نشر ققنوس
- شابک : ۹۷۸-۶۰۰-۲۷۸-۱۹۸-۷
- نوبت چاپ : ۱
- سال چاپ : ۱۳۹۵
- نوع جلد : شومیز
- قطع کتاب : رقعی
- تعداد صفحات : ۴۱۶
115,000 تومان
كتاب جهان فلسفي استنلي كوبريك در پنج بخش همراه تصاوير جالب از اين فيلمساز نگاهي ويژه دارد به جهانبيني و انديشههاي استنلي كوبريك، فيلمساز شهير. سوژه و جنگ، سوژه و عشق، سوژه و معناي زندگي، سوژه و تاريخ و در نهايت سوژه و آينده از جمله مباحثي هستند كه انواع نسبتهايي را كه بين دو حوزه فلسفه و سينما برقرار است با تحليلي موشكافانه ارزيابي ميكند. در جهان كوبريك فيلم براي فلسفه ساخته ميشود و به گفته «استنلي كَوِل» فيلم بر هر آنچه فلسفه درباره واقعيت و بازنمايي، دربارة هنر و محاكات، درباره زبان و بيان، دربارة بازيگران و كاراكترها، درباره شكاكيت و جزمگرايي و دربارة حضور و غياب گفته است پرتو تازهاي ميافكند. «جري گوديناف»، نظريهپرداز فيلم، در يكي از مقالات خواندنياش اين پرسش جالب توجه را مطرح ميكند كه فيلسوف چه دليلي براي رفتن به سينما ميتواند داشته باشد؟ او به چهار دليل عمده اشاره ميكند كه طبق آنها فيلسوف از آن حيث كه فيلسوف است ممكن است پايش به سالن سينما و تماشاي فيلم باز شود. دلايل او ميتواند نقطة آغاز مناسبي براي خوانش اين كتاب مهم باشد.
فيلسوف «فلسفه فيلم» را به منزله رهيافتش انتخاب ميكند و فيلم ميتواند براي پارهاي مضامين و مسائل بغرنج فلسفي «تمثيل» يا «آزمايش فكري» فراهم آورد.
نشر ققنوس
وزن | 450 گرم |
---|
ذهن و کیهان در زمره ی بزرگ ترین رازهای طبیعت اند.با فناوری پیشرفته توانسته ایم از کهکشان هایی که میلیاردها سال نوری باما فاصله دارند عکس بگیریم،و امروزه قادر به ایجاد تغییر در ژن هایی هستیم که زندگی را کنترل می کنند.اما ذهن و کیهان هنوز دور از دسترس ما و مایه ی نگرانی و دغدغه ی خاطر ما هستند.برای پی بردن به عظمت کیهان کافی است نگاهی به آسمان شب بیندازید که میلیاردها ستاره در آن می درخشند؛برای تایید پیچیدگی وراز گونه بودن ذهن کافی است در آیینه نگاه کنیم و بپرسیم در پس نگاه ما چیست؟
به علم انتقاد می کنند که درک هرچیزی را منوط به از میان بردن رمز و راز آن می کند.علم با پرده برداشتن از رازهای ذهن آن را به چیزی پیش پا افتاده بدل می کند.اما من هرچه بیشتر به پیچیدگی های مغز پی می برم بیشتر شگفت زده می شوم.سقراط دوهزار سال قبل گفت:«خودشناسی آغاز خرد است.»برای آن که به خودشناسی برسیم راه درازی در پیش داریم.
میچیو کاکو،استاد فیزیک و یکی از بنیانگذاران«نظریه ریسمان»این بار به پیچیده ترین موضوع مطرح در جهان یعنی مغز انسان می پردازد ودر کتاب آینده ی ذهن تحقیقات شگفت آوری را که در نقاط گوناگون دنیا برپایه ی جدیدترین پیشرفت های علوم اعصاب و فیزیک انجام شده اند بررسی میکند.
میچیو کاکو (به انگلیسی: Michio Kaku) (به ژاپنی: 加来 道雄) (زادهٔ ۲۴ ژانویه ۱۹۴۷کالیفرنیا) فیزیکدان مشهور آمریکایی ژاپنی تبار است.
