

خطای دکارت (عاطفه ، خرد و مغز انسان)
58,000 تومان
نام نویسنده : آنتونیو داماسیو
نام مترجم : رضا امیر رحیمی
آنتونیو داماسیو، استاد علم عصب پایه، عصب شناسی و روان شناسی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است و در آنجا انستیتوی جدید مغز و خلاقیت را مدیریت می کند. او در عین حال استاد مهمان در انستیتوی سالک و دانشگاه آیوا است. داماسیو جوایز متعددی دریافت کرده است (در مواردی به همراه همسرش، هانا داماسیو که او هم عصب شناس و عصب پروژه است) از جمله جایزه پرنس آستوریاس، در علوم و فناوری، سال 2005. داماسیو عضو انستیتوی پزشکی آکادمی ملی علوم و آکادمی هنرها و علوم امریکاست. او نویسنده دو کتاب موفق دیگر «احساس کردن آنچه که اتفاق می افتد» و «در جست و جوی اسپینوزا» است، که به بیش از 30 زبان ترجمه شده اند.
«داماسیو نظریه تحریک آمیزی را مطرح می کند… عاطفه بخش جدایی ناپذیری از شناخت است. اگر عواطف آسیبی جدی ببینند، نمی توانیم از عقلانیت برخوردار باشیم.»
واشنگتن پست
«کتاب شگفت آور آنتونیو داماسیو ما را به سفری علمی به درون مغز می برد که دنیای نامرئی درون را آشکار می کند؛ گویی در جلوی چشمان ما مرئی شده باشد. در آینده هرگاه به خودتان یا به دیگری نگاه کنید، خواهید پرسید در پس چشمانی که روبه روی شماست چه می گذرد.»
یوناس سالک
«مطالعه ای سرنوشت ساز، نه تنها برای عصب پژوهان و فلاسفه بلکه برای خوانندگان غیرحرفه ای.»
بوک ریویو، نیویورک تایمز
«از یک رمان بهتر است. «خطای دکارت» رویدادی تعیین کننده است که درک ما را از ارزشمندترین اندام مان به شکلی انقلابی تغییر می دهد.»
«خطای دکارت» روایتی فوق العاده از دیدگاه های نویسنده درباره کارکرد مغز است. برای کسانی مناسب است که شگفت زده اند که چگونه شگفت زده می شویم؛ برای پزشکانی که باید به آنها یادآوری کرد که مغز چه آفرینش فوق العاده ای است؛ و برای دانشمندانی که می خواهند ببینند که یک فرضیه را چگونه باید آزمود.»
مجله انجمن پزشکی امریکا
«داماسیو متفکری عمیق و نویسنده ای دقیق است. «خطای دکارت» اکتشافی خیره کننده در زیست شناسی خرد و وابستگی ناگزیر آن به عاطفه است.»
«پایکوبی بر لبه بین فلسفه و علم؛ داماسیو تقسیم بندی ساده نگرانه ذهن و بدن را رد می کند.»
فیلادلفیا اینکوایرر (کتاب برجسته سال)
ناموجود
نام نویسنده : آنتونیو داماسیو
نام مترجم : رضا امیر رحیمی
نام انتشارات : آگه
وزن | 480 گرم |
---|
محصولات مرتبط
اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
نام نویسنده : ایتالو کالوینو
نام مترجم : لیلی گلستان
ایتالو کالوینو (به ایتالیایی: Italo Calvino) (زاده ۱۵ اکتبر ۱۹۲۳ - درگذشته ۱۹ سپتامبر ۱۹۸۵) نویسندهٔ رمان و داستان کوتاه ایتالیایی است. وی سبک ادبی خاص خود را داشت که میتوان آن را سورئال یا پستمدرن توصیف کرد. سهگانهٔ «نیاکان ما» (شامل شوالیه ناموجود، ویکنت شقهشده و بارون درختنشین) و مجموعه داستانهای کوتاه شهرهای نامرئی و شش یادداشت برای هزارهٔ بعدی ازتحسینشدهترین آثار او هستند. وی را یکی از مهمترین نویسندگان ایتالیایی قرن بیستم میدانند.
