ناشر: نگاه
چاپ: ۱۳۹۶
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۳۲۸
95,000 تومان
استيفن كينگ
مترجم: علي حاجي قاسم
مورد من متفاوت است. من کودکی ناآرامی داشتم. مادرم دائم جا عوض میکرد. دست تنها بود و چون از عهدۀ بزرگ کردن من و برادرم دیوید بر نمیآمد، ما را دست یکی از خواهرانش سپرد. من دو سالم بود و دیوید چهار سالش. پدرمان هم به دلیل فقر و بدهکاریهای زیاد غیبش زده بود و مادرم هرگز موفق نشد او را پیدا کند. تصور میکنم مادرم نلی روث پیلزبری کینگ یکی از اولین زنان آزادۀ آمریکایی بود، البته نه به انتخاب خودش.
طفولیت ماری کار، دورنمایی گسترده و روشن است. کودکی من دورنمایی مبهم دارد، مانند درختان دوردست، با خاطراتی نه چندان روشن که انگار دوست دارند تو را به چنگ آورند و ببلعند.
آنچه مینویسم، بخشی از همین خاطرات است، به اضافۀ تصاویر زودگذر گوناگونی از دوران بلوغ و نوجوانیام. این شرح حال شخصی من نیست، نوعی تاریخچۀ زندگیام است، اینکه چطور نویسندهای شکل میگیرد، نه اینکه چطور ساخته میشود؛ فکر نمیکنم شرایط یا خواست شخصی، نویسنده را بسازد (پیشتر به این موضوع اعتقاد داشتم). وسیلۀ کار، یعنی توشۀ اولیه. فکر میکنم بسیاری استعداد نویسندگی و داستانگویی دارند و این استعداد میتواند به کمک توشهای که از خاطرات و تجربیات همراه داریم، مستحکم و پُربار شود. اگر به این موضوع باور نداشتم، این کتاب را نمینوشتم، چون اتلاف وقت بود.
برای من، روال زندگی، خواست، شانس و کمیاستعداد، نقش مؤثری داشت. اینها هم چندان عمیق و پرمفهوم و چیز خاصی نبودند.
ناشر: نگاه
چاپ: ۱۳۹۶
نوبت: ۱
جلد: شومیز
قطع: رقعی
صفحات: ۳۲۸
وزن | 323 گرم |
---|
نام نویسنده : ایتالو کالوینو
نام مترجم : مهدی سحابی
كوزیمو قهرمان داستان در دوازده سالگی علیه سختگیری های پدر اشرافمنش و غذاهای تهوعآور و غیرعادی خواهرش باتیستا به بالای درخت بلوط پناه میبرد و تصمیم میگیرد كه دیگر پایین نیاید. این درختنشینی كه در دوره نوجوانی نوعی لجبازی با خانواده است، در جوانی و بزرگسالی به انتخابی آگاهانه تبدیل میشود. به طوری كه برای آموزش و تشویق دیگران به این كار حتی كتابی در مورد كشور آرمانی بر فراز درختان و قانون اساسی آن مینویسد. سنتشكنی او علیه آیین اشرافیت، مراسم اجتماعی و نظم كهنه اجتماعی – برخلاف اكثر روشنفكران و مصلحان اجتماعی كه فقط حرف میزنند یا مقاله مینویسند (در یك كلام تنها اظهارنظر میكنند)- دارای الگوی عملی است. از دیدگاه او «برای بهتر دیدن زمین باید كمی از آن فاصله گرفت.» كوزیمو روندو از یك خانواده اشرافی و فئودال است، ولی ادعای دوك بودن پدرش را نوعی وسوسه بیمارگونه میداند و خود را از این طبقه جدا كرده و از همان بالای درخت به مردم عادی، كشاورزان، فقرا، سربازان و كسبه خرده پا كمكهای بسیار میكند و آنها را در مبارزه با خدایان زر و زور یاری میكند. پدر در هجده سالگی پسر درختنشینش، به دیدار او میآید و مقام دوكی را عاملی برای فرماندهی بر اشراف ناحیه میداند. اما پسر پاسخ میدهد: «من فقط این را میدانم كه اگر من بیشتر از دیگران چیز بدانم، در صورت نیاز آنها باید آنچه را كه بلدم در اختیارشان بگذارم. به نظر من فرماندهی یعنی همین.» به همین دلیل كوزیمو در موضوعات مختلف كتاب میخواند و آنچه خود از آبیاری، كشاورزی، درختكاری و زنبورداری یاد گرفته است، به دیگران یاد میدهد و یا گره از مشكلاتشان باز میكند...
