ناشر: ققنوس
چاپ: ۱۴۰۱
نوبت: ۲۴
جلد: گالینگور
قطع: رقعی
صفحات: ۵۴۴
145,000 تومان
گابريل گارسيا ماركز
ترجمه: بهمن فرزانه
انديشههاي ماركز به گونهاي است كه هرگز كسي جز خود او، نميتواند در ذهن بپروراند و اين از شگفتيهاي روزگار به حساب ميآيد كه انساني بتواند مطالبي را به تصوير بكشد كه خوانندگان آثارش را به شگفتي و تحسين وادار سازد. به همين كتاب عشق سالهاي وبا استناد ميكنيم. چگونه به ذهن كسي خطور ميكند كه بتوان شخصيت به ظاهر نخست داستان را با آن همه دانش و آگاهي، به گونهاي به قتل رساند كه خواننده، پس از چند بار مطالعه كتاب، متوجه شود كه ماجراي به آن سادگي و كاملا اتفاقي و غير ارادي نيز پايه و اساسي جز عشق نداشته است؟ چگونه ميتوان در مدتي به اندازه نيم قرن، احساسي را زنده نگه داشت كه آن را عشق مينامند؟ چگونه ميتوان زيباترين زن خو گرفته به زندگي اشرافي را به آغوش مردي سپرد كه زشتي چهرهاش، زبانزد خاص و عام است؟
ناشر: ققنوس
چاپ: ۱۴۰۱
نوبت: ۲۴
جلد: گالینگور
قطع: رقعی
صفحات: ۵۴۴
وزن | 750 گرم |
---|
گابريل گارسيا ماركز
مترجم: كاوه ميرعباسی
گابریل خوزه گارسیا مارکِز (به اسپانیایی: Gabriel José García Márquez) (زادهٔ ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکدهٔ آرکاتاکا*درمنطقهٔ سانتامارا* در کلمبیا – درگذشته ۱۷ آوریل ۲۰۱۴) رمان نویس، نویسنده، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یاگابیتو (برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رئیس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی میکرد. مارکز برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷ میشناسند که یکی از پرفروشترین کتابهای جهان است.
نام نویسنده : شائول شاکد
نام مترجم : مرتضی ثاقب فر
مجموعة جستارهای این کتاب در پی دستیابی به دو هدف اساسیاند؛ نخست، بازنمایی توضیحات و تفسیرهای کیش زردشتی در دورة ساسانی، و دیگری چگونگی انتقال آن اندیشهها به اسلام. این دو موضوع با هم بستگی دارند: از بازتاب اندیشههای ساسانی در اندیشههای عربی ـ اسلامی اطلاعات بنیادین بسیاری در بارة کیش زردشتی دورة ساسانی کسب میکنیم و میتوانیم ارزیابی کنیم تا چه اندازه اسلام از سرازیر شدن اندیشههای ایرانی بهره جسته است. مولف کوشیده است با تحلیل دقیق آگاهیها و دانشهای ساسانیان که از مجاری گوناگون ــ چه ایرانی و چه اسلامی ــ انتقال یافتهاند، به پرسشهای اساسی در مورد کیش زردشتی در زمان ساسانیان پاسخ گوید و به بحث در بارة انتقال برخی مضامین و اندیشههای ایرانی به تفکر اسلامی بپردازد.
نويسنده:اروين يالوم
مترجم:نازي اكبري
در اين كتاب، يالوم به دو چالش اصلي هستي از نگاه درمانجويانش، و تا حدي شخص خود، ميپردازد: تقلا براي پر معنا زيستن و با انتهاي ناگزير هستي كنار آمدن، اين كتاب نيز بر مبناي روايات يالوم و گفتگوهايش با مراجعينش شكل گرفته و در قالب رماني هستيگرايانه نگاشته شده است. اين كتاب با زباني طنزآلود، بيتكلف، و اغلب تكاندهنده، صادقانه از سختيها و مبارزه انسانها براي بقا حكايت ميكند. در عين حال، يالوم ميوههاي اصلي زندگي مانند عشق، دوستي و خانواده را وسايل و شيوههاي اصلي تحمل زندگي قلمداد ميكند. او در اين اثر سعي دارد به خوانندگان بياموزد كه حتي در مقابله با وحشت مرگ نيز ميتوان با ايجاد رابطهاي ياريدهنده به افراد كمك كرد تا دنياي دروني خود را از اغتشاش، ابهام، درد و رنج رهايي بخشند. عنوان اين كتاب از كتاب تاملات ماركوس آورليوس، فيلسوف رواقي و امپراتور روم، برگرفته شده است. وي حاصل تاملات خود درباره امور بنيادين حيات آدمي را در آن كتاب به رشته تحرير كشيده است.