کتاب در حقیقت مجموعه ای از داستان هایی است که هیچ گاه تمام نمی شوند . آقای خواننده روزی کتابی را می خرد و ما همراه با او مشغول خواندن داستان می شویم اما در جای پرهیجان ،کتاب تمام می شود و خواننده عصبانی از نیمه کاره بودن کتاب به کتاب فروشی می رود و در آنجا با خانم خواننده آشنا می شود . آنهانسخه درستی از کتاب را می گیرند که متوجه می شوند تماما داستان دیگری است که به علت بدی چاپ، ادامه اش قابل خواندن نیست و به همین ترتیب ما ۱۰داستان نیمه تمام را در ماجرای اصلی کتاب دنبال می کنیم .
کتاب در حقیقت ستایشی است برای کتاب خواندن، برای لذت کتاب خوانی و شاید اشاره به این موضوع که خواندن کتاب دنیایی فراتر از نوشتن کتاب و بسیار زیباتر است . کتابی که به ما از لذت خواندن و نحوه درست خوانی می گوید ،از لذت در کنار هم بودن انسان های کتاب خوان و از خوشی بی وصف کتاب خوانی فقط برای کسب لذت کتاب خوانی .
اورستیا (آیسخلوس)
آیسخلوس
محمد حسینی زاد
اورستیا (یونانی Ὀρέστεια) سهگانهای از تراژدیهای یونانی، شامل نمایشنامههای آگاممنون، نیازآوران و الاهگان انتقام است که توسط آشیلوس (آیسخلوس) نوشته شده و سرانجامِ نفرینی را که خاندان آترئوس به آن گرفتار شده، بیان میکند.
اورستیا در اصل شامل نمایش دیگری به نام پروتئوس نیز بوده که امروزه متن آن موجود نیست. به احتمال زیاد، در ابتدا واژه «اورستیا» برای هر چهار نمایش به کار میرفته و «هر کدام از سه نمایشنامهٔ مجزای این سهگانه احتمالاً نام جداگانه نداشتهاند.» اما امروزه، تنها در مورد نمایشنامههای باقیمانده به کار میرود. کلیت این مجموعه، تغییر فرهنگی جامعه را دربارهٔ موضوع عدالت، از حالتی سنتی و مبتنی بر انتقامجویی شخصی درآرگوس، به نظامی قضایی و قانونی در آتن نشان میدهد.
افراد شناختهشدهٔ بسیاری در طول تاریخ دربارهٔ تأثیرگذاری اورستیا سخن گفتهاند. از جمله، یوهان ولفگانگ گوته اورستیا را «شاهکار شاهکارها» خوانده است و چارلز سوینبرن آن را «بزرگترین دستاورد ذهن انسان». پژوهشگر آثار کلاسیک، بورا، مینویسد که آشیول «بیش از هر کس دیگر بنیانهای حقیقی تراژدی را بنا نهاد و به آن جسم و روحی متفاوت از سایر انواع نظم بخشید». ریچارد واگنر دربارهٔ تجربهٔ آشنایی با اورستیا مینویسد «میتوانستم اورستیا را به چشم جان ببینم. هیچ چیز با احساس والایی که آگاممنون در من برانگیخت قابل قیاس نیست و تا پایان الاهگان انتقام در فضایی بودم که آنقدر با امروز و اینجا فاصل داشت که از آن پس هرگز نتوانستهام خود را با ادبیات مدرن آشتی دهم». ریچارد لتیمور در اینباره مینویسد: «ویژگی اورستیا به عنوان یک سهگانه در این است که آنقدر از مرزهای یک اجرای دراماتیک فراتر میرود که تا به آن زمان اتفاق نیفتاده بود و از آن زمان نیز اتفاق نیفتاده است.» دنیل برت مینویسد: «سه نمایشی که در کنار هم اورستیا را میسازند… به مثابهٔ سه پرده از درامی حماسی هستند که به لحاظ وسعت، عظمت و اهمیت معنوی و فرهنگی با حماسههای هومر، آنائید ویرژیل، کمدی الهی دانته و بهشت گمشدهٔجان میلتون قابل قیاس است.»