وی شاگرد ادوارد تلر، و از نظریّهپردازان بزرگ فیزیک کنونی جهان است. دکتر کاکو از بنیانگذاران نظریه ریسمان است. او کتابهای درسی در زمینهٔ نظریه ریسمان و نظریهٔ کوانتومی میدان دارد. فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد و دورهٔ دکتری را در دانشگاه برکلی گذرانده. هم اکنون او استاد دانشگاه سیتی کالج نیویورک است.
او از طرفداران محیط زیست و از مخالفان به کارگیری انرژی هستهای شکافت است. همچنین یکی از حامیان پروژه جستجوی هوش فرازمینی (ستی) میباشد.
نام نویسنده : شائول شاکد
نام مترجم : مرتضی ثاقب فر
مجموعة جستارهای این کتاب در پی دستیابی به دو هدف اساسیاند؛ نخست، بازنمایی توضیحات و تفسیرهای کیش زردشتی در دورة ساسانی، و دیگری چگونگی انتقال آن اندیشهها به اسلام. این دو موضوع با هم بستگی دارند: از بازتاب اندیشههای ساسانی در اندیشههای عربی ـ اسلامی اطلاعات بنیادین بسیاری در بارة کیش زردشتی دورة ساسانی کسب میکنیم و میتوانیم ارزیابی کنیم تا چه اندازه اسلام از سرازیر شدن اندیشههای ایرانی بهره جسته است. مولف کوشیده است با تحلیل دقیق آگاهیها و دانشهای ساسانیان که از مجاری گوناگون ــ چه ایرانی و چه اسلامی ــ انتقال یافتهاند، به پرسشهای اساسی در مورد کیش زردشتی در زمان ساسانیان پاسخ گوید و به بحث در بارة انتقال برخی مضامین و اندیشههای ایرانی به تفکر اسلامی بپردازد.
نام نویسنده : خوان رولفو
نام مترجم : احمد گلشیری
خوآن رولفو نویسندگی را از سال ۱۹۴۰ شروع کرد و اولین رمانش را از بین برد. در سن ۳۵ سالگی مجموعهٔ ۱۵ داستان کوتاه به نام «دشت سوزان» را منتشر کرد: چشماندازی بیرحمانه از دنیای پیرامونش، دختری که مجبور به روسپیگری میشود، شوهری قرمساق که در سفری زیارتی میمیرد و مردمی که فقر آنها را از پا انداختهاست. در سال ۱۹۵۳ شروع به نوشتن رمان «پدرو پارامو» کرد. آثار او آنچه که «رمان انقلاب مکزیک» میگویند را جمع بندی کردهاست.
وی بعد از انتشار این دو اثر عملاً داستاننویسی را کنار گذاشت ولی به روشهای دیگری چهرهٔ اصلی جهان ادبی مکزیک باقیماند. رولفو در سال ۱۹۴۴ مجلهٔ ادبی «پان (به اسپانیایی: Pan) را پایهگذاری کرد. در سال ۱۹۵۶ شروع به فیلمنامه نویسی برای سینما و تلویزیون کرد. با همکاری کارلوس فوئنتس و گابریل گارسیا مارکز یکی از بهترین فیلمنامههایش را به نام «El Gallodoro» را نوشت که فیلمی از آن در سال ۱۹۶۴ ساخته شد.
با وجود حجم کم آثار منتشر شده، برای آثار رولفو احترام فراوانی قائل شدهاند به طوری که در سال ۱۹۷۰ برندهٔ جایزهٔ ادبیات مکزیک شد و در سال ۱۹۸۰ به عضویت آکادمی زبان درآمد و در سال ۱۹۸۵اسپانیا جایزهٔ سروانتس را برای دستاوردهای ادبی به او اعطا کرد.
رمان پدرو پارامو که پیشگام رئالیسم جادویی است، در سال ۱۹۵۵ منتشر و با استقبال سردی روبهرو شد و در طول ۴ سال بعد فقط هزار جلد از آن به فروش رفت. این رمان جسورانه ساختار جدیدی را بدعت میگذارد، داستان را ساکنین مردهٔ دهکدهای افسانهای به نام «کومالا» نقل میکنند. رمان بعدها شناخته شد و عمیقاً در ادبیات امریکای لاتین تأثیر گذاشت.