نام نویسنده : یوکیو می شیما
نام مترجم : سمیا صیقلی
میشیما، یوکیو (1970-1925) mishima , yukio رمان نویس ژاپنی با نام اصلی هیرائوکا کیمی تاکه. نویسندهای بزرگ بود که بسیاری منتقدین نوشتههای او را با آثار مارسل پروست، همینگوی، آندره ژید و سارتر برابر نهادهاند.
میشیما در زندگی کوتاه اما پر بار ادبیاش آثار فراوانی از جمله چهل رمان، سی و سه نمایشنامه و داستانهای کوتاه بسیاری نگاشت. نثر او ترکیبی است از شعر، فلسفه، سنتهای ژاپنی و باورهای مذهبی.
اعترافات یک صورتک (1949)، معبد کلاه فرنگی طلایی(1956) و برف بهاری (1967-1956) کتاب حاضر، از آثار درخشان اویند. میشیما به سال 1970 در اعتراض بدانچه که تباهی ملّت و زوال سنتهای سامورایی میدانست با خودکشی آیینی (هاراکیری) به زندگی این جهانی خویش پایان داد.
« برف بهاری» نخستین قسمت از رمان چهارگانه نهایی میشیما است . کییوآکی پسر زیبا و اشراف زادهای است که در خانواده پولدار ماتسوگائه متولد شده است . خانواده آیاکورا خانوادهای از نظر اجتماعی بالا ولی از نظر مادی فقیر است و پدر کییوآکی او را به نزد آیاکوراها میفرستد تا موقعیت اجتماعی آنها برای او مفید واقع شود . این خانواده دختری بسیار زیبا به نام ساتوکو دارد . این دختر و پسر عاشق هم میشوند ولی به گونهای عجیب پسر از یک سو شدید عاشق دختر است ولی از سوی دیگر به نوعی مقاومت کرده و حس نفرت هم دارد . دختر عاشق اوست ولی سعی در حفظ غرورش را هم دارد.
«برف بهاری»، عاشقانهای است حزین و اندوهگین سرشار از تصاویری ناب و آناتی دلنشین، تا جایی كه بسیاری از منتقدان این رمان را «رومئو و ژولیت»یی تازه خواندهاند.
سوتلانا آلکسیویچ
درباره کتاب:
سوتلانا آلکسیویچ که در سال 1947 در بلاروس متولّد شده است، کار نویسندگی خود را با دو کتاب تحقیقی و مستندنگاری درمورد جنگ جهانی دوّم آغاز کرد: «جنگ چهرهای زنانه ندارد» (1985) و «آخرین شاهدان». سوّمین کتاب او، «پسرانی از جنس روی»، یک رسوایی واقعی در کشورش راه انداخت. برخی از آثار آلکسیویچ هنوز هم در سرزمین مادریاش ممنوع است و او مجبور شده نخست به فرانسه و سپس به سوئد مهاجرت کند. او اکنون در سوئد زندگی میکند.
