ناشر: هیرمند
چاپ: ۱۳۹۶
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۳۴۴
55,000 تومان
رابين اسلوان
ترجمه: سعيد کلاتی
رابین اسلوان نویسنده جوان آمریکایی دانش آموخته دانشگاه ایالتی میشیگان است. او همچنین یکی از بنیانگزاران مجله ادبی Oats میباشد. نخستین رمان رابین اسلوان «کتابفروشی ۲۴ ساعته آقای پنامبرا» در سال ۲۰۱۲» به عنوان یکی از ۱۰۰کتاب برتر سال ۲۰۱۲ توسط روزنامه سان فرانسیسکو کرونیکل برگزیده شد. این کتاب همچنین تا چندین ماه در لیست پرفروشهای روزنامه نیویورک تایمز قرار داشت.
این کتاب با استقبال بینظیر خوانندگان مواجه شد، به طوری که اسلوان تصمیم گرفته مقدمهای برای داستانش تحت عنوان «آژاکس پنامبرا» بنویسد که در واقع شرح حال قهرمان داستان در زمان جوانیاش است.
اسلوان با نوشتن این کتاب و دو کتاب بعدیاش توانست جایگاه مناسبی در میان نویسندگان مطرح ایالات متحده به دست بیاورد.
ركود شديد اقتصادي باعث ميشود كلي جانون شغلش به عنوان طراح وب يك شركت سانفرانسيسكويي را از دست بدهد و از راهروهاي كتابخانه 24 ساعته آقاي پنامبرا سر در آورد. اما ديري نميپايد كه كلي متوجه ميشود خود اين فروشگاه به مراتب عجيبتر از اسم و صاحب مرموزش است. كلي، كه به همه چيز مشكوك است، تصميم ميگيرد تا رفتار مشتريهاي خاص فروشگاه را زير نظر بگيرد و براي اين كار از دوستان نابغهاش كمك ميگيرد. آنها كمكم متوجه ميشوند كه اسرار مخوف اين كتابفروشي در آن سوي ديوارهاي سر به فلك كشيدهاش نهفته است. كتابفروشي 24 ساعته آقاي پنامبرا، كه با هيجاني وسوسهانگيز و فراستي عالي روايت شده، شما را به ياد فروشگاهي مياندازد كه به اجبار واردش ميشويد، اما هرگز دوست نداريد از آن خارج شويد.
ناشر: هیرمند
چاپ: ۱۳۹۶
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۳۴۴
وزن | 330 گرم |
---|
مترجم: سروش حبیبی
شاهکار «داستایوسکی» دربارهی «مویخکین»- آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته است- که پس از اقامتی طولانی در سوییس برای معالجهی بیماری، به میهن خود باز میگردد. او که نجیبزادهای خوشقیافه و تحصیلکرده است، به افسردگی و بیارادگی مبتلاست و نه آرمانی دارد و نه هدف و احساس خاصی. او شاید بیش از حد نیکوسیرت و خوشقلب است، آنگونه که همگان «ابله» میپندارندش و جدی نمیگیرند. چرا که دنیا دیگر جایی برای خوبی و بخشندگی ندارد.
مترجم: پیمان خاکسار
داستان انتشار اتحاديهي ابلهان نوشتهي جانکندي تول داستان غريبي است. جانکندي کتاب را در سيسالگي نوشت و بعد از اينکه هيچ ناشري زير بار چاپ آن نرفت به زندگي خود پايان داد. مادرش يازده سال تلاش کرد تا بالاخره دانشگاه لوييزيانا راضي به انتشار کتاب شد. کتاب به محض انتشار غوغا به پا کرد و همان سال ــ 1981 ــ جايزهي پوليتزر را ربود و پس از آن تبديل به يک کالت شد. شايد بتوان محبوبيت کتاب را با ناطور دشت سلينجر مقايسه کرد. ايگنيشس جي رايلي قهرمان کتاب يک دن کيشوت امروزي است که وادار ميشود از خلوت خود بيرون بيايد و با جامعهاي که از آن متنفر است روبهرو شود و به شيوهي ديوانهوار خود با آن بستيزد. بسياري از منتقدان، اتحاديهي ابلهان را بزرگترين رمان کمدي قرن ميدانند.
