سرگذشت موسیقی ایران
650,000 تومان
روح الله خالقی
سرگذشت موسیقی ایران عنوان کتابی در ۳ جلد اثرموسیقیدان ایرانی «روحالله خالقی» است.
جلد اول در سال ۱۳۳۳، جلد دوم در ۱۳۳۵ توسط انتشارات ابنسینا و جلد سوم آن پس از درگذشت روحالله خالقی توسط نشر صفیعلیشاه منتشر شدهاست. این اثر به کوشش ساسان سپنتا توسط مؤسسه فرهنگی-هنری ماهور در ۱۳۷۷، ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ تجدید چاپ شدهاست. این کتاب شرحی بر موسیقی ایران با بیانی ساده از حدود سالهای انقلاب مشروطه است. در جلد اول، بیشتر نامهای موسیقیدانان به اختصار آمدهاست. جلد دوم به «علینقی وزیری» میپردازد و جلد سوم به زمان نوشته شدن کتاب میپردازد. نسخه کامل ۳ جلدی کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» در سال ۱۳۸۱ توسط انتشارات ماهور منتشر شد.این کتاب از جمله کتابهای مرجع در موسیقی و تاریخ موسیقی ایران محسوب میگردد.
سرگذشت موسیقی ایران (۳جلد در ۱جلد)
نویسنده: روحالله خالقی
انتشارات ماهور ، چاپ پنجم ۱۴۰۲
804 صفحه، وزیری، گالینگور
وزن | 900 گرم |
---|
محصولات مرتبط
تاریخ هنر
نام نویسنده : ارنست گامبریچ
نام مترجم : علی رامین
تاریخ هنر گامبریچ یکی از مشهورترین و پرخواستارترین کتابهایی است که تاکنون دربارهٔ هنر نگاشته شده است. این کتاب همچون مدخلی برای ورود به دنیای هنر، از نخستین تجربهٔ هنری انسان در نقشپردازی داخل غارها گرفته تا واپسین آثار هنری امروز جهان، در پنجاه سال گذشته رقیب و همتایی نداشته است. خوانندگان از هر گروه سنی و زمینهٔ فرهنگی در سراسر عالم، کتاب ارنست گامبریچ را شاهکاری مسلم دانستهاند که دانش و خرد را، با بهرهگیری از استعداد فوقالعادهٔ خویش در انتقال مفاهیم ظریف و پیچیده درهم آمیخته است. این تاریخ هنر، پسندیدگی ماندگار خود را به سلاست و روانی شیوهٔ نگارش، و نیز چیرهدستی نگارندهٔ فاضل و متفکر آن در تحلیلهای روشن و خواندنی رخدادهای هنر جهان، وامدار است.
تاریخ هنر (پژوهشی در هنرهای تجسمی از سپیده دم تاریخ تا زمان حاضر)
هورست ولدمار جنسن
ترجمه: پرویز مرزبان
تنوع تجارب تجسمی
بورک فلدمن در این کتاب، از روابط موجود میان شکلهای تجسمی با جنبههای فردی و اجتماعی زندگی سخن میگوید و علاوه بر آن قالبهای اصلی هنرهای تجسمی یعنی معماری و پیکرهسازی، نقاشی، عکس و سینما را با ذکر مقایسههای تاریخی و تفسیر آثار هنرمندان برجسته معاصر، بررسی میکند .عناوین برخی از فصلهای کتاب بدین قرار است :کاربردهای شخصی و اجتماعی هنر، کاربردهای مادی هنر، شیوه دقت عینی، شیوه نظام صوری، شیوه عاطفی (از احساس تا هیجان)، شیوه تخیلی، ساختار هنر، سامان بخشی عناصر، تاثیر متقابل کار ماده هنری و محتوای هنری، پیکر تراشی (پیکره سازی)، تصاویر متحرک، و مسائل نقد هنر.