نام نویسنده : ر.ج.هالینگ دیل
نام مترجم : عبد الحسین آذرنگ
چکیده «تاریخ فلسفة غرب» کتابی است موجز و مختصر که برای شناسانیدن فلسفة غرب به نوآموزان فلسفه نوشته شده و نیز به عنوان متن درسی و کمک درسی دانشگاهی، شماری از دانشجویان را، از رشتههای مختلف، با اصول و سیر اجمالی فلسفة غرب آشنا ساخته است. هالینگدیل، نویسنده، روزنامهنگار، منتقدادبی، زندگینامهنویس و مترجم شماری از آثار فلسفی از جمله برخی از آثار فریدریش نیچه از آلمانی به انگلیسی است. تجربة متمادی این نویسندة چیرهدست انگلیسی در نگارش مقالههای پرخواننده و جذّاب، در این کتاب در خدمت آسانفهم کردن بسیاری از مفاهیم فلسفة غرب قرار گرفته است. عبدالحسین آذرنگ، نویسنده و پژوهشگر مسائل کتاب و نشر، و مترجم این کتاب، از دوستداران مباحث فلسفی است و تاکنون چند کتاب فلسفی به فارسی ترجمه کرده است.
نام نویسنده : کازوئو ایشی گورو
نام مترجم : سهیل سمی
کازو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسندهٔ انگلیسی ژاپنیتبار است که خانوادهاش وقتی پنجساله بود به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاقانه در سال ۱۹۸۰۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کرده است.
او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد و در سال ۱۹۸۹ برای کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. از بین آثار او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز رهایم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار داده است.
رمانهای بازمانده روز و هرگز رهایم مکن او به صورت فیلم سینمایی درآمدهاند.
تسلیناپذیر رمان عدم قطعیت است، آغازی ناگهانی، پایانی ناگهانیتر، شخصیتهای این رمان و اتفاقات آن هر یک به جای روشنتر کردن ماجرا، بر پیچ و خم این "لابیرنت" هزار تو میافزایند. در این رمان داستانی تعریف نمیشود، بلکه انگار راوی کابوسی را تعریف میکند که شاید به داستانی دیگر مربوط بوده. "تسلیناپذیر" گویی سایه یک رمان است و راوی آن در این عالم غرق در سایه گم است. سرتاسر داستان تلاش راوی است برای روشنتر کردن رازی که به نظر دهشتناک میآید، اما از آغاز تا به آخر رمان این عدم قطعیت است که بر خط به خط اثر سایه افکنده است.
نام نویسنده : رابرت ام.مارتین
نام مترجم : راضیه سلیم زاده
دیدگاه مرسوم درباره محصول فلسفی این است که چیزی خشک و بی روح،قلنبه سلنبه،کسل کننده،تخصصی،و به شدت جدی و بیشتر از همه فهم ناپذیر است.یک نوع فلسفه این طوری است.
اما در واقع میتوانیم با فلسفه خوش بگذرانیم،اگر بهترین حالت را در نظر بگیریم،جواب دادن به سوال هایی که همیشه شما را به فکر فرو برده اند و طرح سوال هایی که هرگز به آن ها فکر نکرده اید جذاب است،میتواند قوه تخیل و شوخ طبعی تان را قلقلک بدهد و ذهنتان را باز کند.همچنین میتواند خودمانی و مفرح باشد.
هرف کتاب حاضر این است که همه این ها را به شما ثابت کند.
