نشر : آموت
نوبت چاپ: ۸۴
شابک کتاب : ۹۷۸۶٠٠۶۶٠۵۴۲۵
جلد کتاب : شومیز
قطع : رقعی
تعداد صفحات : ۵۳۴ صفحه
وزن کتاب : ۶۱۴ گرم
من پیش از تو
151,000 تومان
جوجو مويز
مترجم: مريم مفتاحي
ویل ترینرِ ماجراجو، کسی که همواره به ورزشهای مخاطرهآمیزی چون صخرهنوردی میپرداخت، در اوج جوانی و سلامت و ثروت اتفاقی برایش رخ میدهد و به لحظهای زندگیاش تغییر میکند و او…
من پیش از تو یک رمان عشقی نیست، اما عشق، عنصر اصلی آن است؛ عشقی متفاوت که از چارچوبهای زمینی خارج میشود و به لایهی آرمانی میرسد و پیچیدگی احساسات درونی انسان را برملا میسازد.
آسوشیتدپرس درباره این رمان مینویسد: بعضی کتابها را نمیتوان زمین گذاشت. کتابهایی وجود دارند که آدم به حدی جذب شخصیتهایش میشود که دوست ندارد داستان به پایان برسد، برای همین خواندنش را کش میدهد. کتاب جوجو مویز یکی از این کتابهاست. گاهی میخندید، گاهی لبخند میزنید و گاهی عصبانی میشوید، و بله، گاهی اشک میریزید. پیشنهاد من: کتاب من پیش از تو را باید همراه با یک جعبه دستمالکاغذی فروخت.
نیویورک تایمز نیز نوشته است: نویسندهی کتاب خواننده را در موقعیتی قرار میدهد که اشکریزان بخواند و جلو برود… با دو شخصیت اصلی داستانش قصهای میآفریند که در خاطرهها میماند.
وزن | 614 g |
---|
محصولات مرتبط
الینور آلیفنت کاملا خوب است
هرگز كسي به الينور نگفته است كه زندگي بايد بهتر از خوب باشد، الينور آليفنت در برقراري ارتباط اجتماعي با مشكلاتي روبهروست و هر چه را كه فكر ميكند، به زبان ميآورد. او برنامه زندگياش را طوري چيده است كه از هر نوع تعامل اجتماعي دور باشد اما وقتي ريموند، كارشناس شلخته و دست و پا چلفتي اداره سر راهش ميگيرد، همه چيز تغيير ميكند. الينور عجيب و غريب به آرامي قدم به زندگياي ميگذارد كه....
اندوه بلژیک
در رمان «اندوه بلژیک» لویی، پسری 11 ساله، شخصیت اصلی رمان، خاطراتش را از یک سال پیش از شروع جنگ جهانی دوم تا دو سال پس از پایان جنگ روایت میکند. این خاطره نگاری از روزگاری آغاز میشود که او در مدرسه شبانه روزی یک صومعه با سرپرستی راهبهها زندگی و تحصیل میکند. با بالا گرفتن آتش جنگ، لویی به خانه بر میگردد و داستانش را با روایت خاطرات تک تک افراد خانواده پدری و مادریاش و ماجراهای همکاری تنگاتنگشان با نازیها ادامه می دهد...
«اندوه بلژیک» مشهورترین و برجستهترین اثر هوگو کلاوس در سال 1983 منتشر شد. این رمان بلافاصله بعد از انتشار در ردیف پرفروش ترین رمانهای آلمان، هلند و بلژیک قرار گرفت و بار دیگر در سال 2008 پس از مرگ هوگو کلاوس به جمع کتابهای پرفروش اروپا پیوست. منتقدین ادبی اروپا، رمان اندوه بلژیک را یکی از شاهکارهای ادبی- تاریخی قلمداد کردهاند که بیتردید در کنار آثار کلاسیک ادبیات داستانی جهان ماندگار خواهد شد. از هوگو کلاوس بارها با جوایز معتبر ادبی بلژیک، فرانسه و هلند تقدیر شده است.
هوگو کلاوس (آنتورپ، 2008- بروژ، 1929) شاعر، نمایشنامهنویس، نقاش و سرشناسترین نویسنده بلژیک در عرصه بین المللی، در طول زندگی پر بار خود هزاران شعر، دهها نمایشنامه و بیش از 20 رمان نوشته است. این نویسندهٔ بزرگ در آخرین سالهای زندگی پرثمرش به بیماری آلزایمر مبتلا شد و در سن 78 سالگی درگذشت.