رقابت در هنر مدرن (دوستی خیانت و پیشرفت)
سباستين اسمي
سارا حسيني معيني
سرقت آثار هنري پيچيده است. حتي زماني كه سارقين مدرك جرمي از خود باقي ميگذارند، آنچه در انتهاي داستان ميماند جاي خالي روي ديوار است. همه نقاشيهاي شگفتانگيز رايحه خاصي دارند كه آنها را منحصر به فرد ميكند...
هنگامي كه نقاشي مذكور پرترهاي باشكوه باشد، رايحه و ماهيت منحصر به فردش افزايش مييابد. يكتايي تصوير با يكتايي شخصي كه نقاشي شده درهم ميآميزد و ژرفتر ميشود. آن زمان است كه خسارت سرقت دو چندان ميشود. مالباخته شايد پس گرفتن پرتره تقلا كند، اما به راستي به دنبال پس گرفتن چه چيزي است؟ نقاشي؟ يا حال و هواي پيشين خلق اثر؟
سرگذشت من
سینماگران بزرگی مانند بیلی وایلدر و جان هیوستن، که با مریلین مونرو کار کرده بودند، گفتهاند که او تنها جذاب و دلفریب نبود، بلکه به ویژه در ایفای نقشهای کمدی استعدادی کمنظیر داشت. آنچه تاکنون ناشناخته مانده بود، این است که مریلین مونرو دستی در نوشتن هم داشتهاست. او مجموعهای از یادداشتهای روزانه و حتی چند شعر از خود را به جا گذاشته که اکنون برای اولین بار به چاپ میرسد. مریلین مونرو از نادر ستارگان هالیوود بود که به کتاب و ادبیات علاقه داشت و مرتب به کتابفروشی سر میزد و کتاب میخرید.
او با آثار نویسندگان بزرگی مانند فیودور داستایفسکی، ساموئل بکت، جوزف کنراد، ارنست همینگوی و جان استاینبک آشنایی داشت و از سال ۱۹۵۶ تا سال ۱۹۶۱ همسر آرتور میلر، نمایشنامهنویس نامی آمریکا بود. مریلین مونرو از روی نیازی درونی و نه برای انتشار دست به قلم برده بود.
او این یادداشتها را عمدتاً از سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۶۲ نوشتهاست، روی هر چیزی که دم دست او بودهاست: از دفتر یادداشت تا کاغذ مارکدار هتل یا دستمال رستوران؛ از دستور آشپزی گرفته تا یادداشتهایی دربارهٔ خودکشی. مریلین مونرو، برخلاف تصور همگان در نوشتههای خود زنی خویشتندار است. از همه چیز حرف میزند، احساسات نهانی، دردها و ترسهای خود را بیان میکند، اما از زندگی جنسی خود هیچ چیز نمیگوید.
یکی از شعرهای او دربارهٔ خودکشی با پریدن از روی پل بروکلین است. مونرو در این شعر گفته که این پل زیباتر از آن است که آدم خودش را از بالای آن پرت کند.
فکر میکنم پس بازی میکنم
فیلم همچون فلسفه (اندیشیدن بر پرده)
نویسنده : توماس ای.وارتنبرگ
ترجمه : ستاره نوتاج ،مجید پروانهپور
کتاب ساده و تاملبرانگیز فیلم همچون فلسفه دربارهی این موضوع است که فیلمها چگونه در ایدههای پیچیدهی فلسفی به کندوکاو میپردازند . نویسنده در این کتاب که با قلمی روشن و سرگرمکننده نوشته شده است ،به توانایی فیلمها برای بحث و حتی نقد ایدههایی میپردازد که بسیاری از فلاسفه قرنهای متمادی درگیر آن بودهاند : ایدههایی همچون ماهیت شخص بودن ،مبنای اخلاق و شکگرایی معرفتشناختی .
