چاپ اول ۲۵۳۶
جلد نرم
۲۶۰ص
تمیز بدون مهر و امضا
بسیار کمیاب
دایی من بنژامن
600,000 تومان
نویسنده: کلود تیلیه
مترجم: مرتضی کلانتریان
در سال 1841 كلودتيليه مدير هفته نامه «جمعيت» شد. دايي من بنژامن ابتدا به صورت پاورقي در اين هفته نامه منتشر شد. يادآور مي شويم كه در سال 1841 كلودتيليه رماني با عنوان گياه قشنگ و كرنليوس مي نويسد ولي عمده شهرت او به خاطر كتاب دايي من بنژامن است. نكته جالب اين است كه دايي من بنژامن ابتدا در آلمان شهرت پيدا كرد درست مثل كتاب برادرزاده راموي ديدرو كه به خاطر ترجمه گوته ابتدا در آلمان شهرت پيدا كرد. در اين كتاب نشانه هايي از تاثيرپذيري تيليه از طنز و شوخ طبعي رابله و ساير طنزنويسان درجه اول فرانسوي مشاهده مي شود. حوادث رمان دايي من بنژامن به اواخر قرن هجدهم بر مي گردد قرني كه به عصر روشنگري معروف است و نويسندگان بزرگي چون مونتسكيو، ديدرو و ولنر در آن دوره زندگي مي كردند. در آن زمان جامعه فرانسه به سه طبقه متمايز از هم تقسيم مي شد. 1 – نجبا و اشراف زادگان 2 _ روحانيون 3 _ توده هاي مردم. طبقه نجبا و روحانيون از امتيازات وسيعي برخوردار بودند. به عنوان مثال از پرداخت ماليات مستقيم معاف بودند و خودشان را برتر از سايرين مي پنداشتند. يكي از دستمايه هاي كلودتيليه براي حمله به طبقه نجبا واشراف همين وجود نظام طبقاتي در فرانسه بود كه امكان هر نوع خلاقيتي را در جامعه فرانسه و نزد توده هاي مردم منتفي مي كرد.
شايد مهم ترين نكته اي كه درباره كتاب دايي من بنژامن به نظر مي رسد طنز درخشان و گزنده آن است كه در سطرسطر كتاب به چشم مي خورد، اين طنز به شدت گزنده بنيادهاي فرسوده و پوسيده اشرافيت رو به زوال فرانسه در اواخر قرن هجدهم را نشانه رفته است.
قهرمان كتاب، بنژامن راتري كه خود از ميان توده هاي مردم برخاسته و شغل پزشكي را انتخاب كرده مسلح به سلاح برنده طنز و شوخ طبعي و طبعا رندي خاص خود است و در عصر و زمانه اي كه امتيازات و القاب اشرافي در جامعه رواجي همه گير دارد به تنهايي تمامي اين القاب و عناوين را به سخره مي گيرد و شرف انسان را در آزادگي و رهايي از تمامي قيود بندگي و بردگي مي داند.
اين گونه عقايد و طرز تفكر بي گمان امروزه امري جا افتاده و تثبيت شده است ولي در عصر و زمانه اي كه نويسنده كتاب زندگي مي كرده اين گونه افكار به شدت مترقي و ضد ارتجاعي محسوب مي شد. نكته جالب درباره كتاب دايي من بنژامن آن است كه گوئيا زندگي نويسنده كتاب برآيند واقعي هنر نويسندگي اش نيز بوده است. زيرا مشابهت هاي فراواني بين زندگي كلودتيليه و قهرمان كتاب بنژامن راتري ديده مي شود. در خلال مطالعه اين رمان جذاب همچنين مي توان به پاره اي از اعتقادات مترقي نويسنده درباره مسائل مهمي چون امتيازات اجتماعي، ازدواج، مرگ و فلسفه زندگي «كه البته به زباني شيرين و طنز آلود بيان مي گردد» پي برد.