ستایش بینالمللی از رمان «اندوه بلژیک» و نویسندهاش همچنان ادامه دارد. روزنامه دیتید (هلند) درباره این رمان نوشت: اندوه بلژیک یک رمان مهیج است با قلمی خیرهکننده و طناز. روزنامه لوموند (فرانسه) نوشت: اندوه بلژیک، همه ویژگیهای یک رمان کلاسیک را داراست. روزنامه فیگارو (فرانسه): نوشت: اندوه بلژیک، یک رمان بیمانند است که باید آن را خواند. روزنامه دیمورخن (بلژیک): اندوه بلژیک، یک رمان پرشکوه و جادویی است.
هنوز هم من
تلفنم رو از جيبم كشيدم بيرون و عكسها رو رد كردم تا به عكسهاي مورد علاقهم از سم رسيدم كه با يونيفروم سبز تيرهش روي تراس نشسته بود. تازه كارش تمام شده بود و چاي مينوشيد، در حالي كه به من لبخند ميزد. خورشيد پايين پشت سرش بود و يادم ميآد كه داشتم به خورشيد نگاه ميكردم كه چطوري پايين ميرفت. چايي من روي طاقچه پشت سرم سرد ميشد، در حالي كه سم با صبوري نشسته بود تا من ازش عكس بگيرم. «خيلي خوشتيپه! اونم ميآد نيويورك؟» اون شب خواب ويل رو ديدم. خيلي كم خوابش رو ميديدم. روزهاي اولي كه اونو از دست داده بودم، اونقدر غمگين بودم كه فكر ميكردم يه نفر درست تو درونم يه سوراخ درست كرده. وقتي با سم آشنا شدم، خوابها متوقف شدن. اما دوباره خوابش رو ديدم. بعضي وقتها، اونقدر زنده به نظر ميرسيد كه انگار واقعا جلوي من وايساده بود.
پیش از آنکه بخوابم
نویسنده : اس.جی.واتسون
نام مترجم : شقایق قندهاری
پیش از آنکه بخوابم که برای نخستین بار در بهار سال دو هزار و یازده منتشر شد، تاکنون به بیش از چهل زبان زنده دنیا ترجمه و منتشر شده است. همچنین این رمان به جز در آمریکا و انگلستان از پرفروشترین کتابها در کشورهای فرانسه، کانادا، بلغارستان و هلند نیز بوده است. این رمان داستان شخصی اسم کریستین است که هر بار که میخوابد و خوابش اندکی عمیق میشود، حافظهاش را به کل از دست می دهد و این اتفاق ناگوار بخشی از تجربه روزانهاش شده است.
داستان با این جملات آغاز میشود: "اتاق خواب غیرعادی است و ناآشنا. نمیدانم کجا هستم، و چه طور شد که از این جا سردرآوردم. ماندم چه طوری باید خودم را به خانه برسانم. من شب را همین جا گذراندهام. با صدای زنی از خواب بیدار شدم و اولش خیال کردم او کنارم روی تخت خوابیده است، ولی بعد متوجه شدم دارد اخبار میگوید و من صدای ساعت رادیویی را میشنوم؛ و وقتی چشمهایم را باز کردم، دیدم اینجا هستم؛ در اتاقی که نمیشناسم. چشمهایم که به تاریکی عادت میکند، نگاهی به اطراف میاندازم. پیراهن راحتیای به پشت در کمد لباس آویزان است؛ که برای یک زن مناسب است؛ ولی زنی که سنش از من خیلی بیشتر باشد. شلوار تیره رنگی مرتب و تاشده بر پشت صندلی میز توالت قرار گرفته است؛ اما چیز دیگری به چشمام نمیآید. ساعت رادیویی ظاهر پیچیدهای دارد، ولی موفق میشوم با پیدا کردن دکمهای ساکتش کنم ..."
تاریخچه خصوصی خانه
بیل برایسن
علی ایثاری کسمایی
در این کتاب تاریخ تکامل انسان بیان شده و نویسنده سعی کرده است تا کتاب را با سبک و نگاه جدید خود به نگارش درآورد، تا خواننده پس از خواندن این کتاب به طور ناخودآگاه میآموزد که به هیچ چیز خرده نگیرد.