«تو اصلاً تو خيابون سن ژوزف چيکار داشتي؟ اونجا که فقط انباره و اسکله. اصلاً آدم از اونجا رد نميشه. اونجا اصلاً جزء مسيراي ما نيست.» «راستش اين رو نميدونستم. از سر ناتواني اونجا توقف کردم تا خستگي درکنم. گاهگداري هم رهگذري عبور ميکرد که متأسفانه ميلي به هاتداگ نداشت.» «پس اونجا بودي. واسه همينه که هيچي نميفروشي. شک ندارم که داشتي با اون گربهي لعنتي بازي ميکردي.» «حالا که اشاره کرديد ياد يک و يا شايد دو حيوان اهلي افتادم که اون حوالي پرسه ميزدن.» «پس داشتي با گربههه بازي ميکردي.» «نه. من با گربه بازي نميکردم. من فقط گربه رو برداشتم تا کمي نازونوازشش کنم. گربهي گلباقالي بسيار ملوسي بود. بهش يک هاتداگ تعارف کردم ولي از خوردنش امتناع کرد. حيواني بود باسليقه و نجيب.»
نام نویسنده : میچ آلبوم
نام مترجم : مهرآیین اخوت
1 روز صبح، در شهري كوچك به نام كولدواتر، چند تلفن زنگ ميخورد. آن طرف خط كساني هستند كه ميگويند از بهشت تماس گرفتهاند؛ يكي با مادرش حرف ميزند و يكي با خواهرش، هر كسي با عزيزي از دست رفته. آيا معجزهاي غريب رخ داده؟ يا فريبي بزرگ در كار است؟ وقتي اخبار اين تماسهاي عجيب پخش ميشود، غريبهها دستهدسته به شهر سرازير ميشوند تا آنها هم بخشي از اين معجزه باشند. شهر كوچك و حتا دنياي انسانها با اين معجزه زير و زبر شده؛ اما هميشه در هر معجزه شاديبخش اندكي اندوه هم هست. هميشه در معجزهاي كه مردم را به هم نزديك ميكند، اندكي تنهايي هست. مردي هست كه دوست ندارد بپذيرد چنين معجزهاي رخ داده، چون همسرش با او تماس نميگيرد تا مرهمي بر زخم دورياش باش؛ مادري از يادآوري اندوه فقدان پسرش دوباره افسرده ميشود... اما معجزه مسير خود را دارد: خبرنگاري كه به معجزه باور ندارد، بيش از هر كس ديگري زندگياش از نو تعريف ميشود؛ مردي كه با ديگران تلخ است، ياد ميگيرد محبت كند؛ مردي هم ياد ميگيرد معجزه حقيقت دارد...
پاتریک دوویت
مترجم: پیمان خاکسار
رمان برادران سیسترز نامزد جایزهٔ ادبی من بوکر ۲۰۱۱ شد و تقریباً در تمام فهرستهای بهترین کتابهای سال ۲۰۱۱ نیز حضور داشت.
آخرین باری که بعد از چند ماه کار توی معدن برگشتم به شهر یه کیسهی بزرگ طلا همراهم بود. با این که میدونستم این کار دیوونگیه ولی تصمیم گرفتم تو یکی از گرونترین رستورانهای شهر یه غذای حسابی بخورم. به استحضارتون برسونم که مجبور شدم برای یه وعده غذا سی دلار پول بدم. غذایی که اگر توی شهر خودم خورده بودم نیم دلار بیشتر برام خرج بر نمیداشت.
نام نویسنده : پائولا هاوکینز
نام مترجم : مهرآیین اخوت
دختری در قطار (۲۰۱۵) (به انگلیسی: The Girl on the Train) یک رمان دلهرهآور اثر پائولا هاوکینز نویسنده بریتانیایی است.