نویسنده نخست بحث میکند که چگونه فرمهای خاص گفتمانهای فلسفی به شیوهای سینمایی بیان میشوند ،و سپس تبیینی نظاممند از روشهایی که فیلمها میتوانند به فلسفه بپردازند ،ارائه میکند . نویسنده با تمرکز بر فیلمهای مردی که لیبرتی والانس را کشت ،عصر جدید ،ماتریکس ، درخشش ابدی یک ذهن پاک ، مرد سوم ، چشمک ، و امپایر ، نشان میدهد که چگونه در این فیلمها ایدههای فلسفی مهمی طرح میشود . خواندن کتاب حاضر برای دانشجویان فلسفه که به سینما ، زیباییشنایی و نظریهی فیلم علاقه دارند مفید است . همچنین فیلم دوستانی که به دلالتهای فلسفی فیلمها علاقهمندند نیز میتوانند از این کتاب بهره ببرند .
گفتگو با ایران درودی
ایران درّودی نامی آشنا در عرصه نقاشی امروز ایران است که بیش تر با رنگ ها و فضاهای خاص و منحصر به فردش که ملهم از نورهای درونی اویند ، شناخته می شود ؛ نورهایی که هر بار به شکلی در قلم موی نقاش ، خود را یافته و بر زمینه ای از بی تابی ها و رویاهای او یاس و امید های ما را نمایانده اند .
به این خاطر است که شکل ها و حجم ها از خود ، بیرون زده اند و در هیچ قاب و قالبی نمی گنجند . همچنان که پرنده را شاید اما پرواز را نمی توان در هیچ قفسی حبس کرد.
رنگ و فضا در نقاشی های درّودی بیش از همه با حس و حال نقاش و مخاطبانش سر وکار دارد . این حس و حال ها در نقاشی های او ساکن و یکسان نیستند و مدام جا عوض می کنند و به شکلی دیگر در می آیند . از غم ها به شادی می گریزند و از مرهم به درد . به همین دلیل در نقاشی های او هیچ رنگی فارغ از حس و حال نیست .
گوش ون گوگ (یک داستان واقعی)
وَنسان وَن گوگ یا فینسِنت ویلم فان خوخ (به هلندی: Vincent Willem van Gogh) (زادهٔ ۳۰ مارس ۱۸۵۳ - درگذشتهٔ ۲۹ ژوئیهٔ ۱۸۹۰) یک نقاش پسادریافتگرهلندی بود، که کارش تأثیر گستردهای بر هنر قرن بیستم داشت. کار او شامل پرترهها، خودنگارهها، مناظر، طبیعت بیجان، سروها، مزارع گندم و گلهای آفتابگردان است. او از کودکی به نقاشی علاقه داشت ولی تا اواخر دههٔ دوم زندگیاش نقاشی نکرد. او بسیاری از کارهای شناختهشدهاش را در دو سال آخر زندگیاش تکمیل کرد. وی در یک دهه بیش از۲٬۱۰۰ کار هنری تولید کرد که شامل ۸۶۰ نقاشی رنگ روغن و بیش از ۱٬۳۰۰ نقاشی با آبرنگ، طراحی و چاپ میشود.
وَنسان وَن گوگ که از بیماری روانی رنج میبرد، در دسامبر ۱۸۸۸ گوش چپ خود را با تیغ سلمانی برید. دربارهٔ اصل ماجرا تردیدی وجود ندارد و خود نقاش هم در دو خودنگاره تصویر خود را با گوش باند پیچی شده کشیدهاست. ون گوگ تا روز ۲۳ دسامبر دو گوش درست داشت، اما روز بعد که او را در بستر غرق خون یافتند، جای گوش چپ او خالی بود و به یاد نمیآورد چه بلایی به سرش آمدهاست. دربارهٔ چگونگی ماجرا حرف و حدیث زیاد است و دو روایت بر سر زبانها است:
اول: ون گوگ، که در اوایل سال ۱۸۸۸ به توصیه برادر کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود، چند ماه بعد به ناراحتی روحی و افسردگی شدید دچار شد؛ او در کابوسهای وحشتناک و هذیانآلود دست و پا میزد و به عوالم جنون نزدیک میشد. هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش چپ خود صداهایی تحملناپذیر میشنید، تصمیم گرفت با اقدامی قطعی خود را از شر گوش راحت کند.
دوم: روایت دیگر این است که ون گوگ به یک روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک «هدیه گرانبها» تقدیم کند، و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد، زیرا راشل واقعاً گوش بریده را دریافت کرد.