پیدایش انسان
نام نویسنده : یوزف رایش هلف
نام مترجم : سلامت رنجبر
«انسان در آفریقا پا به عرصه ی هستی نهاد.زادگاه نیاکان نخستین ما در گرم دشت های آفریقای خاوری واقع شده ...در دشتهای پوشیده از علف و درختزاران بسیار تنک زیر خط نیمگان (استوا) مسیر فرگشتی(تکامل)جنس انسان تکامل یافته است»
پروفسور یوزف رایش هلف کتاب خواندنی خود(پیدایش انسان)را درباره تکامل انسان با جمله های بالا آغاز می کند.نویسنده در دنباله پیشگفتار می نویسد: جنس انسان تقریبا دو میلیون سال پیش صرفا از هیچ به وجود نیامده است.خاستگاه اولیه اوبه میلیونها سال پیش از آ« بازمی گردد.و هر چه بکوشیم ، خاستگاه او را ژرف تر پژوهش کنیم ، بیشتر روشم میشود که تاریخ حیات مابا تاریخ فرگشت (تکامل) جهان جانداران به طور مستقیم در پیوند است.
ما محصولی از تکامل طبیعت هستیم ، هر چند محصولی بسیار غیرمعمول و از بعضی جهات نیز ناکامل.
اگر محیط زیستی که فرآیند انسان شدن در آن صورت گرفت به نحو کاملا مشخصی تغییر نمی یافت ، فرگشت های بعدی امکان بروز پیدا نمی کردند.با این مقدمات ما به علل فرایند انسان شدن می پردازیم. یعنی به این پرسش که چرا انسان شد؟ این نحوه ی نگرش و پرداختن به مسئله سرنخی است که سراسر این کتاب را درنوردیده است.
پیشرفت های علمی سال های اخیر ، به نحو کاملا روشنی نشان داده اند که خطوط اساسی طرح تکامل ، توسط یافته ها . نتایج پژوهش ها تائید می شوند.ابهامات مربوط به سر منشا پیدایش انسان در حال روشن شدن هستند.طرح ها قابل روئت می شوند،زیرا پژوهش ها در جبهه ی گسترده ای به پیشرفتهای بزرگی نائل شده اند.
زمان درازی است که دیگر این تنها باستان شناسی و انسان شناسی و یا برخی رشته ها ی تخصصی تحقیقات علمی نیستند که به گذشته ی ما نورافشانی می کنند و آن را از تاریکی بیرون می اورند ، بلکه رشته هایی چون فیزیک ، هواشناسی، اقیانوس شناسی، و زیست بوم شناسی (اکولوژی) نیز سنگ بناهای اصلی را برای این کار فراهم می سازند. امروزه دانش ژنتیک نوین برای حل این ابهامات منشا تکامل انسان سخت در تلاش است.در عین حال تحقیقات زبان شناسی و زیست شناسی انسان نیز در این راستا همواره از اهمییت بیشتری برخوردار می شوند.
این کتاب پیدایش انسان را در تعامل با طبیعت مورد بحث قرار خواهد داد. این کتاب قصد ان دارد تا تکامل زیستی (بیولوژیک) انسان را قابل فهم کند. قلم زیبای نویسنده و ترجمه بسیار خوب و روان این کتاب شما را با مسائلی درگیر و آشنا می کند که لحظی ای نمی توانید کتاب را به زمین بگذارید.بسیاری از اطلاعات ما در باره ی انسان و سیر تکاملی او بر اسطوره ها و یافته های منسوخ علمی استوار است که با خواندن این کتاب به چالش کشیده خواهند شد و خواننده فرصتی می یابد تا اندکی به آنها بیندیشد و صحت و سقم آنها را با دستاوردهای علم زیست شناسی در زمانه ما بسنجد.