گابریل گارسیا مارکز جملهای از این کتاب را در «صد سال تنهایی» خود گنجاند. همچنین «شهر ارواح» رولفو که ساکنینش اشباحاند، تا اندازهای منبع الهام شهر افسانهای ماکوندوی مارکز شد. گابریل گارسیا مارکز گفتهاست که بعد از نوشتن چهار کتاب اولش، به عنوان یک رماننویس احساس کرد که متوقف شدهاست و کشف کتاب «پدرو پارامو» در سال ۱۹۶۱ زندگی او را تغییر داد و مسیر تألیفشاهکارش، «صد سال تنهایی» را به او نشان داده و هموار کرد. مارکز دربارهٔ تمام آثار انتشار یافتهٔ رولفو میگوید: «نوشتههایی که به ۳۰۰۰ صفحه هم نمیرسند و معتقدم به همان حجم و ماندگاری آثارسوفوکل است.»
نام مترجم : محسن شادمهری
ذهن بشر اولیه همچون کودکی نسبت به وقوع پدیدههای اطراف خود کنجکاو بود. مشاهده میکرد، تجربه میکرد و از خود سؤال میپرسید و در پی یافتن کلید معماهای خود جستوجو را آغاز میکرد. بهتدریج پرسشهای ابتدایی جای خود را به پرسشهایی عمیقتری مانند «این عالم چگونه شکل گرفته و چگونه تحول یافته؟» داد. در چنین دورهای نخستین پایههای کیهانشناسی بنا شد. بر اساس برخی مستندات تاریخی، چنین پرسشهایی قدمتی بین ۲۰ تا ۱۰۰ هزار سال دارند. بهتدریج با پیشرفت فناوری و ساخت ابزارهای علمی گوناگون آگاهی بشر نسبت به بسیاری از پدیدههای محیطی افزایش یافت و موفق شد پاسخ بسیاری از پرسشهای خود را بیابید و این روند همچنان ادامه دارد. اما یافتن پاسخ پرسشهایی مانند «عالم از کجا آمده است، چگونه کار میکند و آینده آن چگونه خواهد بود؟» همچنان چالشهای فراوانی را پیش روی کیهانشناسان قرار داده است.
کتاب «پس از نخستین سه دقیقه»، دروازهی ورود شما به دنیای شگفتانگیز «شناخت کیهان» و رویارویی با پرسشهای بنیادین عالم خواهد بود. این کتاب از شما سؤال میپرسد، شما را به فکر فرو میبرد و سرانجام به آنها پاسخ میدهد.
تانو پادمانابان، نویسندهی هندی این کتاب، یکی از غولهای کیهانشناسی مدرن است که بیش از ۱۰ جایزهی معتبر بینالمللی را در کارنامهی خود دارد و بیش از ۲۳۰ مقالهی معتبر علمی چاپ کرده است. او در کتاب «پس از نخستین سه دقیقه» به زبانی ساده و شیوا پدیدههای گوناگون عالم را توضیح میدهد و هر کجا نیاز به پیشزمینه باشد از آن دریغ نخواهد کرد. شاید این کتاب را بتوان کیهانشناسی بدون فرمول نامید. کتابی که سفر خود را از اعماق ماده، هستهی اتمها، الکترونها و پروتونها آغاز میکند و به سوی بزرگترین ابعاد عالم، کهکشانها، خوشههای کهکشانی و ابرخوشههای کهکشانی ادامه میدهد. در این میان از پدیدههای شگفتانگیزی همچون سیاهچالهها، مادهی تاریک، انرژی تاریک،ستارههای نوترونی و ابرنواخترها و غیره به تفصیل درخوری، سخن به میان خواهد آمد و سرانجام سفر این کتاب در دنیایی پُر از پرسشهای بیپاسخ به پایان خواهد رسید. پادمانابان، در پیشگفتار کتاب چنین نوشته است: «این کتاب قصد دارد توصیفی بدون ریاضیات از کیهانشناسی برای خوانندهی عام، در سطح مقالات مجلات نیوساینتیست و ساینتفیک امریکن، عرضه کند. خوانندهی متوسط چنین مجلاتی نباید مشکلی با این کتاب داشته باشد.»