معنا در هنرهای تجسمی
آروین پانوفسکی (انگلیسی: Erwin Panofsky؛ زاده ۳۰ مارس ۱۸۹۲ درگذشته ۱۴ مارس ۱۹۶۸) مورخ هنر اهل آلمان که نظریاتش به خصوص در مطالعات آکادمیک شمایلنگاری تأثیرگذار بود.
معنا در هنرهای تجسمی ترجمه سه مقاله بنیادین اروین پانوفسکی، یکی از تاثیر گذارترین مورخان هنر سده بیستم است که به موضوعاتی چون اهمیت تاریخ هنر، شمایل نگاری و شمایل شناسی و نسبت های بدن می پردازد.
پانوفسکی با طرح رویکرد شمایل نگاری درصدد بود تا میان مفهوم اثر هنری و معنای نمادین متن مکتوب و همچنین دیگر آثار هنری مرتبط ارتباط برقرار سازد. او سپس به طرح رویکرد شمایل شناسی می پردازد که تفسیر اثر هنری بر اساس جهان بینی یک دوران و بدون توجه به معانی عامدانه موجود در اثر هنری از جانب هنرمند است.
دیدگاه های پانوفسکی را می توان یکی از رویکردهای نظام مند و منسجمی دانست که در مطالعات نظری هنر در زمینه تفسیر و تجزیه و تحلیل آثار هنری مطرح هستند.
واروژان
حسین عصاران
فکر این کتاب نمیتوانست همراه من نباشد. گذشته از علاقه و تعلقِ خاطر همیشگی و قدیمی به ترانه و ذاتِ پُر وقار آهنگهای واروژان، از زمان جدی شدنِ کار تحقیق و ثبت تاریخ ترانه در من، این علاقهی شخصی به امری واجب و زمینمانده بدل شد. دانستهها از او کم بود و در حد کلیاتی از مهربانی چهره و دانستگی علم، مَخلَص میشد که این نه آغاز بود و نه حق. همچنان که چند ویژهنامه و یادداشت پراکنده هم بیشتر به کلیاتی از این دست محدود شده بود. در میانهی گفتوگوهایم با ناصر چشمآذر و دیگر هنرمندان برای کتاب «باران عشق» فکر این کتاب در من راه گرفت. آنها مدام از نقش واروژان و حق استادیاش بر خود میگفتند. ناصر چشمآذر عاشقانه و خالصانه او را استاد خطاب میکرد و محمد سریر که بهصراحت از وظیفهام در اینباره گفت. پس بلافاصله بعد از انتشار آنیکی، کار اینیکی را آغاز کردم: گفتوگو با نزدیکترین یاران و همراهان واروژان آغاز شد. اسفندیار منفردزاده بزرگی و رفاقت کرد تا بابک افشار و شهیار قنبری مرا اول راه بنشاندند. از صحبتهای آنان روند کتاب دقیقتر شد. هر گفتوگو آدرس نفر بعدی را مشخص میکرد. برخی از این صاحبنامها که در این سالها به گوشهای خزیده بودند و دل به گفتن و از خود گفتن نداشتند، با نام واروژان به احترام از جای برخاستند و لطف کردند و گفتند آنچه را که پرسیدم. اطلاعات اولیه، رفتهرفته گستردهتر شد. حلقهها تا زنجیرواره شدن، کنار هم قرار گرفتند که در انتها میشد عنوان «شرح و مرور» بر آن گذاشت. در این گذار و در گذر از روایتِ هنرمندانِ موجه این عرصه، که خود قسمتی از تاریخ ترانهاند، بسیاری از روایتها با دیگر منابع هم وارسی مجدد شدند؛ اگر در میانهی گفتوگویی سخنی از نفر سومی به میان آمد، تا حد امکان نظرات او هم گرفته شد؛ و همهی اینها برای این بود که از ثبت روایتهای نامعتبرِ سهمخواهانه که این روزها به سرِ تاریخنگاری «ترانه» آوار شده، پرهیز شود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.