براي درك بهتر كتاب دايي من بنژامن و اهميت فو ق العاده آن بايد به مبارزات طبقاتي سال 1780 آشنا بود. انقلاب كبير فرانسه در سال 1789 برابري همه مردم را در مقابل قانون و عدالت اعلام كرد و مقرر داشت كه پست هاي حساس و مهم مملكت به كساني محول گردد كه شايستگي بيشتري از ديگران داشته باشند. خواننده كتاب دايي من بنژامن با مطالبي از اين دست نيز آشنا مي شود.قهرمان كتاب نه تنها داراي قلبي پاك و مهربان است و همواره در تلاش است كه به ديگران خصوصا طبقات محروم جامعه كمك كند، در عين حال داراي فهمي عميق و زباني گويا و بذله گو است و همان طور كه اشاره شد در منشش اين طنز در تمامي سطور كتاب موج مي زند و بي گمان اگر نگوييم اين كتاب بهترين نمونه طنز نويسي ادبي در زبان فرانسه است با اندكي انصاف مي توان آن را از نمونه هاي برجسته طنز ادبي در تاريخ ادبيات فرانسه محسوب كرد و نويسنده آن را همپاي فرانسوا رابله قرار داد.
وزن | 500 گرم |
---|
محصولات مرتبط
باد به دنبال خودش می گردد
بهزاد عبدي
باران
تقصیر لباس ها نبود اگر هر کجا رفتی مشتی دکمه جا گذاشتی
هنوز موهایت از دودکش نقاشی بالا می رود این شهر تا ابد آلوده است از هرچه خبر این همه کلاغ اشکی که به پای من ریختی امروز اقیانوس شده دور سرم می چرخد
می چرخیم غرق می شویم بی عصایی که بشکافد چشم هایت را
تقصیر درخت ها نیست اگر دهانت بوی علف می دهد همیشه به وقت خداحافظی از تنت به جای دست گل سرخ به من می روید
بوی برف رد پایی نداشت تو آن قدر دور رفتی که آهسته آهسته قسمتی از شب شدی
بعد از تو هرچه آفتاب خود را تکه تکه کند هیچ جای این زمین گرم نخواهد شد
قبرستان مست کرده زیر گریه می زند دریا می شود به پای ما می افتد
قبرستان با آخرین سنگ به آشپزخانه رسیده و ساق های خیس مادر به فکر زمین است که ما هر چه زیر پایش را کندیم بهشتی پیدا نشد
در نبود تو ناگهان آن قدر بزرگ شدیم که از کوهستان صخره به دوش برگردیم زیر لب بگوییم: باران همیشه فردای آخرین روز می بارد باران همیشه شبیه تو می آید
باغ همسایه
نام نویسنده : خوسه دونوسو
نام مترجم : عبدالله کوثری
خولیو مندس،نویسنده ی میان مایه ی شیلیایی که شاهد کودتای پینوشه(11سپتامبر1973)بوده وچند روزی هم طعم زندان رژیم کودتا را چشیده،خود را به اسپانیا می رساند تا بنشیند و بر اساس آن تجربه ی یکتا رمانی بنویسد که گوی سبقت از همه ی نویسندگان دوره ی شکوفایی بریابد.اما زندگی ملال آور و خفت بار در این تبعید خودخواسته و نیز پریشان ذهنی حاصل ازدلبستگی به وطن و مادری محتضر و پسری سرکش و بیگانه با پدر،روز به روز اورا از تحقق این رویای پرشکوه دورتر می کند.در این دوزخ بی بار و بر تنها مایه ی دلخوشی او باغ سبز و خرم همسایه است که از پنجره ی اتاقش تماشا می کند و آنچه در آن باغ می گذرد یگانه صحنه ی چشم نواز و خیال انگیز برای این مرد سودایی است.اما این روایت ساده ی واقع گرایانه از زندگی نویسنده سرخورده وتبعیدی،ناگهان با چرخشی نامنتظر در فصل آخر همه ی دانسته های خواننده را آماج تردید می کند و شالوده ی رمان را در هم می ریزد.