کتاب دارای 26 فصل و یک پیشگفتار و دو پی گفتار است.آقای سلامت رنجبر ، مترجم کتاب که الحق ترجمه خوبی ارائه داده اند؛ ترجمه را بر اساس چاپ 2004 میلادی به انجام رسانده اند از متن آلمانی.
در فصل های 24 (تعبیر علمی طرد از بهشت ) و 25 (باغ عدن ) نویسنده می کوشد تعابیر اساطیری تورات را درباره رانده شدن انسان از بهشت ،بر اساس آخرین دستاورد های علم زیست شناسی تفسیر کند که بسیار خواندنی است.البته خواننده زمانی نتیجه گیری های نویسنده را در این دو فصل پایانی بهتر درمی یابد که فصول پیشین را به دقت خوانده باشد.
از مزایای دیگر کتاب می توان به این نکته اشاره کرد که خواننده برای فهم آن به اطلاعات پیشین زیست شناسی نیازی ندارد - هرچند داشتن این اطلاعات در فهم عمیق آن موثر است – و به سادگی با نویسنده همراهی خواهد کرد و تا پایان کتاب را نخواهد بست!
در جستجوی اسپینوزا (شادی ، اندوه و مغز با احساس)
نام نویسنده : آنتونیو داماسیو
نام مترجم : رضا امیر رحیمی
«در کتاب در جست و جوی اسپینوزا، آنتونیو داماسیو، یکی از برجسته ترین عصب شناسان جهان، به برخی از مشکل ترین پرسش های مربوط به مغز و نحوه رابطه آن با ذهن پرداخته... این کتاب دستاوردی عظیم و بسیار قابل ملاحظه است.» دیوید هابل، برنده جایزه نوبل، دانشگاه هاروراد.
«یکی از منتفکران پیشرو در مورد کارکرد مغز، باز هم از عهده کار برآمده است!... داماسیو متفکری عمیق است و به زیبایی می نویسد، او تازه ترین برداشت از کارکرد مغز را به احساس و به ریشه های تفکر فلسفی اسپینوزا و به طور کلی تفکر غربی ارتباط می دهد. راهنمای بهتری از این کتاب برای عبور از این حیطه امکان پذیر نبود.»
اریک کندل، برنده جایزه نوبل، دانشگاه کلمبیا.
«داماسیو در صف مقدم جنبشی است که عصب پژوهان آن را انقلاب عاطفی- احساسی می نامند، که حکمت علمی ده ها ساله را زیر و رو کرده و رشته های علمی دیگری را هم به لرزه درآورده است... در کتاب در جست و جوی اسپینوزا، او به اسرار کارکرد عاطفه و احساس می پردازد.» (نیویورک تایمز)
«بررسی پرشور و درخشان پیشرفت های اخیر در فهم ماهیت و اهمیت انسانی احساس ها.» (لوموند)
آنتونیو داماسیو، عصب پژوه و استاد عصب شناسی و روان شناسی، و مدیر مرکز تازه تاسیس مغز و خلاقیت در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است. کتابهای مهم و معروف داماسیو، عبارت اند از: خطای دکارت، احساس آنچه اتفاق می افتد و در جست و جوی اسپینوزا. او جوایز متعددی دریافت کرده است، از جمله جایزه پرنس آستوریاس در علوم و فناوری، جایزه هوندا، و به طور مشترک با همسرش هانا، جوایز پسوا و سینیوره. داماسیو عضو انستیتوی پزشکی آکادمی ملی علوم، آکادمی هنرها و علوم آمریکا، آکادمی علوم باواریا، و آکادمی علوم و هنرهای اروپاست.