نام نویسنده : کازوئو ایشی گورو
نام مترجم : سهیل سمی
کازو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسندهٔ انگلیسی ژاپنیتبار است که خانوادهاش وقتی پنجساله بود به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاقانه در سال ۱۹۸۰۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کرده است.
او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد و در سال ۱۹۸۹ برای کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. از بین آثار او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز رهایم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار داده است.
رمانهای بازمانده روز و هرگز رهایم مکن او به صورت فیلم سینمایی درآمدهاند.
تسلیناپذیر رمان عدم قطعیت است، آغازی ناگهانی، پایانی ناگهانیتر، شخصیتهای این رمان و اتفاقات آن هر یک به جای روشنتر کردن ماجرا، بر پیچ و خم این "لابیرنت" هزار تو میافزایند. در این رمان داستانی تعریف نمیشود، بلکه انگار راوی کابوسی را تعریف میکند که شاید به داستانی دیگر مربوط بوده. "تسلیناپذیر" گویی سایه یک رمان است و راوی آن در این عالم غرق در سایه گم است. سرتاسر داستان تلاش راوی است برای روشنتر کردن رازی که به نظر دهشتناک میآید، اما از آغاز تا به آخر رمان این عدم قطعیت است که بر خط به خط اثر سایه افکنده است.
همه اهل محل خبردار شده بودند: «يه ديوونه رفته روي هرة پشتبوم وايستاده!» كوچه پر از آدمهايي شده بود كه براي تماشاي ديوانه آمده بودند. پليسها اول از كلانتري، بعد هم از مركز سر رسيدند. پشت سرشان مأمورهاي آتشنشاني آمدند. مادرِ ديوانهاي كه رفته بود بالاي پشتبام التماس كنان ميگفت: «پسرم، عزيزم، بيا پايين... قربونت برم... يالله قند و عسلم، بيا پايين!» ديوانه ميگفت: «منو كدخدا كنين تا بيام پايين، اگه كدخدا نكنين خودمو از اين بالا پرت ميكنم پايين!» مأمورهاي آتشنشاني زود برزنت نجات را باز كردند تا اگر ديوانه خودش را پايين انداخت، بتوانند بگيرندش. نُه مأمور آتشنشاني از بس با برزنت نجات دور آپارتمان گشته بودند، خيس عرق شده بودند.» عزيز نسين (1915-1995) نويسندگي را از سال 1945 با مقاله نويسي در مجلات شروع كرد و نوشتن را تا پايان عمر ادامه داد. حاصل اين سالها دهها عنوان كتاب در زمينههاي داستان و رمان و نمايشنامه و شعر و داستان كودك و خاطرات است. او 23 جايزه معتبر ملي و بينالمللي (اكثراً در زمينه طنز) برده و آثارش به بيشتر زبانها ترجمه شده است. مجموعه حاضر گزيدهاي است از بهترين داستانهاي طنز عزيز نسين كه مترجم آنها را از كل آثارش انتخاب و ترجمه كرده است.
نام نویسنده : جمشید کرشاسپ چوکسی
نام مترجم : نادر میر سعیدی
کتاب ستیز و سازش اثر جمشید ک. چوکسی، به بازسازی رخدادهای چهار سده (از سدة هفتم تا یازدهم میلادی) و تحلیل آنها میپردازد و میکوشد نیروهای محرکة تغییرات سیاسی ـ مذهبی این دوره از تاریخ ایران را بشکافد. شکست شاهنشاهی ساسانی، ظاهراً به خاطر محاسبات غلط نظامی و نیز نزاعهای دستهها در دورن دربار سلطنتی ایران بوده است. مولف با رویکردی برخوردار از تصور قوی و نیز تحلیلهای صریح و بیپرده، شرح میدهد که چگونه بزرگان نوظهور و طبقات زیردست تازه، این تغییرات را دامن زدند و چگونه «ستیز و سازش، ساز و کارهایی شدند که پیدایی تشکیلات تازه از بحران اجتماعی را سهولت بخشید.»
