مشهورترین رمان هاکسلی، دنیای جدید شجاع، در سال ۱۹۳۲ منتشر شد. داستان این کتاب در یک جامعه دیستوپیایی آینده است که در آن افراد به طور مصنوعی خلق می شوند و برای ایفای نقش های خاص در دولت جهانی بزرگ می شوند. این رمان مضامین توتالیتاریسم، پیشرفت تکنولوژیک و شرطی شدن اجتماعی را بررسی می کند. Brave New World توسط بسیاری به عنوان یک اثر پیشگو که به دقت برخی از جنبه های جامعه مدرن را پیش بینی می کرد ستایش شده است. این رمان هنوز به عنوان یکی از مهم ترین رمان های علمی تخیلی نوشته شده در نظر گرفته می شود.
داستان این رمان در دنیای آینده است که در آن جامعه به کاستهای سختگیرانه تقسیم میشود و کنترل دولت فراگیر است. این رمان حول محور قهرمان داستان، برنارد مارکس، است که شروع به زیر سوال بردن جامعه ای می کند که در آن زندگی می کند. در حین انجام این کار، با دیگرانی ملاقات می کند که نارضایتی او را از وضعیت موجود شریک هستند. آنها با هم به دنبال چیزی بهتر از محدوده جامعه خود خارج می شوند.
رمان با توصیفی از مرکز جوجه کشی و تهویه مرکزی لندن آغاز میشود، جایی که جنینهای انسان رشد میکنند و شرطی میشوند تا مکانهای از پیش تعیینشده خود را در جامعه به خود اختصاص دهند. ما به مدیر هچری، آقای فاستر، معرفی می شویم که به گروهی از پسران مدارس پیشرفت سفر می کند. به پسرها اتاق جنین نشان داده می شود، جایی که آنها تولید جنین انسان را مشاهده می کنند. سپس آنها را برای دیدن فرآیند بوکانوفسکی می برند که دوقلوهای همسان را به صورت انبوه تولید می کند.
ما با سیستم کاست این جامعه آینده آشنا می شویم که شامل آلفاها، بتاها، گاماها، دلتاها و اپسیلون ها می شود. هر طبقه ای نقش از پیش تعیین شده خود را در جامعه دارد و اعضای هر طبقه پرورش یافته و شرطی شده اند تا به سهم خود در زندگی راضی باشند. به عنوان مثال، آلفاها برای باهوش بودن و از نظر فیزیکی قوی پرورش می یابند، در حالی که اپسیلون ها برای ساده اندیشی و تابع بودن پرورش می یابند.
سپس داستان برنارد مارکس را دنبال می کند، یک آلفا که از جایگاه خود در جامعه راضی نیست. او شرطی شده است که نسبت به سایر آلفاها احساس حقارت کند زیرا کوتاهتر از حد متوسط است. نارضایتی برنارد از سرنوشت خود در زندگی باعث می شود تا به اطرافیانش حمله کند و در تنهایی به دنبال آرامش باشد.
یک روز، برنارد با آلفای دیگری به نام هلمهولتز واتسون ملاقات می کند که احساس نارضایتی خود را به اشتراک می گذارد. این دو با هم دوست می شوند و با هم در مورد نارضایتی خود از جامعه صحبت می کنند. آنها در نهایت با آلفای سومی به نام جان ساوج ملاقات می کنند که خارج از کنترل جامعه بزرگ شده است و بنابراین مانند سایر شهروندان شرطی نشده است. جان به برنارد و هلمهولتز در مورد اقامتگاه بومی خود در نیومکزیکو می گوید که آرزوی بازگشت به آن را دارد.
برنارد با الهام از داستان های آزادی جان، جان را در سفری غیرمجاز با خود به اتاق رزرو می برد. با این حال، هنگامی که به آنجا میرسند، متوجه میشوند که رزرو، آرمانشهری نیست که آنها تصور میکردند. ساکنان این منطقه به اندازه ساکنین Society ناراضی هستند، زیرا آنها فاقد امکانات رفاهی و راحتی هستند که در بین شهروندان جامعه ایجاد شده است. برنارد و جان که از تجربه خود در مورد رزرو ناامید شده اند، به خانه باز می گردند.
پس از بازگشت آنها به خانه، برنارد در میان همسالان خود به دلیل آوردن جان بدون مجوز مناسب با خود بدبین می شود. او به سرعت طرفداران قدرت را از دست می دهد و در نهایت به عنوان مجازات تخلفاتش علیه قوانین جامعه به ایسلند تبعید می شود. در حین تبعید، برنارد متوجه میشود که اگرچه جامعه ممکن است کامل نباشد، اما همچنان بهتر از هر چیز دیگری است که خارج از دیوارهای آن وجود دارد.
«دنیای جدید شجاع» یک داستان هشداردهنده در مورد خطرات فناوری و کنترل دولت است. این رمان تصویری دیستوپیایی از دنیای آینده را ترسیم می کند که در آن انسان ها چیزی بیش از کالایی نیستند که توسط دولت برای اهداف خود تولید می شود. اگرچه بسیاری از عناصر چشم انداز هاکسلی هنوز محقق نشده اند، “دنیای جدید شجاع” همچنان یک اثر ادبی مهم است که حقیقت را در مورد خطرات ذاتی هر ایدئولوژی که انطباق را بر فردیت ارزش قائل است، بیان می کند.
“اما من راحتی نمی خواهم. من خدا را می خواهم، شعر می خواهم، خطر واقعی می خواهم، آزادی می خواهم، خوبی می خواهم. من گناه می خواهم.»
– آلدوس هاکسلی، دنیای جدید شجاع
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.