خوسه دونوسو که استاد بی بدیل کندوکاو در ذهن و روان آدمی است این رمان را عرصه ی برخورد میان رمان دوره ی شکوفایی و رمان بعد از شکوفایی کرده است.
بیا با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم
دیوید سداریس
مترجم: پیمان خاکسار
«بیا با جغدها دربارهی دیابت تحقیق کنیم» آخرین اثر «دیوید سداریس» طنزنویس آمریکاییست که سال ۲۰۱۳ منتشر شده. سبک و سیاق نوشتههای مجموعه تفاوت چندانی با آثار پیشین سداریس ندارد. فقط در این کتاب چند تکگویی وجود دارد از زبان آدمهایی به شدت عجیب و غریب که با آثار عمدتا اتوبیوگرافیک سداریس فاصله دارند..
این مجموعه کتاب شامل ۲۱ جستار از ۲۷ جستار کتاب اصلیست که با ترجمهی «پیمان خاکسار» منتشر شده است.
نشرچشمه پیش از این کتابهای «مادربزرگت رو از اینجا ببر» و «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» را از این نویسنده با ترجمهی همین مترجم منتشر کرده است.
تمام نورهایی که نمی توانیم ببینیم
آنتونی دوئر (انگلیسی: Anthony Doerr؛ زادهٔ ۱۹۷۳) یک رماننویس اهل ایالات متحده آمریکا است. در سال ۲۰۱۵ وی به خاطر نوشتن رمان همه نوری که ما نمیتوانیم ببینیم برنده جایزه پولیتزر برای داستان شد. وی همچنین برنده جایزه کمک هزینه گوگنهایم و نامزد جایزه کتاب ملی آمریکا در بخش داستانی بوده است.
می دانی ورنر همه می گویند من شجاع هستم وقتی که بینایی ام را از دست دادم همه گفتند شجاع هستم وقتی پدرم رفت همه گفتند شجاع هستم.
اما این شجاعت نیست چون من چاره ی دیگری ندارم من از جایم بلند میشوم و زندگی را ادامه میدهم مگر تو همین کار را نمی کنی؟مگر تمام مردم این کار را نمی کنند؟ و ورنر آرام میگوید سالها بود که این جرعت را نداشتم اما شاید امروز این کار را در برابر چشمان خودم انجام دادم.
زیبایی ات غمگینم می کند
سور بز
خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا (به اسپانیایی: Jorge Mario Pedro Vargas Llosa) (زادهٔ ۲۸ مارس ۱۹۳۶) داستاننویس، مقالهنویس، سیاستمدار و روزنامهنگار پرو است. یوسا یکی از مهمترین رماننویسان و مقالهنویسان معاصر آمریکای جنوبی و از معتبرترین نویسندگان نسل خود است. وی هم اکنون به دعوت دانشگاه پرینستون به عنوان استاد مهمان در این دانشگاه به تدریس مشغول است.
کتاب سور بز جنجال بزرگی به پا کرد زیرا در آن به زندگی رافایل لئونیداس تروخیو، دیکتاتور دومینیکن، پرداخته بود. در زندگی این موجود وحشی، فساد و خونخواری و جنون همهٔ رهبران دیکتاتور و چگونگی تبدیل انسان به اهریمن را نشان میدهد. این جنجالآفرینی از دنیای یوسا دور نیست. او کلمات را مینهای کاشته شدهای میداند که باید در ذهن یا اخلاق یا حافظهٔ خواننده منفجر شوند.
ظرافت جوجه تیغی
موريل باربری
مترجم : مرتضی كلانتريان
«خانم ميشل ظرافت جوجهتيغي را دارد: از بيرون پوشيده از خار، يك قلعهي واقعي نفوذناپذير، ولي احساسم به من ميگويد كه از درون او به همان اندازهي جوجهتيغي ظريف است، حيوان كوچك بيحال، بهشدت گوشهگير و بياندازه ظريف.» (از متن كتاب)
ظرافت جوجهتيغي دومين رمان موريل باربري، نويسندهي چهلسالهي فرانسوي، است كه جايزهي برتر سال 2007 اتحاديهي ناشران فرانسه به آن تعلق گرفته است. رمان نخست اين نويسنده به نام شكمبارگي به چندين زبان ترجمه شده است.