نام نویسنده : یوزف ولسکی
نام مترجم : مرتضی ثاقب فر
یوزف ولسکی لهستانی اکنون دهه نهم عمر پربار خود را میگذراند. وی قدیمیترین و بیگزاف بزرگترین کارشناس تاریخ اشکانی در جهان است. او از دهه 1930 تاکنون بیش از پنجاه کتاب و مقاله در باره اشکانیان منتشر کرده است و بسیاری از نظریههای آغازین او درباره اشکانیان با کشفیات بعدی باستانشناختی تأیید شده است. تاکنون از این اشکانیشناس بزرگ اثری به زبان فارسی ترجمه نشده است.
نام نویسنده : جان مانوئل کوک
نام مترجم : مرتضی ثاقب فر
پیشگفتار مترجم به بیان اهمیت راستگویی و بی طرفی در بیان حوادث تاریخی میپردازد. و بر این اساس به نقد نویسنده کتاب مانوئل کوک که اندیشمندی انگلیسی است و در آستانه قرن بیست و یکم زندگی میکند، میپردازد. پروفسور جان مانوئل کوک در جنگ جهانی دوم در یونان سرباز بوده و در آن جا شیفتگی بیش تری نسبت به یونان یافتهاست. سپس از ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۴ مدیر مدرسه باستان شناسی بریتانیا در آتن شده و آن گاه از ۱۹۵۸تا ۱۹۷۶سمت استادی تاریخ و باستان شناسی را در دانشگاه بریستول بر عهده گرفتهاست. مترجم معتقد است که نویسنده شیفتگی خود نسبت به یونان را در کار علمی و تاریخ نگاری خود دخالت داده و به پیروی از سیاست اروپاییان در دو سده اخیر علاقه به یونان و دشنام به شرق را سر لوحه نوشته خود قرار دادهاست. از این رو به تحریف واقعیات، دست چین کردن بدترین تهمتهای یونانیان به ایرانیان و نادیده گرفتن واقعیات دینی، اجتماعی و سیاسی جامعه ایران پرداختهاست. یکی از طرفدارانه نویسنده در انتخاب منابع است. وی خود در بخش منابع به این نکته اشاره میکند: در این فصل منابع تاریخ هخامنشی به سه دسته تقسیم میشوند: دسته اول: عهد عتیق که آن را به دلیل مذهبی بودن، افسانه پردازی و بی اعتبار میداند.
دسته دوم: کتیبههای ایرانی که همه آنها را تبلیغات و حتی دروغ و فاقد ارزش معرفی میکند.
دسته سوم: نوشتههای یونانیان و در رأس آنان هرودوت که خود موضعی خصمانه نسبت به هخامنشیان داشتهاست، منبع اصلی او است و به نظر او ارزش مراجعه و استناد دارد.
مترجم در جای جای کتاب و در پاورقی درباره موضع گیریهای نویسنده نظریاتی را آورده و به نقد و تحلیل گفتههای وی پرداختهاست.
مقدمه نویسنده بیان انگیزه وی از نگارش کتاب است.
ایشان معقتد است که قصد داشته شکافی را پر کند و هیچ گاه از نظر حجم و دامنه مطالبقصد رقابت با کتاب «تاریخ شاهنشاهی» نوشته «اومستد» را نداشتهاست. وی معتقد است بعد از اومستد کشفیات زیادی انجام گرفته و اندیشههای جدید مطرح شده که باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین کتابهای «ایران از آغاز تا اسلام» و «ایران از آغاز تا اسکندر بزرگ» نوشته رومن گیرشمن فرانسوی را نیز پر از حدس و نظریه پردازی میداند و معتقد است که با تکیه بر بهترین مراجع نوشتههای جدید یادداشتهایی را اضافه کردهاست.
از منابع بابلی و مصری و اسناد آرامی و لوحههای عیلامی و همچنین کارهای باستان شناسان شوروی، به صورت دست دوم استفاده کردهاست.