نام نویسنده : عباس معروفی
چکیده آدمها فقط یک نیمه از عمرشان را زندگی میکنند، من مال نیمة اول بودم و او نیمة دوم. آنکه نیمه اول عمرش را زندگی کرده است، برادری است که تلاش میکند تا پا جای پای پدر بگذارد؛ پدری مستبد و تمامیتخواه. و آنکه نیمة دوم را زیسته است، برادری است شاعر و روشنفکر، جوانی که نماد نسل روشنفکران معاصر ایران است. برادر روشنفکر در برابر ابتذال خانه و جامعه عصیان میکند، دل به عشق میسپارد و تلاش میکند اگر نه در جامعه لااقل در گوشة انزوایش دنیایی عاری از پستی و بدخواهی بسازد. برادر دیگر پیش میرود و به پدری دیگر بدل میشود. تضاد میان برادران ادامه مییابد و سرانجام یکی قربانی دیگری است. اما سرنوشت این هابیل و قابیل معاصر متأثر از هزاران رویداد تاریخی معاصر است؛ رویدادهایی که نه هابیل را چون گذشته باقی گذاردهاند و نه قابیل را. عباس معروفی، روزنامهنگار و نویسندة مشهور ایرانی، 46 سال دارد، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است. معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمرة پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است. (برنده جایزه بنیاد سورکامپ- 2001)
نام نویسنده : یوزف ولسکی
نام مترجم : مرتضی ثاقب فر
یوزف ولسکی لهستانی اکنون دهه نهم عمر پربار خود را میگذراند. وی قدیمیترین و بیگزاف بزرگترین کارشناس تاریخ اشکانی در جهان است. او از دهه 1930 تاکنون بیش از پنجاه کتاب و مقاله در باره اشکانیان منتشر کرده است و بسیاری از نظریههای آغازین او درباره اشکانیان با کشفیات بعدی باستانشناختی تأیید شده است. تاکنون از این اشکانیشناس بزرگ اثری به زبان فارسی ترجمه نشده است.
نام نویسنده : جان مانوئل کوک
نام مترجم : مرتضی ثاقب فر
پیشگفتار مترجم به بیان اهمیت راستگویی و بی طرفی در بیان حوادث تاریخی میپردازد. و بر این اساس به نقد نویسنده کتاب مانوئل کوک که اندیشمندی انگلیسی است و در آستانه قرن بیست و یکم زندگی میکند، میپردازد. پروفسور جان مانوئل کوک در جنگ جهانی دوم در یونان سرباز بوده و در آن جا شیفتگی بیش تری نسبت به یونان یافتهاست. سپس از ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۴ مدیر مدرسه باستان شناسی بریتانیا در آتن شده و آن گاه از ۱۹۵۸تا ۱۹۷۶سمت استادی تاریخ و باستان شناسی را در دانشگاه بریستول بر عهده گرفتهاست. مترجم معتقد است که نویسنده شیفتگی خود نسبت به یونان را در کار علمی و تاریخ نگاری خود دخالت داده و به پیروی از سیاست اروپاییان در دو سده اخیر علاقه به یونان و دشنام به شرق را سر لوحه نوشته خود قرار دادهاست. از این رو به تحریف واقعیات، دست چین کردن بدترین تهمتهای یونانیان به ایرانیان و نادیده گرفتن واقعیات دینی، اجتماعی و سیاسی جامعه ایران پرداختهاست. یکی از طرفدارانه نویسنده در انتخاب منابع است. وی خود در بخش منابع به این نکته اشاره میکند: در این فصل منابع تاریخ هخامنشی به سه دسته تقسیم میشوند: دسته اول: عهد عتیق که آن را به دلیل مذهبی بودن، افسانه پردازی و بی اعتبار میداند.
دسته دوم: کتیبههای ایرانی که همه آنها را تبلیغات و حتی دروغ و فاقد ارزش معرفی میکند.
دسته سوم: نوشتههای یونانیان و در رأس آنان هرودوت که خود موضعی خصمانه نسبت به هخامنشیان داشتهاست، منبع اصلی او است و به نظر او ارزش مراجعه و استناد دارد.
مترجم در جای جای کتاب و در پاورقی درباره موضع گیریهای نویسنده نظریاتی را آورده و به نقد و تحلیل گفتههای وی پرداختهاست.
مقدمه نویسنده بیان انگیزه وی از نگارش کتاب است.
ایشان معقتد است که قصد داشته شکافی را پر کند و هیچ گاه از نظر حجم و دامنه مطالبقصد رقابت با کتاب «تاریخ شاهنشاهی» نوشته «اومستد» را نداشتهاست. وی معتقد است بعد از اومستد کشفیات زیادی انجام گرفته و اندیشههای جدید مطرح شده که باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین کتابهای «ایران از آغاز تا اسلام» و «ایران از آغاز تا اسکندر بزرگ» نوشته رومن گیرشمن فرانسوی را نیز پر از حدس و نظریه پردازی میداند و معتقد است که با تکیه بر بهترین مراجع نوشتههای جدید یادداشتهایی را اضافه کردهاست.
از منابع بابلی و مصری و اسناد آرامی و لوحههای عیلامی و همچنین کارهای باستان شناسان شوروی، به صورت دست دوم استفاده کردهاست.