بخشی از مقدمه کتاب:
«آیِز آداموویچ» نویسندهای اهل بلاروس که احترام بسیاری برای «سوتلانا آلکسیویچ» قائل است در مقدّمهای که برای نخستین کتاب او، «جنگ چهرهای زنانه ندارد» ـ که در سال 1985 در اتّحاد جماهیر شوروی منتشر شد ـ نوشته است، حرفی عجیب به زبان میآورد: «کتاب سوتلانا آلکسیویچ به ژانری تعلّق دارد که نه هنوز تعریف شده و نه حتی اسمی دارد.» در واقع امّا این ژانر اسمی کاملاً مشخص دارد: مستندنگاری. امّا آن زمان دورهای بوده است که قانون سکوت تقریباً در همهجا برقرار بوده و خودسانسوری کاملاً رواج داشته است و همین خود نشانهای بر نخستین تَرَکها در بلوکهای یکدست بوده است. بیشک سوتلانا آلکسیویچ نویسندهای است که در دورانی که نخستین زمزمه های بزدلانه در مورد شرایط زمانه فروکش کرد، شهامت زیرپا گذاشتن یکی از آخرین تابوها را داشت: او افسانۀ جنگ افغانستان و جنگجویان آزادیبخش را ویران و پیش از هر چیز افسانۀ سرباز شوروی را نابود کرد که در تلویزیون در حال کاشت درختان سیب در روستاها نشان داده میشد در حالی که در واقعیت، به درون خانههایی کاهگلی که زنها و کودکان به آن پناه برده بودند، نارنجک پرتاب میکرد. همانطور که خود سوتلانا بر این مسئله تأکید میکند اتّحاد جماهیر شوروی، حکومتی میلیتاریستی بود که خود را در قالب کشوری معمولی پنهان میکرد و در نتیجه کنار زدن برزنتهایی خاکیرنگ که پایههای سنگی این حکومت را میپوشاند، کاری خطرناک بود. هنوز چیزی از انتشار نخستین چکیدۀ پسرانی از جنس روی در 15 ژانویه 1990 در روزنامه کومسومولسکایا پراودا نگذشته بود که سوتلانا رگباری از تهدیدها را دریافت کرد. به او هشدار دادند که آدرس محل سکونتش را میدانند و میروند سر وقتش و با او تسویه حساب میکنند. او چه کرده بود؟ هالۀ قهرمانی جوانکهایی را که از جنگ بازمیگشتند از بین برده و آخرین پناهگاه آنها یعنی همدلی همشهریهایشان را از آنها ربوده بود. وضع بدتر از این هم شد: این جوانها که سلاخی جنگ را به شدّت تجربه کرده و دوستان، توهم ها و حتی خواب و سلامتیشان را از دست داده بودند و قادر نبودند زندگی عادی خود را از سر بگیرندـ پسرانی پُرشور که اغلب از نظر جسمی ناقص شده بودند ـ از همان نخستین چکیدۀ این کتاب که در مطبوعات منتشر شد، در چشم اطرافیانشان به مُشتی متجاوز، قاتل و وحشی تبدیل شدند. این زن چهل و دو ساله با سر و وضعی روستایی، دوباره آنها را به خط مقدّم فرستاد و در معرض آتشِ فجایعِ گذشته و بیتفاوتیِ حال قرار داد… این قهرمانانی که افسانۀ امپراتوری، آنها را شکل داده بود و به نام دوستیای اسطورهای جنگیده بودند شاید میتوانستند به زندگی خوب و بد خود ادامه دهند اگر همچنان حکومت ـ حتی اگر شده ناشیانه ـ از آنها حمایت میکرد. امّا چنین چیزی دیگر غیرممکن بود.
نام نویسنده : احمد کسروی
تاریخ هجده ساله آذربایجان نوشته احمد کسروی کتابی است که بعقیده خود او ادامه کتاب تاریخ مشروطه میباشد. در این کتاب تحولات ایران در خلال مشروطه و بعد از آن مورد بررسی قرار میگیرد. شاید بتوان این کتاب را مستندترین و مشهورترین کتاب احمد کسروی دانست. کتابی که به طرز شگفتی هم مورد تایید و استناد دوستان و هم مورد تایید دشمنان است! برای علاقمندان به تاریخ آذربایجان به خصوص در دوران مشروطه و شیخ محمد خیابانی این کتاب از ضروریات است کسروی در 1302 ش که هجده سال از وقایع مشروطه می گذشت ، بر آن شد تا رخدادهای آذربایجان را از بدو جنبش مشروطه به رشتة تحریر درآورد؛ یادداشتهایی نیز تهیه کرد که ابتدا در سوریه در مهنامة العرفان تحت عنوان «آذربایجان فی ثمانیة عشرعاماً» به چاپ رسید و از 1313 ش به صورت سلسله مقالاتی در مجلة پیمان منتشر شد. از آنجا که رخدادهای آذربایجان از سایر مناطق قابل تفکیک نبود، حوادث و وقایع دیگر کانونهای جنبش مشروطه خواهی چون تهران و گیلان نیز افزوده شد و بدین ترتیب تاریخ مشروطه ایران در سه بخش به چاپ رسید. وقایع پس از انقلاب مشروطه تا پایان قیام شیخ محمد خیابانی نیز در چهار بخش با عنوان تاریخ هیجده سالة آذربایجان منتشر شد.