نام نویسنده : کازوئو ایشی گورو
نام مترجم : سهیل سمی
قهرمانهای داستان کتاب غول مدفون «اکسل» و «بیئتریس»، زوج کهنسالی هستند که برای پیدا کردن پسر گمشدهشان راهی سفر میشوند. این سفر در بریتانیای قدیم رخ میدهد. زمانی که ساکسونها و برایتونها پس از جنگی خانمانسوز در صلحی شکننده زندگی میکنند. صلحی که حاصل توافق یک فراموشی است. یک فراموشی همهگیر که به شکل مه در کل سرزمین پخش شده است. این مه به خاطر نفس یک اژدهاست و خاطره جنگ، عشق و نفرت و خونخواهی را از یاد مردم برده. «اکسل» و «بیئتریس» در طول سفرشان با آدمهای جدیدی روبرو میشوند. یک جنگجوی جوان ساکسون را میبینند که دنبال مادرش میگردد و نیز افراد دیگر که در داستان به تفصیل آمده. غول مدفون همان رازی است که آرام آرام گشوده و به نتیجه نامنتظرهای ختم میشود. در آخر، هیبت غول به کل جلوی چشمان خواننده قرار میگیرد و اینجاست که مخاطب عظمت آن را درک میکند و میفهمد اصلاً و برای چه این غول در ابتدای داستان دفن شده است. شیوه بازگویی این راز، اوج هنر نویسنده در خلق جهانی شناور است و در نهایت خواننده با پرسش اصلی روبرو میشود: آیا باید گذشته را فراموش کرد تا به آرامش رسید؟ در رمان «ایشی گورو» عشق بر همه چیز چیره میشود الا مرگ. روزنامه «گاردین» این رمان را به عنوان مهمترین رمان سال ٢٠١٥ انتخاب کرده است. «موراکامی» نویسنده و منتقد معروف ژاپنی درباره «ایشیگورو» میگوید: «هر یک از کارهای این نویسنده جدید است و هر بار که کتابی تازه از او به چاپ میرسد با عجله خودم را به کتابفروشی میرسانم.»
در داخل حفره موقعیت و حالت پیکر و اژدها هیچ تغییری نکرده بود اگر هم حواس حیوان با نزدیک شدن بیگانه ها به او هشدار داده بوذ و به خصوص غریبه ای که به داخل حفره می رفت هیچ واکنشی که گویای هوشیاری کوئریسگ باشد دیده نمیشد آیا حال مهره های پشت حیوان بود که شدید تر از قبل بالا و پایین می رفت؟آیا در باز و بسته شدن آن چشم با روکش عجیبش هوشیاری جدیدی محسوس بود؟اکسل مطمئن نبود اما همانطور که به آن موجود خیره شده بود به فکرش رسید که آن بوته ولیک تنها موجود زنده دیگر در حفره برای آن موجود منشا آرامش بسیار شده بود و حتی حال در ذهنش به سمت آن بوته دست دراز میکرد اکسل متوجه شد که این تصور خیالی بیش نیست اما هرچه بیشتر نگاه میکرد آن تصور به نظرش واقعی تر می آمد چطور آن بوته تک آنجا روییده بود؟آیا کار خود مرلین نبود تا آن موجود همراهی داشته باشد؟
مترجم:سهيل سمي
هنری والنتین میلر (به انگلیسی: Henry Valentine Miller) (زاده ۱۸۹۱ - درگذشته ۱۹۸۰) نویسندهٔ معاصر آمریکایی است. آثار خودزندگینامهای او تاثیری رهاییبخش بر ادبیات نیمهٔ قرن بیستم بر جای گذارد. بسیاری از آثار میلر به دلیل صراحت در طرح مسائل جنسی مدتها در بسیاری از کشورها اجازهٔ چاپ نداشت. میلر در دهه ۶۰ به یکی از پرخوانندهترین نویسندگان آمریکا بدل شد. تصویری که خوانندگان آثار «میلر» از نویسنده در ذهن داشتند یک آمریکایی بیپول ولی آزاده بود که روابط بسیار دارد و زندگیاش در رفتوآمد بین پاریس و نیویورک میگذرد.
نام نویسنده : الیف شافاک
نام مترجم : ارسلان فصیحی
پرفروشترین رمان تاریخ ترکیه که گفته میشود بیش از پانصد بار تجدید چاپ شده است. این رمان به نوعی بازگویی رابطه میان شمس و مولانا در قالب داستانی امروزی و از زبان یک زن آمریکایی است که به همه روزمرگی ها و همسر و کار پشت پا میزند و عازم سفر ترکیه می شود.