گور به گور
ویلیام فاکنر
مترجم: نجف دریابندری
جان که میدادم (ترجمه شده به گوربهگور در فارسی) (به انگلیسی: As I Lay Dying) رمانی است اثر ویلیام فاکنر نویسنده شهیر آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات که نخستین بار در سال ۱۹۳۰ در آمریکا چاپ شد. عنوان کتاب برگرفته از کتاب ششم ادیسه اثر هومر است که در آن آگاممنون خطاب بهاودوسئوس جمله عنوان کتاب یعنی «As I Lay Dying» را به کار میبرد.
…. این رمان را فاکنر در 1930- یک سال پس از (خشم و هیاهو) نوشته است. خود او مدعی بود که نوشتن آن را در ظرف شش هفته- آن هم با کار شبانه، پای کورهی آتش یک نیروگاه محلی – به پایان رسانده و پس از آن هم دستی در آن نبرده است؛ ولی ساختمان داستان و ظرافت پیوندهای آن چنان است که خواننده گمان میکند باید بیش از اینها وقت و (عرق ریزی روح) صرف پروراندن آن شده باشد. در هر حال، این رمان را بسیاری از منتقدان سادهترین و در عین حال کاملترین رمان فاکنر میدانند. برخی حتی آن را شاهکار او نامیدهاند. آنچه مسلم است، این رمان همیشه مدخل خوبی به دنیای شگفت و پر آشوب داستانهای فاکنر به شمار رفته است؛ اگرچه در مورد همین رمان هم باید گفت که سادگی آن تا حدی فریبنده است و دقایق آن غالباً در نگاه اول آشکار نمی شود.
مرگ در می زند
من پیش از تو
جوجو مويز
مترجم: مريم مفتاحي
ویل ترینرِ ماجراجو، کسی که همواره به ورزشهای مخاطرهآمیزی چون صخرهنوردی میپرداخت، در اوج جوانی و سلامت و ثروت اتفاقی برایش رخ میدهد و به لحظهای زندگیاش تغییر میکند و او...
من پیش از تو یک رمان عشقی نیست، اما عشق، عنصر اصلی آن است؛ عشقی متفاوت که از چارچوبهای زمینی خارج میشود و به لایهی آرمانی میرسد و پیچیدگی احساسات درونی انسان را برملا میسازد.
آسوشیتدپرس درباره این رمان مینویسد: بعضی کتابها را نمیتوان زمین گذاشت. کتابهایی وجود دارند که آدم به حدی جذب شخصیتهایش میشود که دوست ندارد داستان به پایان برسد، برای همین خواندنش را کش میدهد. کتاب جوجو مویز یکی از این کتابهاست. گاهی میخندید، گاهی لبخند میزنید و گاهی عصبانی میشوید، و بله، گاهی اشک میریزید. پیشنهاد من: کتاب من پیش از تو را باید همراه با یک جعبه دستمالکاغذی فروخت.
نیویورک تایمز نیز نوشته است: نویسندهی کتاب خواننده را در موقعیتی قرار میدهد که اشکریزان بخواند و جلو برود... با دو شخصیت اصلی داستانش قصهای میآفریند که در خاطرهها میماند.
نان سالهای جوانی
هانریش بُل
مترجم: محمد اسماعیلزاده
این کتاب شرح مشقتهای راوی است در دوران جوانی برای کسب درآمد و نان درآوردن. داستانِ مربوط به سالهای قحطی و گرسنگی است. سالهایی که «فندریش» جوان به «نان» فکر میکند و از واژهی «مناسب و ارزان» متنفر است. او که مدام ، به شکلی بیمارگونه در حال وصف گرسنگی خویش است دختری از آشنایانش را میبیند که به شهر آمده تا معلم شود. «بل» میکوشد تقابل با گرسنگی و تاثیر آن بر احساس و اندیشه را تصویر کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.