دیدار به قیامت
نام نویسنده : پی یر لومتر
نام مترجم : مرتضی کلانتریان
«جنگ برای تجارت بسیار سودآور است،حتا پس از پایان آن»
«جنگ برای تجارت بسیار سودآور است. حتی پس از پایان آن»؛ با به پایان رسیدن بزرگترین كشتار قرن بیستم در جنگ جهانی اول در سالهای 1914 ـ 1918 و باقی ماندن ویرانههایی عظیم، دو نجات یافته این فاجعه، دو سرباز خط مقدم جبهه، كه چندان هم سلامت جسمی و روحی ندارند، وادار میشوند كلاهبرداری حیرتانگیز و ضد اجتماعی طرحریزی كنند كه آن را تا سرانجام پی میگیرند، گویا از میدان افتخارآمیز نبرد با دشمن، برای نجات میهن، تا صحنههای كسب سود راه درازی در پیش نیست .... .
دیدار به قیامت بنای عظیمی است برافراشته بر پایههای بیرحمیها و تقلبهای گوناگون، با ساختاری چنان درخشان و قدرت بیانی چنان پر صلابت كه به باور اهدا كنندگان جایزه ادبی گنكور به این كتاب، چنین رمان باشكوهی بعد از جنگهای 1914 ـ 1918 تاكنون خلق نشده است.
پییر لومتر نویسندهای فرانسوی است که رمان دیدار به قیامت او برندۀ جایزۀ ادبی گنکور (بزرگترین جایزۀ ادبی فرانسه) در سال 2013 شده است. او در پایان این کتاب به دو نکته اشاره میکند. او برای نوشتن کتاب دیدار به قیامت، اینجا و آنجا از آثار نویسندگان و هنرمندان زیادی الهام گرفته است: هومر، دولا روشفوکو، دیدرو، بالزاک، میشله، ویکتور هوگو، مارسل پروست، امیل آژار، لویی آراگون، استفان کرین، ژرال اُبر، ژرژ برنانوس، میشل اُدیار، ژرژ براسنس، ژان ـ لویی کورتیس، پاتریک رمبو، مونر مولینا، گارسیا مارکز و ... .
نویسنده عمیقترین احساساتش را به خاطرۀ ژان بلانشار تقدیم میکند که در 4 دسامبر 1914 به اتهام خیانت تیرباران میشود و در 29 ژانویه 1921 اعادۀ حیثیت میگردد که عنوان «دیدار به قیامت» را به او الهام کرده است.
برشی از کتاب: «زمین اطرافش همهجا میلرزد. خیلی دورتر، بالای سرش، جنگ ادامه دارد. خمپارهها همچنان زمین را میلرزانند و زیرورو میکنند. آلبر با ترس و شرم چشمانش را باز میکند. شب است، ولی تاریکی کامل نیست. اشعههای بسیار کوچکی از نور سفیدگون روز به زحمت رخنه میکند: نوری پریدهرنگ، با ورقۀ ناچیزی از زندگی.
آلبر بهناچار بریدهبریده نفس میکشد. آرنجها را چند سانتیمتر به دو طرف باز میکند، موفق میشود پاهایش را کمی دراز کند، خاک را به پایین پاها میراند. محتاطانه ضدترسی که بر وجودش چیره میشود، تلاش میکند. صورتش را بهآرامی آزاد میکند تا بتواند نفس بکشد. بلافاصله لایهای از خاک مثل تاولی میترکد و از صورتش جدا میشود. واکنشاش آنی است. همۀ عضلاتاش باز میشوند، ولی چیز دیگری اتفاق نمیافتد. چه مدت در این توازن ناپایدار که هوای نفس کشیدن کمکم کمیابتر میشود، باقی میماند که فکر مردن چطور رهایش نمیکند، چکار باید بکند اگر از اکسیژن محروم شود، با رگهایی که یکییکی میترکد و از هم میپاشد، با چشمانی که چون هوا برای دیدن ندارد از حدقه درآمده. سعی میکند تا جایی که میشود کمتر نفس بکشد، فکر نکند، خود را همانطوری که هست ببیند». (ص 25)
راز آگاهی
نام نویسنده : جان سرل
نام مترجم : رضا امیر رحیمی
«کتاب راز آگاهی اثر جان سرل،فیلسوف آمریکایی،در سال 1990 منتشر شد.در بیش از دو دهه پر شتابی که از انتشار این کتاب گذشته،گام های بزرگی در زمینه پژوهش مغز،مسئله ذهن-بدن ،موضوع آگاهی-خویشتن...برداشته شده و در نتیجه،فلسفه ذهن در کانون توجه فیلسوفان قرار گرفته است.در این برهه،سرل چندین کتاب دیگر فلسفی منتشر کرده و نظراتش درباره فلسفه ذهن را مستقیم تر و روشن تر توضیح داده است.