انديشههاي ماركز به گونهاي است كه هرگز كسي جز خود او، نميتواند در ذهن بپروراند و اين از شگفتيهاي روزگار به حساب ميآيد كه انساني بتواند مطالبي را به تصوير بكشد كه خوانندگان آثارش را به شگفتي و تحسين وادار سازد. به همين كتاب عشق سالهاي وبا استناد ميكنيم. چگونه به ذهن كسي خطور ميكند كه بتوان شخصيت به ظاهر نخست داستان را با آن همه دانش و آگاهي، به گونهاي به قتل رساند كه خواننده، پس از چند بار مطالعه كتاب، متوجه شود كه ماجراي به آن سادگي و كاملا اتفاقي و غير ارادي نيز پايه و اساسي جز عشق نداشته است؟ چگونه ميتوان در مدتي به اندازه نيم قرن، احساسي را زنده نگه داشت كه آن را عشق مينامند؟ چگونه ميتوان زيباترين زن خو گرفته به زندگي اشرافي را به آغوش مردي سپرد كه زشتي چهرهاش، زبانزد خاص و عام است؟
نام نویسنده : کازوئو ایشی گورو
نام مترجم : سهیل سمی
قهرمانهای داستان کتاب غول مدفون «اکسل» و «بیئتریس»، زوج کهنسالی هستند که برای پیدا کردن پسر گمشدهشان راهی سفر میشوند. این سفر در بریتانیای قدیم رخ میدهد. زمانی که ساکسونها و برایتونها پس از جنگی خانمانسوز در صلحی شکننده زندگی میکنند. صلحی که حاصل توافق یک فراموشی است. یک فراموشی همهگیر که به شکل مه در کل سرزمین پخش شده است. این مه به خاطر نفس یک اژدهاست و خاطره جنگ، عشق و نفرت و خونخواهی را از یاد مردم برده. «اکسل» و «بیئتریس» در طول سفرشان با آدمهای جدیدی روبرو میشوند. یک جنگجوی جوان ساکسون را میبینند که دنبال مادرش میگردد و نیز افراد دیگر که در داستان به تفصیل آمده. غول مدفون همان رازی است که آرام آرام گشوده و به نتیجه نامنتظرهای ختم میشود. در آخر، هیبت غول به کل جلوی چشمان خواننده قرار میگیرد و اینجاست که مخاطب عظمت آن را درک میکند و میفهمد اصلاً و برای چه این غول در ابتدای داستان دفن شده است. شیوه بازگویی این راز، اوج هنر نویسنده در خلق جهانی شناور است و در نهایت خواننده با پرسش اصلی روبرو میشود: آیا باید گذشته را فراموش کرد تا به آرامش رسید؟ در رمان «ایشی گورو» عشق بر همه چیز چیره میشود الا مرگ. روزنامه «گاردین» این رمان را به عنوان مهمترین رمان سال ٢٠١٥ انتخاب کرده است. «موراکامی» نویسنده و منتقد معروف ژاپنی درباره «ایشیگورو» میگوید: «هر یک از کارهای این نویسنده جدید است و هر بار که کتابی تازه از او به چاپ میرسد با عجله خودم را به کتابفروشی میرسانم.»
در داخل حفره موقعیت و حالت پیکر و اژدها هیچ تغییری نکرده بود اگر هم حواس حیوان با نزدیک شدن بیگانه ها به او هشدار داده بوذ و به خصوص غریبه ای که به داخل حفره می رفت هیچ واکنشی که گویای هوشیاری کوئریسگ باشد دیده نمیشد آیا حال مهره های پشت حیوان بود که شدید تر از قبل بالا و پایین می رفت؟آیا در باز و بسته شدن آن چشم با روکش عجیبش هوشیاری جدیدی محسوس بود؟اکسل مطمئن نبود اما همانطور که به آن موجود خیره شده بود به فکرش رسید که آن بوته ولیک تنها موجود زنده دیگر در حفره برای آن موجود منشا آرامش بسیار شده بود و حتی حال در ذهنش به سمت آن بوته دست دراز میکرد اکسل متوجه شد که این تصور خیالی بیش نیست اما هرچه بیشتر نگاه میکرد آن تصور به نظرش واقعی تر می آمد چطور آن بوته تک آنجا روییده بود؟آیا کار خود مرلین نبود تا آن موجود همراهی داشته باشد؟
نام نویسنده : الیف شافاک
نام مترجم : ارسلان فصیحی
پرفروشترین رمان تاریخ ترکیه که گفته میشود بیش از پانصد بار تجدید چاپ شده است. این رمان به نوعی بازگویی رابطه میان شمس و مولانا در قالب داستانی امروزی و از زبان یک زن آمریکایی است که به همه روزمرگی ها و همسر و کار پشت پا میزند و عازم سفر ترکیه می شود.
