جاکتابی مدل رود (ارسال به روش پس کرایه)
کتاب، یار و دوستی همیشگی است که میتواند سالیان دراز در کنار آدمی بماند و به جرأت میتوان گفت که این دوست قدرتمند تنها رفیقی است که به انسان آسیبی نمیرساند و با خیال راحت میتوان در کنارش روزگار گذراند.
وزن | 10000 گرم |
---|
محصولات مرتبط
تاریخ هنر (پژوهشی در هنرهای تجسمی از سپیده دم تاریخ تا زمان حاضر)
هورست ولدمار جنسن
ترجمه: پرویز مرزبان
رهبری (درس هایی از زندگی و سال ها کار در منچستریونایتد)
نام نویسنده : الکس فرگوسن
نام مترجم : شایان سادات
این کتاب ماجرای زندگی مردی است که توانسته از دل سختی ها افتخار بیرون بکشد. مردی که زندگی برایش به مفهوم کار است و کار نیز به معنای خلاقیت و این هر دو را چنان به هم پیوند زده که تبدیل به یکی از خلاق ترین و ماندگار ترین مردان روزگار خود شده است. این کتاب فقط درباره فوتبال نیست درباره مدیریت زندگی و کار است. مدیریت آرزوها و برنامه ریزی برای آن ها تا قله دستیابی . حکایت سرسختی مردی است که نظم بریتانیایی اش را با خلاقیت جوان گرایی در هم آمیخته تا به ما نشان دهد که هیچ کدام از این دو عنصر به تنهایی برای موفقیت کافی نیست و فقط با ترکیب دو عنصر نظم و خلاقیت می توان به راهی گام گذاشته تا همیشه در اوج باشی . این کتاب نه تنها کتاب راهنمایی برای اهالی فوتبال است بلکه برای هر خواننده ای که به خود و آرزوهایش ایمان دارد خواندنی است. زندگی نامه ای که مدیریت را به ما می آموزد.
زندگی و هنر پیکاسو
زندگی و هنر وان گوگ
پیر کابان
علی اکبر معصوم بیگی
وَنسان وَن گوگ یا فینسِنت ویلم فان خوخ یک نقاش نامدار هلندی بود. هرچند او در زمان حیاتش در گمنامی به سر میبرد و در تمام طول عمر خود تنها یک تابلو فروخت،اما اکنون به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نقاشان پسادریافتگر شناخته میشود.
ون گوگ جوانی خود را به عنوان دلال آثار هنری و معلم گذراند. مدتی نیز در انگلستان و همچنین در میان کارگران معادن زغال سنگ بلژیک به عنوان مبلغ مسیحی فعالیت کرد. وی فعالیتهای جدی خود را به عنوان طراح و نقاش از سال ۱۸۸۰ و در سن ۲۷ سالگی شروع کرد. او از آنجاکه در سن ۳۷ سالگی درگذشت، در واقع تمام آثارش را در ۱۰ سال آخر عمر خویش آفرید که شامل بیش از ۹۰۰ نقاشی، بیش از ۱۱۰۰ طراحی و ۱۰ چاپ میباشد. ون گوگ شیفته نقاشی از مردم طبقه کارگر مانند تابلوی سیبزمینیخورها، کافههای شبانه مانند تراس کافه در شب، مناظر طبیعی فرانسه، گلهای آفتابگردان، شبهای پرستاره و خودنگاره بود. وی در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی و فشار روحی رنج میبرد و به اعتقاد اکثریت همین موضوع به خودکشی او منجر شد.
با آنکه ونسان ونگوگ در سراسر عمر کوتاه و به ویژه در ده ساله واپسین زندگی خود سرنوشتی اندوهبار و تراژیک داشت و از هنر چون ابزرا نجات شخصی بهره گرفت اما هرگز این حال و هوای تراژیک (جز در یکی دو مورد) در آثار او تاثیر نگذاشت و نقاشی های ونسان همچنان شاد، پر شور و شرر، سرزنده و ستایشگر زندگی، انسان و طبیعت ماند.
