ایالت هانسایی بازمی گردد) که برای اقامت چند روزه نزد پسرخاله خود یواخیم میرود که در آسایشگاه اووس تحت درمان است. ولی کاستروپ، همین که در معرض فضای مرگآلود آسایشگاه قرار میگیرد، احساس میکند یا میپندارد که خود نیز بیمار است، و هفت سال در آنجا میماند تا زمانی که جنگ جهانی 1914 او را از رؤیا بیرون میکشد و با خشونت به میدانهای نبرد میبرد...
نام نویسنده : صباح الدین علی
نام مترجم : مهلا منصوری
این رمان که در سال 2015 در ترکیه به چاپ صدو بیستم رسیده و عنوان پرفروشترین اثر ادبی ترکیه را به خود اختصاص داده، ماجرای عشق خیالی یک مرد به تصویر تابلویی در پاریس را روایت میکند. این مرد که سراسر زندگیاش پر از شکستهای گوناگون است، بعد از مدتی با نقاش این تابلو آشنا و به او علاقهمند میشود.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «کتاب داستانی با دو وجه متفاوت است. ابتدا روایت کارمند یک شرکت از همکاری پا به سن گذاشته است، راوی میکوشد با او رابطهای دوستانه برقرار کند و از این راه به زندگی او راه یابد. بخش دوم این کتاب خاطرات دستنوشت کارمند پیر است، روایتی عاشقانه از زندگی روزگار جوانی او در آلمان، پایان کتاب حیرتبار و تکان دهنده است. این اثر در ترکیه با استقبال شگفتی رو به رو شده و در سال 2015 میلادی بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.»
در بخشی از این رمان که نویسنده به شرح روزگار جوانی او در آلمان میپردازد، میخوانیم: «بین نامههای پدرم فاصله افتاد و من بدون آنکه به یاد آورم که چرا به برلین آمدهام، به زندگی ادامه میدادم. سه روز در هفته از معلم سالخوردهام زبان یاد میگرفتم و بقیه روزها در موزهها و گالریهای تازه افتتاح شده میگشتم و هنوز صد قدم مانده به پانسیون، بوی کلم را حس میکردم.
بعد از گذشت چند ماه مثل سابق دلتنگ و خسته شدم. کم کم شروع به خواندن کتاب کردم. با گذشت زمان بیشتر از مطالعه خوشم میآمد. بعد از مدتی این عادت در من زیاد شد. اعتیاد به مطالعه پیدا کردم. توی رختخوابم دمر میخوابیدم، کتاب را جلویم و یک لغتنامه قطور هم کنار دستم گذاشته و ساعتها به همان شکل میماندم و غرق مطالعه میشدم. بعضی وقتها هم حال لغتنامه را نداشتم و تا سرنخی از جمله میگرفتم، رد میشدم. انگار دنیای جدیدی برایم باز شده بود…»
کتاب مرد مرموز بازنمایی ماجرای واتر گیت است ، ماجرایی که از طریق شنود مذاکرات انتخاباتی ریچارد نیکسون صورت گرفت که خود را برای دومین دوره ی ریاست جمهوری اش مهیا می کرد ،رسوایی که کار را به دیوان عالی قضایی فدرال آمریکا کشاند و منجر به کناره گیری نیکسون شد . در اصل عامل اصلی برای افشا کردن واترگیت ، ((مارک فلت )) مرد شماره دو اف بی آی بود که سالها نامش پنهان بود و تنها به اسم ((گلوگشاد)) از او یاد می شد. باب وودوارد به همراه همکارش کارل برنشتاین روزنامه نگارانی بودند که پرده از رسوایی واترگیت برداشتند . وودوارد در این اثر به مارک فلت پرداخته و در خلال آن ماجرای واترگیت و تاثیر آن بر سیاست آمریکا و جهان را باز پرداخته است .
عصر یک روز برای تحویل چنین بستهای به زیر زمین جناح غربی کاخ سفید که در آنجا اتاق کوچکی نزدیک اتاق بحران و برخی دفاتر ستاد شورای امنیت ملی قرار داشت رفته بودم. به طور مبهمی به یاد میآورم که در آنجا چند ماشینفروشی در پهلو یا در انتهای تالار به چشم میخورد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.