رمان در آغاز انتشارش در صدر فهرست پرفروشترین کتابهای داستان نیویورک تایمز، به تاریخ اول فوریه سال۲۰۱۵، و سیزده هفتهٔ متوالی در صدر لیست به تاریخ ۲۶ مارس ۲۰۱۵ قرار داشت. بیشتر منتقدان کتاب را جلد دوم «دختر گمشده» (کتاب مشهور سال ۲۰۱۲) میدانند.
تا ماه مارس ۲۰۱۵ یک میلیون جلد و تا آوریل یک ونیم میلیون جلد از کتاب به فروش رفت.این کتاب در جدول کتابهای پرفروش دارای جلد گالینگور به مدت ۲۰ هفته شمارهٔ یک بود، طولانیترین مدتی که یک کتاب تاکنون توانسته است شمارهٔ یک باشد. تا اوت ۲۰۱۵ فقط در آمریکا سه میلیون جلد از کتاب به فروش رفت.
داستان توسط راوی اول شخص و از زاویه دید سه زن: راشل، آنا و مگان نقل میشود.راشل واتسون زنی سی و دوساله و الکلی است که دورهٔ سختی از زندگیاش را میگذراند.تام، شوهر سابقش دو سال پیش او را به خاطر معشوقهاش ترک کرده است. الان او و آناازدواج کرده و یک دختر دارند. بهر حال تام، آنا را هم فریب میدهد و با همسایهٔ متاهلاشمگان هیپول رابطه دارد.مگان باردار است و فکر میکند که تام پدر بچهاش است...
ايوان تورگينف از مشهورترين و بهترين نويسندگان روسيه است. آثار او برنسلي از نويسندگان روسيه است. آثار او بر نسلي از نويسندگان غربي تاثير گذاشته است و خوانندگان فراواني از مطالعهي نوشتههاي او لذت بردهاند. كتاب «سه داستان عاشقانه» شامل داستانهاي آسيا؛ نخستين عشق و آبهاي بهاري است كه از زيباترين و به يادماندنيترين داستانهاي عاشقانهي ادبيات جهان هستند. ترجمهي دقيق و استادانهي عبدالحسين نوشين هم بر جذابيت اين داستانها افزوده است.
موريل باربری
مترجم : مرتضی كلانتريان
«خانم ميشل ظرافت جوجهتيغي را دارد: از بيرون پوشيده از خار، يك قلعهي واقعي نفوذناپذير، ولي احساسم به من ميگويد كه از درون او به همان اندازهي جوجهتيغي ظريف است، حيوان كوچك بيحال، بهشدت گوشهگير و بياندازه ظريف.» (از متن كتاب)
ظرافت جوجهتيغي دومين رمان موريل باربري، نويسندهي چهلسالهي فرانسوي، است كه جايزهي برتر سال 2007 اتحاديهي ناشران فرانسه به آن تعلق گرفته است. رمان نخست اين نويسنده به نام شكمبارگي به چندين زبان ترجمه شده است.
چارلز بوکفسکی
مترجم: پیمان خاکسار
این کتاب ماجرایی پلیسی دارد و میتوان آن را در ردهی ادبیات پلیسی قرار داد. با این وجود با سایر رمانهای پلیسی تفاوت دارد. در آن جنایتی اتفاق نمیافتد و برخلاف سایر رمانهای پلیسی، شخصیت کارآگاه در این رمان انسانی زیرک و توانا نیست. بلکه پیرمردی کمتوان است و فقط به کمک شانس و دیگران موفق میشود وظیفهی خود را انجام دهد. شخصیت مالوف آثار «بوکفسکی»- چیناسکی- در این رمان تنها در یک صحنه کوتاه به داستان میآید.