«اما راز آگاهی،از یک نظر،هنوز اهمیت خود را حفظ کرده است.بی جهت نیست که آنتونیو داماسیو در آخرین کتاب خود،خویشتن به ذهن می آید(2011).به این کتاب چنین اشاره میکند:برای آشنایی با برداشت معاصری از اهمیت ذهنیت از نظر فلسفه کتاب راز آگاهی نوشته ی جلن سرل را مطالعه کنید.(...)اهمیت این کتاب در تصویر روشنی است که از نگرش های مطرح در حوزه فلسفه ذهن و آگاهی به دست می دهد.»
زمین ابنای بشر
اين رمان در سال 1980 در اندونزي منتشر شد و تا بحال به 33 زبان منتشر شده است.
وقتي مادرش ــکه هندو بودــ ميخواست او را به دنيا بياورد، پدرش ــکه او هم هندو بودــ زنش را سريع به بندر پراک روي عرشهي کشتي فون هيمسکرک ميرساند که در اسکله لنگر انداخته بوده، تا مادرش بچه را آنجا به دنيا بياورد و روبرت نهفقط رعيت که شهروند هلندي هم باشد. خودش که اينطور فکر ميکرد. اما بعدها متوجه شدم تولد روي عرشهي کشتي هلندي ابداً بار حقوقي ندارد. شايد رفتارش شبيه يهوديهايي بود که موفق شده بودند شهروند امپراتوري روم شوند. او خودش را با برادرها و خواهرهايش متفاوت ميدانست. خودش را هندو نميدانست. اگر فقط يک کيلومتر دورتر از آن کشتي، مثلاً در بارانداز پراک يا روي قايق سمپن مادورايي به دنيا ميآمد و شهروند مادورا ميشد، رفتارش کمي فرق ميکرد. اما خوب، من که ميدانستم چرا لاف ميزند که به دخترهاي هندو علاقهاي ندارد. با تظاهر به اينکه واقعاً شهروند هلندي است، تک و تا ميکرد تا واقعاً مثل هلنديها رفتار کند. فقط بهخاطر آيندهي زاد و رود احتمالياش. و اميدوار بود در آينده، موقعيت و حقوقي بالاتر از مردان هندو به دست آورد، بومي که جاي خود دارد.
سیمای زنی در میان جمع
نام نویسنده : هاینریش بل
نام مترجم : مرتضی کلانتریان
هاینریش بل(1985- 1917)، نویسنده آلمانی برنده نوبل ادبیات است.
آکادمی سوئد زمانی که در ۱۹۷۲ جایزه نوبل را به او تقدیم کرد، «سیمای زنی در میان جمع» را جامع آثار او معرفی کرد.
خود او نیز درباره این رمان گفته است: «میخواستم داستان زنی آلمانی را در اواخر چهل سالگی بازگویم که بارِ تاریخ را از ۱۹۲۲ تا ۱۹۷۰ به دوش دارد».
هاینریش بُل برای شرح زندگینامه لنی، که شخصیت اصلی داستان است، ابتدا از زمان حال و از ۴۸ سالگی لنی آغاز میکند و پس از شرح بسیاری از خصوصیات او در این سن به گذشته میرود و سیری بلند در گذشته و خاطرات دور زندگی او دارد.
و همانطور که در گذشته غوطهور شده، ناگهان لحن روایت عوض میشود و این بار با لحنی دیگر روال زندگی لنی را از گذشته به حال و سپس آینده به تصویر میکشد.