نام نویسنده : بهومیل هرابال
نام مترجم : احسان لامع
داستان این کتاب روایت تکگویی درونگرایانه یک کارگر دستگاه پرس به نام «آقای هانتا» است. او در زیرزمینی مرطوب که انبار کاغذ باطله است روزگار میگذراند و کتابهایی را که از سوی اداره سانسور به آنجا میآورند، خمیر میکند. آقای هانتا با خواندن این کتابها دنیا را به گونهای دیگر میبیند و...
نام نویسنده : بزرگ علوی
چشمهایش، شاخصترین اثر بزرگ علوی است. این کتاب روایت یکی از دوستداران نقاش معروفی به نام "ماکان" است که به دنبال راز مرگ مشکوک استاد در تبعید است. در خلال داستان آقای ناظم همان دوستدار استاد حدس می زند که راز مرگ استاد در یکی از تابلوهای ایشان که به خط خود استاد "چشمهایش" نامیده شده و در شخصیت مدل این اثر نهفته است. پس از آن سعی می کند با پیدا کردن زن به تصویر کشیده شده در تابلو به این راز دست پیدا کند و برای این کار ناظم مدرسه نقاشی ای می شود که آثار ماکان در آن به نمایش در آمده است. در ادامه با پیدا شدن فرنگیس پرده از راز مرگ ماکان برداشته می شود. بزرگ علوی در این رمان روش استعلام و استشهاد را به كار برده، روشی كه چند اثر دیگر او را نیز شكل داده است. این شیوه بیشتر در ادبیات پلیسی معمول است. یعنی كنار هم نهادن قطعات منفصل یك ماجرای از دست رفته و ایجاد یك طرح كلی از آن ماجرا به حدس و قرینه. بدین ترتیب یك واقعه گذشته به كمك بازماندههای آن نوسازی میشود. نثر منظم و سیال نویسنده در قیاس با معاصرانش بسی امروزی مینماید. این كتاب از آثار معدود فارسی است كه در مركز آن یك زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی قرار گرفته است.
لارنس استرن
ترجمه: ابراهیم یونسی
زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی (به انگلیسی: The Life and Opinions of Tristram Shandy, Gentleman) که به اختصار تریسترام شندی نیز خوانده میشود، رمانی است نوشتهٔ لارنس استرن که در ۹ جلد منتشر شدهاست. دو جلد اول رمان در سال ۱۷۵۹ منتشر شد و جلدهای بعدی طی ۷ سال آینده به چاپ رسیدند. این کتاب داستان زندگی و عقاید نجیبزادهای به نام تریسترام شندی است. نویسنده در این رمان شیوهای را به کار میگیرد که ادامهٔ سنت فرانسوا رابله در داستانگویی است. داستان تریسترام شندی پر است از اظهارنظرها و عقاید راوی که به شکلی نامنظم و پراکنده به خواننده ارائه میشوند و نویسنده با کلکبازیهای فراوان اصل داستان را مرتب به تأخیر میاندازد. این شیوه در آثار جویس، بی. اس. جانسن و دیوید فاستر والاس نیز ادامه مییابد.
«تریسترام شندی» که عنوان اولین رمان نوشته شده به سبک جریان سیال ذهن را یدک میکشد، در رتبهبندی 100 رمان برتر انگلیسی زبان «گاردین» مقام ششم را کسب کرده است.
روزنامهی گاردین چندی است فهرستی از بهترین رمانهای انگلیسیزبان تاریخ ادبیات را منتشر کرده و گزارشهایی را به تحلیل و توصیف آن آثار اختصاص داده است.
ششمین عنوان این فهرست نصیب «تریسترام شندی» شاهکار «لارنس استرن» شده؛ رمانی عاشقانه و فکاهی که جلوتر از زمان خود حرکت کرده است. این رمان آنچنان حال و هوای مدرن و طربانگیزی دارد که خواننده پس از درک این مطلب که این رمان در دوران جنگی هفت ساله به نگارش درآمده، شوکه میشود.
در آن زمان نیروهای بریتانیا راهی هند، کانادا و کشورهای منطقه دریای کارائیب شدند تا اولین امپراطوری بریتانیایی را بنا و زبان انگلیسی را به دیگر کشورهای جهان معرفی کنند. منتقدان «زندگی و عقاید تریسترام شندی» (1759) را اولین رمانی میدانند که سبک جریان سیال ذهن را به کار گرفته است.