اما پرفروشترین رمان تاریخ ترکیه چگونه کتابی ست؟ رمان «ملت عشق» اثریست عاشقانه؛ برخوردار از فرمی که می توان آن را دو رمان محسوب کرد در قالب یک رمان؛ دو روایت تودرتو که به صورت موازی روایت می شوند؛ اما در دو زمان مختلف جریان دارند. یکی قرنها پیش در شرق و یکی در زمان حال و در غرب (امریکا) بر این پایه اگرچه به ظاهر تفاوت های بسیار زیاد و اساسی باهم دارند اما از آنجا که بنمایه هردوی آنها عشق و تاثیر آن در زندگیست بی شباهت به هم نیستند. ملت عشق از یک سو داستان دلدادگی و از دیگر سو داستان رهایی است؛ از یک سو به عشق زمینی می پردازد و از دیگر سو به عشق معنوی و جنبه های عرفانی عشق و زندگی اشاره میکند. این سویه های متقابل که در هر دو خط داستان دیده می شود از جمله جذابیت های اصلی این رمان محسوب می شود که الیف شافاک با چیره دستی با کنارهم قرار دادن این عناصر خط و ربطی برای نزدیک شدن و پیوند خوردن این دو داستان به وجود آورده است.
ناگفته نماند که ترجمه ارسلان فصیحی هم کاری بدون نقص است تا جایی که کاوه میرعباسی، نویسنده و مترجم معروف درباره آن می گوید: "من همیشه کتابهای اصلی را از زبانهای انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی میخوانم، اما مدتی قبل، «ملت عشق» را با ترجمه ارسلان فصیحی خواندم و از آن بسیار لذت بردم."نکتهی دیگر اینکه ترجمه این رمان پنج سال پیش به اتمام رسیده بود که تا چندی پیش جزو آثار غیرقابل انتشار وزارت ارشاد بود اما سرانجام پس از بازبینی مجدد، نشر ققنوس آن را منتشر کرد.
در بخشی از کتاب می خوانیم:کلماتی که ما برای توصیف خالق بکار میبریم، درواقع نشاندهنده ی آنست که ما خودمان را چگونه توصیف میکنیم. اگر موجودی هولناک در ذهنمان متصور میشویم، در واقع این ما هستیم که با ترس احاطه شده ایم. اما اگر عشق و محبت را احساس کردی، از تو چیزی جز این دو پدید نخواهد آمد.
از متن کتاب:
خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد، نوک قلمم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدمهایی شناختم، قصههایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته. کفشهای آهنی سوراخ شده؛ من اما هنوز خامم، هنوز هم در عشق همچو کودکان ناشی...
مولانا خودش را «خاموش» مینامید؛ یعنی ساکت. هیچ به این موضوع اندیشیدهای که شاعری، آن هم شاعری که آوازهاش عالمگیر شده، انسانی که کار و بارش، هستیاش، چیستیاش، حتی هوایی که تنفس میکند چیزی نیست جز کلمهها و امضایش را پای بیش از پنجاه هزار بیت پرمعنا گذاشته چطور میشود که خودش را «خاموش» بنامد؟
کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد. سالهاست به هر جا پا گذاشتهام آن صدا را شنیدهام. هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانستهام و به گفتههایش گوش سپردهام. شنیدن را دوست دارم؛ جملهها و کلمهها و حرفها را... اما چیزی که وادارم کرد این کتاب را بنویسم سکوت محض بود.
اغلب مفسران مثنوی بر این نکته تأکید میکنند که این اثرِ جاودان با حرف «ب» شروع شده است. نخستین کلمهاش «بشنو!» است. یعنی میگویی تصادفی است شاعری که تخلصش «خاموش» بوده ارزشمندترین اثرش را با «بشنو» شروع میکند؟ راستی، خاموشی را میشود شنید؟
همه بخشهای این رمان نیز با همان حرف بیصدا شروع میشود. نپرس «چرا؟» خواهش میکنم. جوابش را تو پیدا کن و برای خودت نگه دار.
چون در این راهها چنان حقیقتهایی هست که حتی هنگام روایتشان هم باید به مثابه راز بمانند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.