شناخت آثار ماندگار کلاسیک و پی بردن به نقش آنها در تحول ادبیات و هموار کردن راه نویسندگان دوران های بعد، برای خوانندۀ ادبیات ضرورت مطلق دارد. گوستاوفلوبر در شمار نویسندگانی است که آثارش هم به اعتبار شخصیت ها و هم به سبب نوآوری هایی که راهگشای نویسندگان بعد از او، از هر مکتب و هر نحله، بوده، بی گمان جایگاهی والا در ادبیات جاودان جهان دارد. ماریو بارگاس یوسا در عیش مدام ما را با شخصیت و زندگی فلوبر و دیدگاه های ادبی و اجتماعی او آشنا میکند و گام به گام پنج سال تلاش توان فرسا و پرشکوه این نویسنده را در آفرینش مادام بوواری، مهم ترین رمان او، پی می گیرد و آنگاه با تحلیلی موی شکافانه ابعاد گوناگون این رمان را که خود نخستین رمان مدرن می خواندش برای خواننده روشن می کند.
نام نویسنده : امیلی لاکهارت
نام مترجم : مهرآیین اخوت
پدرم آخرین چمدانش را روی صندلیِ عقبِ مرسدس گذاشت و استارت زد.
بعد یک تپانچه درآورد و توی سینهام شلیک کرد. من در باغچه ایستاده بودم و افتادم. سوراخِ گلوله بازِ باز شد و قلبم از قفسهی سینه درآمد و وسطِ گُلها افتاد. خون شَتَک زد از زخمِ بازم، بعد از چشمهایم، از گوشهایم، دهنم.
کادنس از خانوادهای قدیمی و متشخص است که عادت دارند همیشه بینقص به نظر بیایند؛ حتا در چشم خودشان، حتا به قیمت پنهانکاری. عادتِ دیگرشان این است که همهی تابستانها، کل خانواده به جزیرهی شخصیشان میروند. بعد در تابستان پانزده حادثهای رخ میدهد و کادنس حافظهاش را از دست میدهد. کسی از حادثه حرف نمیزند و رفتارِ همه از همیشه عجیبتر شده است. بعد تابستان شانزده اجازه نمیدهند کادنس به جزیره بیاید. تابستان هفده خانواده او را در جزیره میپذیرد، اما همه بیمار شدهاند و خانهی قدیمی و خاطرهانگیزشان را کوبیدهاند و خانهای مدرن به جایش ساختهاند و کماکان هیچکس حاضر نیست برایش تعریف کند چه بر سرش آمده. حتا دخترخالهها و پسرخالههایش که حاضر نشده بودند پس از آن حادثه و غیبت دراز با او هیچ ارتباطی برقرار کنند، الان طوری رفتار میکنند که انگار همهچیز بر روال سابق است.
ما دروغگو بودیم رُمانی پیچیده و مدرن با فضایی تعلیقی و پایانبندی بینهایت غافلگیرانه است که بعید است به این آسانی فراموشش کنید. کتاب را بخوانید و اگر کسی پرسید پایانِ قصه چه میشود، مثل همهی شخصیتهای داستان دروغ بگویید.
هارلن کوبن
مهرآیین اخوت
هارلن کوبن، نويسنده ي مشهور آمريکايي اهل نيوجرسي است . آثار او تاکنون به چهلوسه زبان ترجمه شده، و تنها نويسنده اي است که موفق شده هر سه جايزه ي ادگار، آنتوني، و شيِمِس را دريافت کند.
دن براون : هارلن کوبن استاد حال حاضر رمانهاي پرپيچ وخم است.مایا، خلبان سابق ارتش، تصویری باور نکردنی در دوربین مخفی مراقبت از پرستار بچهاش میبیند: دختر دوسالهاش مشغول بازی با شوهرش، جویی است... اما جویی دو هفته پیش به قتل رسیده بود. در قلب این معما پرسشی است که مایا را سخت آزار میدهد: آیا باید چیزی که با خشم خودش دیده باور کند؟ یا زخمهای جنگ ذهن او را به وادی تو هم کشانده؟ مایا برای آنکه جواب این معما را پیدا کند باید با اسراری که در ژرفای وجودش پنهان کرده رو در رو شود. باید با قصهی باورناپذیی کنار بیاید که دربارهی شوهرش میفهمد و نیز با قصهای دربارهی خودش... .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.