کسمایی، با اشاره به اینکه بیل برایسون، نویسندهای امریکایی است اظهار کرد: این نویسنده آمریکایی نگاهی بسیار جزیی و دقیق به تاریخ تمدن انسان و آنچه در تاریخ در حیطه شکلگیری تمدن و فناوری برای بشر رخ داده، داشته است و به گونهای داستانی نشان داده که بشر چگونه به زندگی امروزش دست یافته است.
بنا به گفته این مترجم، در این کتاب زندگی درباریان انگلیس و عادات عجیب و غریب و گاه باورنکردنی آنان، تاریخ تمدن انسان به شکلی کاملا تازه و ابتکاری و با زبانی بسیار شیرین و گاه با طنز نوشته شده که خواننده را به دنبال خود میکشد.
شادمهر راستين: قبل از اين، فقط كتاب «دنياي سوفي» را اينگونه ديده بودم و به همين دليل فكر مي كنم «تاريخچه خصوصي خانه» مانند «دنياي سوفي» كتابي خواندني و جذاب است. اين كتاب به ما ياد ميدهد كه چگونه ميتوانيم اين همه حرف را به صورت جذاب، پيوسته، يادگيرنده و قابل ياد دادن مطرح كنيم. به نظرم اين كتاب يك تاريخ تمدن است. من قبلا تاريخ تمدن خوانده بودم؛ اما هيچكدام به اين شيريني و جذابي و به دور از موارد خشك و رسمي، تاريخ تمدن را واكاوي نكرده است. نويسنده، مسائل و مباحثي را كه در طول تاريخ در بخشهاي مختلف يك خانه مانند پذيرايي، هال و اجزاي مختلفي كه هر خانهاي دارد، رخ داده، بررسي كرده است و از اين جهت، در اين كتاب، نگاه نويي ميبينم.
مجموعه داستان های کوتاه فلانری اوکانر
نام نویسنده : فلانری اوکانر
نام مترجم :آذر عالی پور
در رای گیری بنیاد کتاب ملی آمریکا در 2009، «مجموعه داستانهای فلانری اوکانر» به عنوان بهترین اثری که جایزه کتاب ملی را در حوزه ادبیات تخیلی طی شصت سال گذشته به خود اختصاص داد، شناخته شد. سایر نامزدهای مرحله نهایی این رقابت عبارت بودند از مجموعه داستانهای ویلیام فاکنر، مجموعه داستانهای جان پیور، مجموعه داستانهای ادورا ولتی و...
نیویورک تایمز
من مطمئنم که کارهای «فلانری اوکانر» برای همیشه در ادبیات آمریکا ماندگار و جاودانه خواهد بود. آنها ممکن است از نظر تعداد محدود باشند، اما روشن، قوی، زنده و سرشار از خرده توصیف ها، عبارات و بینشی غریب هستند که از بیش از یک دوجین کتاب شعر دارای فضای واقعی شاعرانه هستند.
«الیزابت بیشاب» شاعر و داستان نویس معروف آمریکایی
راز
كاترين هيوز
سودابه قيصري
مري، رازي را حفظ كرده. چهل سال پيش، تصميم گرفته دنيايش را براي هميشه تغيير داده و مسير زندگي يكي از عزيزانش را دگرگون كند. بت دنبال پاسخهاست. هرگز واقعيت را درباره پدرش نميفهميد، اما شناختن مرد ميتوانست تنها را نجات پسر درماندهاش باشد. وقتي بت بريده روزنامهاي را ميان وسايل مادرش پيدا ميكند، ميفهمد كه كليد آينده كودكش در گذشته خود او نهفته است. او بايد به جايي كه همه آن ماجرا شروع شد برود تا «راز» را رمزگشايي كند.
غریبهای در خانه
الیزابت گم شده است
اما هیلی
شبنم سعادت
ماود، فراموشکار است. فنجانی چای درست میکند و یادش نمیماند آن را بنوشد. به فروشگاه میرود و فراموش میکند برای چه رفته است. گاهی خانهاش ناآشنا، یا دخترش هلن برایش کاملا غریبه میشود.