اما پرفروشترین رمان تاریخ ترکیه چگونه کتابی ست؟ رمان «ملت عشق» اثریست عاشقانه؛ برخوردار از فرمی که می توان آن را دو رمان محسوب کرد در قالب یک رمان؛ دو روایت تودرتو که به صورت موازی روایت می شوند؛ اما در دو زمان مختلف جریان دارند. یکی قرنها پیش در شرق و یکی در زمان حال و در غرب (امریکا) بر این پایه اگرچه به ظاهر تفاوت های بسیار زیاد و اساسی باهم دارند اما از آنجا که بنمایه هردوی آنها عشق و تاثیر آن در زندگیست بی شباهت به هم نیستند. ملت عشق از یک سو داستان دلدادگی و از دیگر سو داستان رهایی است؛ از یک سو به عشق زمینی می پردازد و از دیگر سو به عشق معنوی و جنبه های عرفانی عشق و زندگی اشاره میکند. این سویه های متقابل که در هر دو خط داستان دیده می شود از جمله جذابیت های اصلی این رمان محسوب می شود که الیف شافاک با چیره دستی با کنارهم قرار دادن این عناصر خط و ربطی برای نزدیک شدن و پیوند خوردن این دو داستان به وجود آورده است.
ناگفته نماند که ترجمه ارسلان فصیحی هم کاری بدون نقص است تا جایی که کاوه میرعباسی، نویسنده و مترجم معروف درباره آن می گوید: "من همیشه کتابهای اصلی را از زبانهای انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی میخوانم، اما مدتی قبل، «ملت عشق» را با ترجمه ارسلان فصیحی خواندم و از آن بسیار لذت بردم."نکتهی دیگر اینکه ترجمه این رمان پنج سال پیش به اتمام رسیده بود که تا چندی پیش جزو آثار غیرقابل انتشار وزارت ارشاد بود اما سرانجام پس از بازبینی مجدد، نشر ققنوس آن را منتشر کرد.
در بخشی از کتاب می خوانیم:کلماتی که ما برای توصیف خالق بکار میبریم، درواقع نشاندهنده ی آنست که ما خودمان را چگونه توصیف میکنیم. اگر موجودی هولناک در ذهنمان متصور میشویم، در واقع این ما هستیم که با ترس احاطه شده ایم. اما اگر عشق و محبت را احساس کردی، از تو چیزی جز این دو پدید نخواهد آمد.
از متن کتاب:
خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد، نوک قلمم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدمهایی شناختم، قصههایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته. کفشهای آهنی سوراخ شده؛ من اما هنوز خامم، هنوز هم در عشق همچو کودکان ناشی...
مولانا خودش را «خاموش» مینامید؛ یعنی ساکت. هیچ به این موضوع اندیشیدهای که شاعری، آن هم شاعری که آوازهاش عالمگیر شده، انسانی که کار و بارش، هستیاش، چیستیاش، حتی هوایی که تنفس میکند چیزی نیست جز کلمهها و امضایش را پای بیش از پنجاه هزار بیت پرمعنا گذاشته چطور میشود که خودش را «خاموش» بنامد؟
کائنات هم مثل ما قلبی نازنین و قلبش تپشی منظم دارد. سالهاست به هر جا پا گذاشتهام آن صدا را شنیدهام. هر انسانی را جواهری پنهان و امانت پروردگار دانستهام و به گفتههایش گوش سپردهام. شنیدن را دوست دارم؛ جملهها و کلمهها و حرفها را... اما چیزی که وادارم کرد این کتاب را بنویسم سکوت محض بود.
اغلب مفسران مثنوی بر این نکته تأکید میکنند که این اثرِ جاودان با حرف «ب» شروع شده است. نخستین کلمهاش «بشنو!» است. یعنی میگویی تصادفی است شاعری که تخلصش «خاموش» بوده ارزشمندترین اثرش را با «بشنو» شروع میکند؟ راستی، خاموشی را میشود شنید؟
همه بخشهای این رمان نیز با همان حرف بیصدا شروع میشود. نپرس «چرا؟» خواهش میکنم. جوابش را تو پیدا کن و برای خودت نگه دار.
چون در این راهها چنان حقیقتهایی هست که حتی هنگام روایتشان هم باید به مثابه راز بمانند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.