چندین دهه طول کشید تا نویسندگان مدرن به تبحر استرن قرن هجدهمی دست پیدا کنند و این سبک را دنبال کنند. «شندی» واژهی غریب است که ریشهی آن به معنای «شکسته مغز یا نیم دیوانه» است. شاهکار استرن در دهه 1760 فروش بالایی داشت و نویسندهاش را به چهرهای سرشناس بدل کرد. این رماننویس در اینباره گفته است: من برای پول غذا این کتاب را ننوشتم، بلکه برای رسیدن به شهرت آن را خلق کردم.
«زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی» که به اختصار «تریسترام شندی» نیز خوانده میشود، در 9 جلد منتشر شده است. دو جلد اول رمان در سال 1759 منتشر شد و جلدهای بعدی طی 7 سال آینده به چاپ رسیدند. این کتاب داستان زندگی و عقاید نجیبزادهای به نام تریسترام شندی است. نویسنده در این رمان شیوهای را به کار میگیرد که ادامه سنت «فرانسوا رابله» در داستانگویی است. داستان تریسترام شندی سرشنار از اظهارنظرها و عقاید راوی است که به شکلی نامنظم و پراکنده به خواننده ارائه میشوند و نویسنده با کلکبازیهای فراوان اصل داستان را مرتب به تأخیر میاندازد. این شیوه در آثار جیمز جویس و دیوید فاستر والاس نیز ادامه مییابد.
استرن که سال 1713 در ایرلند متولد شد، بیشتر سالهای زندگیاش را به عنوان یک کشیش در نزدیکی یورک سپری کرد. گفته میشود کشیش «یوریک» این رمان پرترهای از خود استرن است.
دو نسخه اول «تریسترام شندی» از سوی ناشران رد شد، اما سرانجام ناشری به طور خصوصی موافقت کرد این رمان را به چاپ برساند و نسخههای آن به سرعت فروش رفت. رمان غیرمتعارف استرن که خلاف جریان ادبی آن زمان پیش میرفت، خیلی زود به نقل محافل ادبی تبدیل شد.
متدهای عجیب و غریبی که استرن در رمانش استفاده کرد صدای اعتراض برخی همکارانش را بلند کرد؛ تا جایی که «ساموئل جانسون» - منتقد و نویسنده مشهور - گفت: هیچ چیز عجیبی ماندگار نمیشود، «تریسترام شندی» عمری نخواهد کرد. اما او کاملا در اشتباه بود، چرا که این رمان روی نویسندگان چند نسل بعدی نیز تاثیر گذاشت. نویسندگانی چون «پیتر کری»، برندهی بوکر در کارهای خود از «تریسترام شندی» الهام گرفتند و حتی در نام رمانهایشان از آن استفاده کردند.
استرن با روایت دقیق و طنزآمیز خود سطح هنر رماننویسی را یک پله بالاتر برده است. او روایت سوم شخص مفرد «فیلدینگ» - خالق رمان «تام جونز» - را قرض گرفت، اما به سبک خودش، آن را هم به بازی گرفت و بارها به خواننده ثابت کرد چقدر کم درباره شخصیتهای داستان میداند.
استرن قرار بود در رمانی 600 صفحهای سرگذشت «تریسترام شندی» را برای خوانندگان تعریف کند، اما تا جلد چهارم این مجموعه تریسترام به دنیا نمیآید!
بیشتر داستان کتاب از زبان «توبی» روایت میشود؛ سرباز سابقی که علیه پادشاه لویی چهاردهم داد سخن میدهد. سرانجام قصه به جایی میرسد که ما در شندی میگوید: اوه! خدای من! این داستان اصلا درباره چیست؟ دو جلد اول «تریسترام شندی» در سال 1759 به چاپ رسید. پس از مطرح شدن این اثر، دومین نسخه آن همراه با تصویرگری در آوایل 1760 منتشر شد. استرن پس از آن جلدهای سوم و چهارم و پنجم را روانهی بازار کتاب کرد.
نام نویسنده : ماریو بارگاس یوسا
نام مترجم : احمد گلشیری
شهرت یوسا با نخستین رمانش، سالهاي سگی آغاز شد. رمانی که در آن به تجربههای سختش در خدمت نظامی پرداخت. بدین ترتیب جهان خیلی زود با دورهٔ طلایی ادبیات امریکای لاتین، که Boom نام دارد آشنا شد. این دوره از دههٔ پنجاه و شصت قرن پیش آغاز شد و توجه جهانیان را به این قاره و ادبیاتش جلب کرد و در این دوره نویسندگان بزرگی از قبیل مارکز و فوئنتس و کورتاسار در کنار یوسا به چشم میخورند.