تنها پس از بحران نخستین حمله های جنون، قطع رابطه با گوگن و سرانجام انتقال به بیمارستان روانی سن رمی است که تاثرات روحی ونسان خود را به تمامی در چند تابلو نشان می دهد و رنگ و خط و طرح صورتی چرخان، پیچ در پیچ و طوفان زا به خود می گیرد؛ شب پر ستاره اوج این عذاب و درد روحی است…
سرگذشت من
سینماگران بزرگی مانند بیلی وایلدر و جان هیوستن، که با مریلین مونرو کار کرده بودند، گفتهاند که او تنها جذاب و دلفریب نبود، بلکه به ویژه در ایفای نقشهای کمدی استعدادی کمنظیر داشت. آنچه تاکنون ناشناخته مانده بود، این است که مریلین مونرو دستی در نوشتن هم داشتهاست. او مجموعهای از یادداشتهای روزانه و حتی چند شعر از خود را به جا گذاشته که اکنون برای اولین بار به چاپ میرسد. مریلین مونرو از نادر ستارگان هالیوود بود که به کتاب و ادبیات علاقه داشت و مرتب به کتابفروشی سر میزد و کتاب میخرید.
او با آثار نویسندگان بزرگی مانند فیودور داستایفسکی، ساموئل بکت، جوزف کنراد، ارنست همینگوی و جان استاینبک آشنایی داشت و از سال ۱۹۵۶ تا سال ۱۹۶۱ همسر آرتور میلر، نمایشنامهنویس نامی آمریکا بود. مریلین مونرو از روی نیازی درونی و نه برای انتشار دست به قلم برده بود.
او این یادداشتها را عمدتاً از سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۶۲ نوشتهاست، روی هر چیزی که دم دست او بودهاست: از دفتر یادداشت تا کاغذ مارکدار هتل یا دستمال رستوران؛ از دستور آشپزی گرفته تا یادداشتهایی دربارهٔ خودکشی. مریلین مونرو، برخلاف تصور همگان در نوشتههای خود زنی خویشتندار است. از همه چیز حرف میزند، احساسات نهانی، دردها و ترسهای خود را بیان میکند، اما از زندگی جنسی خود هیچ چیز نمیگوید.
یکی از شعرهای او دربارهٔ خودکشی با پریدن از روی پل بروکلین است. مونرو در این شعر گفته که این پل زیباتر از آن است که آدم خودش را از بالای آن پرت کند.
فیلم همچون فلسفه (اندیشیدن بر پرده)
نویسنده : توماس ای.وارتنبرگ
ترجمه : ستاره نوتاج ،مجید پروانهپور
کتاب ساده و تاملبرانگیز فیلم همچون فلسفه دربارهی این موضوع است که فیلمها چگونه در ایدههای پیچیدهی فلسفی به کندوکاو میپردازند . نویسنده در این کتاب که با قلمی روشن و سرگرمکننده نوشته شده است ،به توانایی فیلمها برای بحث و حتی نقد ایدههایی میپردازد که بسیاری از فلاسفه قرنهای متمادی درگیر آن بودهاند : ایدههایی همچون ماهیت شخص بودن ،مبنای اخلاق و شکگرایی معرفتشناختی .
نویسنده نخست بحث میکند که چگونه فرمهای خاص گفتمانهای فلسفی به شیوهای سینمایی بیان میشوند ،و سپس تبیینی نظاممند از روشهایی که فیلمها میتوانند به فلسفه بپردازند ،ارائه میکند . نویسنده با تمرکز بر فیلمهای مردی که لیبرتی والانس را کشت ،عصر جدید ،ماتریکس ، درخشش ابدی یک ذهن پاک ، مرد سوم ، چشمک ، و امپایر ، نشان میدهد که چگونه در این فیلمها ایدههای فلسفی مهمی طرح میشود . خواندن کتاب حاضر برای دانشجویان فلسفه که به سینما ، زیباییشنایی و نظریهی فیلم علاقه دارند مفید است . همچنین فیلم دوستانی که به دلالتهای فلسفی فیلمها علاقهمندند نیز میتوانند از این کتاب بهره ببرند .
کتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (۲جلدی)
نام نویسنده : نجف دریا بندری
فرق کتاب مستطاب آشپزی با دیگر کتاب های آشپزی این است که «کتاب» است و نویسنده اش «نویسنده» است! نجف دریابندری آشپزی نیست که کتاب می نویسد، نویسنده ای است که آشپزی می کند. نجف دریابندری در مقدمه ی کتاب مستطابش آشپزی را از مقوله ی فرهنگ می داند و از دریچه ی فرهنگ به آشپزخانه و سفره نگاه می کند و همین نگاه است که باعث می شود کتاب مستطاب چیزی باشد ورای همه ی «کتاب های آشپزی» که دیده ایم و شنیده ایم.
گوش ون گوگ (یک داستان واقعی)
وَنسان وَن گوگ یا فینسِنت ویلم فان خوخ (به هلندی: Vincent Willem van Gogh) (زادهٔ ۳۰ مارس ۱۸۵۳ - درگذشتهٔ ۲۹ ژوئیهٔ ۱۸۹۰) یک نقاش پسادریافتگرهلندی بود، که کارش تأثیر گستردهای بر هنر قرن بیستم داشت. کار او شامل پرترهها، خودنگارهها، مناظر، طبیعت بیجان، سروها، مزارع گندم و گلهای آفتابگردان است. او از کودکی به نقاشی علاقه داشت ولی تا اواخر دههٔ دوم زندگیاش نقاشی نکرد. او بسیاری از کارهای شناختهشدهاش را در دو سال آخر زندگیاش تکمیل کرد. وی در یک دهه بیش از۲٬۱۰۰ کار هنری تولید کرد که شامل ۸۶۰ نقاشی رنگ روغن و بیش از ۱٬۳۰۰ نقاشی با آبرنگ، طراحی و چاپ میشود.
وَنسان وَن گوگ که از بیماری روانی رنج میبرد، در دسامبر ۱۸۸۸ گوش چپ خود را با تیغ سلمانی برید. دربارهٔ اصل ماجرا تردیدی وجود ندارد و خود نقاش هم در دو خودنگاره تصویر خود را با گوش باند پیچی شده کشیدهاست. ون گوگ تا روز ۲۳ دسامبر دو گوش درست داشت، اما روز بعد که او را در بستر غرق خون یافتند، جای گوش چپ او خالی بود و به یاد نمیآورد چه بلایی به سرش آمدهاست. دربارهٔ چگونگی ماجرا حرف و حدیث زیاد است و دو روایت بر سر زبانها است:
اول: ون گوگ، که در اوایل سال ۱۸۸۸ به توصیه برادر کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود، چند ماه بعد به ناراحتی روحی و افسردگی شدید دچار شد؛ او در کابوسهای وحشتناک و هذیانآلود دست و پا میزد و به عوالم جنون نزدیک میشد. هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش چپ خود صداهایی تحملناپذیر میشنید، تصمیم گرفت با اقدامی قطعی خود را از شر گوش راحت کند.
دوم: روایت دیگر این است که ون گوگ به یک روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک «هدیه گرانبها» تقدیم کند، و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد، زیرا راشل واقعاً گوش بریده را دریافت کرد.
معنا در هنرهای تجسمی
آروین پانوفسکی (انگلیسی: Erwin Panofsky؛ زاده ۳۰ مارس ۱۸۹۲ درگذشته ۱۴ مارس ۱۹۶۸) مورخ هنر اهل آلمان که نظریاتش به خصوص در مطالعات آکادمیک شمایلنگاری تأثیرگذار بود.
معنا در هنرهای تجسمی ترجمه سه مقاله بنیادین اروین پانوفسکی، یکی از تاثیر گذارترین مورخان هنر سده بیستم است که به موضوعاتی چون اهمیت تاریخ هنر، شمایل نگاری و شمایل شناسی و نسبت های بدن می پردازد.
پانوفسکی با طرح رویکرد شمایل نگاری درصدد بود تا میان مفهوم اثر هنری و معنای نمادین متن مکتوب و همچنین دیگر آثار هنری مرتبط ارتباط برقرار سازد. او سپس به طرح رویکرد شمایل شناسی می پردازد که تفسیر اثر هنری بر اساس جهان بینی یک دوران و بدون توجه به معانی عامدانه موجود در اثر هنری از جانب هنرمند است.
دیدگاه های پانوفسکی را می توان یکی از رویکردهای نظام مند و منسجمی دانست که در مطالعات نظری هنر در زمینه تفسیر و تجزیه و تحلیل آثار هنری مطرح هستند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.