پیرامون لنی بیش از ۱۲۵ شخصیت خودنمایی میکنند که هر یک نماینده طیف گستردهای از جامعه آن زمان آلمان هستند. بُل در این اثر هم جامعه سرمایهداری و هم نظام کمونیستی را هدف پیکان تیز انتقاد خود قرار میدهد.
بُل در «سیمای زنی در میان جمع»، فساد اخلاقی و حرص به مالاندوزی را در همه شئون جامعه میبیند و با طنزی سراسر انسانی همه جوانب آن را میشکافد و نمایش میدهد و مقام و مرتبه اجتماعی، ثروت و جایگاه سیاسی، درجات علمی و دانشگاهی منهای انساندوستی را به باد تمسخر میگیرد و از ریاکاری و تظاهر به تقوا و پاکدامنی در عین تردامنی پرده برمیدارد.
بُل عاشق مردمان ساده و بیغل و غش است و در میان آنها احساس راحتی میکند. زنان مخلوق او به جای لذتجویی و شهوتپرستی ترحم و همدردی را در خواننده برمیانگیزند و به خواننده حتی فرصت نمیدهد جز این بیندیشد.
در سراسر «سیمای زنی در میان جمع» صفحهای نیست که در آن بُل طنز و همدردی با انسانها را از یاد ببرد.
فرصتی برای زندگی
نويسنده: سسيليا آهرن مترجم / مصحح: شهناز رافعي
سیسیلیا اهرن (به انگلیسی: Cecelia Ahern) (۳۰ سپتامبر ۱۹۸۰ در دوبلین) رماننویس اهلجمهوری ایرلند است.
او فرزند برتی اهرن، سیاستمدار سرشناس ایرلندی است.
او نویسندگی را از سال ۲۰۰۱ و در ۲۱ سالگی با نوشتن رمان به راستی دوستت دارم آغاز کرد. این کتاب در سال ۲۰۰۴ چاپ شد، به موفقیت تجاری خوبی دست یافت و در ایرلند، بریتانیا وآمریکا پرفروش شد.
در سال ۲۰۰۷ نیز فیلم «پینوشت: دوستت دارم» با بازی هیلاری سوانک و جرارد باتلر از روی این کتاب ساخته شد. کتاب دوم او نیز با عنوان جایی که رنگینکمان به پایان میرسد در سال ۲۰۰۵ جایزهی کورین را در آلمان از آن خود کرد و در سال ۲۰۱۴ فیلمی با اقتباس از این داستان نیز ساخته شد.
زندگيام به من نياز داشت. زندگي بهسختي ميگذشت و من به آن توجه لازم را نداشتم. چشم از هدف برداشته بودم و خودم را به امور ديگري مشغول کرده بودم، چيزهايي مثل: زندگيِ دوستانام، کارم، اتومبيل قراضهام که هميشه به تعمير نياز داشت و چيزهاي ديگر. من زندگيام را کاملاً فراموش کرده بودم و اکنون زندگي براي من نامه نوشته بود، مرا احضار کرده بود و فقط ميشد يک کار انجام داد. بايد ميرفتم و با آن روبه رو ميشدم.
مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته
نويسنده: حسن زارعی متين
"امروزه شاهد اين معرفت فزايندهايم كه موفقيت سازمانها ارتباط تنگاتنگي با منابع انساني سازمانها دارد. دانش مديريت رفتار سازماني در خدمت موفقيت سازمانها براي شناسايي علل رفتار افراد، پيشبيني و هدايت آنهاست و با پيچيدگيهاي سرشت انسان سروكار دارد. سازمانهاي يك جامعه براي تحقق اهدافشان با مشكلات زيادي روبهرو هستند كه به كمك ابزارها و مهارتهاي فنّي و كمّي نميتوان آنها را حل كرد، چراكه ريشه در ساختارهاي اجتماعي و مسائل مربوط به رفتار فردي و گروهي در سازمانها دارد و براي حلوفصل آنها به مهارتهاي اجتماعي نياز است." (از متن كتاب) هدف اين كتاب آشنايي با مسائل رفتار سازماني و راهحلهاي نو براي آنهاست.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.