ماود فقط از یک چیز مطمئن است: دوستش الیزابت گم شده است. یادداشت توی جیبش به او این را میگوید. مهم نیست به او بگویند آنقدر دربارهاش حرف نزند، قضیه را ول کند، ساکت شود؛ ماود ته و تویش را در خواهد آورد چون جایی در ذهن آسیب دیدهی ماود پاسخ یک معمای حل ناشدهی هفتاد ساله است. معمایی که همه فراموشش کردهاند؛ همه، غیر از ماود...
«اما هیلی» در لندن بزرگ شده، همانجا به دانشکدهی هنر رفته و اولین مدرک دانشگاهیاش را در رشتهی صحافی و کتابسازی گرفته است.
«الیزابت گُم شده است» اولین رمان اما هیلی، در سال ۲۰۱۴ برندهی جایزهی کتاب کاستا، نامزد نهایی نشنال بوک برای کتاب داستانی محبوب سال و جایزه نویسندهی نوپا، و در سال ۲۰۱۵ نامزد نهایی جایزه دزموند الیوت شد. این رمان، ماه هاست در فهرست پرفروش ترین های ساندی تایمز و نیویورک تایمز و آمازون قرار دارد.
«شبنم سعادت» دکترای مطالعات ترجمه و فرهنگ از دانشگاه منچستر انگلستان دارد و در حال حاضر در دانشگاه علامه طباطبایی مشغول تدریس است. از میان آثار متعددی که ترجمه و منتشر کرده میتوان به رمان «خدمتکار» نوشتهی «کاترین استاکت» و مجموعه پرطرفدار «عطش مبارزه» نوشتهی «سوزان کالینز» اشاره کرد.
زن همسایه
صدای آرچر
ميا شريدن
ترجمه: منا اختياري
«صداي آرچر» داستان زني است كه به كابوس يك شب وحشتناك زنجير شده و مردي كه عشقش كليد آزادي زن است. همچنين داستان مرد بيصدايي است كه با جراحتي طاقتفرسا زندگي ميكند و زني كه به او كمك ميكند تا صدايش را بازيابد. اين كتاب، داستان رنج، تقدير، و قدرت دگرگونكننده عشق است. هنگامي كه بري پريسكات وارد شهر ساحلي و آرام پيلاين ميشود، با تمام وجود اميدوار است اين شهر همان جايي باشد كه بالاخره آرامش از دسترفتهاش را در آن بيابد. در اولين روز اقامتش با آرچر هيل برخورد ميكند؛ مرد منزوي و گوشهگيري كه همچون بري، اسير عذابي پنهان است. مردي كه هيچكس ديگري حاضر به ديدنش نيست.
بیوهکشی
يوسف عليخاني
هفت شبانه روز بود خواب ميديد هفت كوزهاي كه به هفت چشمه ميبرد، به جاي آب، خون در آن پر ميشود و هفت بار كه كوزهها ميشكنند، آب چشمهها دوباره بر ميگردد و ديگر خون در آنها جوش نميزند. لازم هم نبود شب باشد و خواب باشد تا كوزه به دوش، سر اژدرچشمه برود و كوزه در آب بكند كه بعد ببيند كوزه پر از خون شده است. كوزهي اول با سنگ سياه كنار چشه بشكند و بعد بيآنكه از خواب بيدار شود، كوزهي دومي به دوش بگيرد و يك كوه آن طرفتر، كوزه را در سياه چشمه فرو ببرد و بعد خون، جوش بزند و باز همان كند كه بار اول كرده بود و بعد يك كوه آنسويتر، كوزهي سوم را در گاوچشمه از شانه پايين بياورد و هنوز آب به كوزه نرسيده، آب كه نه، خون، شتك بزند به دست و بالش و بعد كوزه را خاكشير كند و كوزه به دوش، سمت پلنگچشمه بدود كه آب بردارد و خون بپاشد به گل و گردنش و كوزه از دوشش، شتاب بگيرد آن سوي سرخهچشمه و كوزه را محكم بكوبد به سرخهسنگ پاي سرخهچشمه زير سرخهكوه. هنوز زردچشمه مانده بود و بعد سفيدچشمه كه آنها هم رنگي جز رنگ همسانان خود نداشتند؛ عجيب اينكه نه لباس و نه دست و نه صورت و نه خودش، خوني نميشدند و فقط «خوابيده خانم» از شدت تشنگي، از خواب ميدويد بيرون.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.