بارگاس یوسا در سال های سگی، كه در آن، در پرداخت هر رویداد هویت واقعی یكی از آدم های اصلی را تا لحظه آخر پنهان نگاه می دارد، شعاع های چند لایه بر واقعیت می تاباند؛ زیرا معتقد است كه رمان به نسبت تعداد سطوح واقعیتی كه مطرح می كند بزرگ تر و جامع تر ارائه می شود.
در رمان سال های سگی نمی توان ترجمه خوب احمد گلشیری را ندیده گرفت زیرا چنان ترجمه شیوایی به کار برده که بی شک به زبان خود نویسنده بسیار نزدیک شده است. دبیرستان نظام لئونسیو پرادو واقع در لیما، براستی به مثابه نمادی از کشور پرو است. علی الخصوص دانش آموزان واحد ستوان گامبوا که ترکیبی از نژادهای مردم پرو می باشند سرخ پوست های دهاتی، کاکا سیاه به طبع سیاهپوست ، دو رگه هایی که گاهی ژاپنی تبارند و گاهی سفید پوست و خوشبخت.شخصیت ها در این رمان به خوبی پرداخت شده اند و نا خودآگاه می توان آن ها را به تیپ های مختلف جامعه هم تشبیه کرد.
نام نویسنده : احمد کسروی
این کتاب شامل پژوهشهایی مستند درباره چند خاندان پادشاهی ناشناس و گمنام ایرانی پس از اسلام است . این کتاب در سه بخش دیلمیان، روادیان و شدادیان نگاشته شدهاست. کسروی در مقدمه شهریاران گمنام با اشاره به این موضوع که ابهامهای بسیاری در تاریخ پس از اسلام وجود دارد و در مورد خاندانهای پادشاهی ناشناس اطلاعات کم و پراکندهای موجود است، به ذکر تحقیقات خود درباره برخی از خاندانهای نامعروف ایرانی پرداخته است. او در ادامه ،تحقیقات خود را شامل برخی از حکمرانان که شرق شناسان نیز آنها را نشناختهاند و نیز گروهی دیگر که دارای تحقیقهایی ناقص و دارای لغزش بودهاند و او به تصحیح آنها اقدام کرده، برشمرده است. کسروی در بخشی از همین مقدمه با اشاره به انجام رسانیدن سه بخش از کتاب، از نگارش بخشهای چهارم، پنجم، ششم و هفتم در آینده خبر دادهاست. اما او موفق به نگارش آنها نشد.
“کارنامه سپنج” مجموعه آثار پانزده سال اول داستان نویسی محمود دولت آبادی (تقریباً بین سال های 1341 تا 1357) است. در این آثار شاهد تجربه های اولیۀ داستان نویسی دولت آبادی در مسیری پانزده ساله هستید. قلم سحار او با استادی لایه های مختلف اجتماعی را در برابر چشم خواننده قرار می دهد و دغدغه ها، عشق ها، درگیری ها و فهم های این مردان و زنان را بر می نماید.
کارنامه سپنج فرصتی برای بازخوانی آثار نویسنده ای است که بی اغراق امروز در قلۀ داستان نویسی فارسی قرار دارد و آثارش جزء جدایی ناپذیر ادبیات داستانی معاصر ماست.
این داستان ها که در قالب یک مجموعه دوجلدی ارائه شده اند، عبارتند از : سفر، بیابانی و هجرت ، از خم چنبر ، گلدسته ها و سایه ها ، ادبار و آیینه ، آوسنه بابا سبحان، با شبیرو ، عقیل عقیل ، دیدار با بلوچ ، روز و شب یوسف، گاواربان
ماركوس زوساک
مترجم: مرضيه خسروی
زوساک این کتاب را در سال ۲۰۰۵ میلادی با نام «The Book Thief» نوشته و منتشر کرده است. «دزد کتاب توانست» در سال انتشار به پرفروشترین رمان استرالیا تبدیل شود.
نویسنده در این رمان چند ماجرای پیوسته را نقل میکند.
راوی این کتاب «مرگ» است و نگاه او به زندگی دختری به نام ایزابل قبل و همزمان با جنگ دوم جهانی در آلمان نازی. سرپرستی ایزابل که برادرش را از دست داده و مادر کمونیستش به اردوگاه کار اجباری فرستاده شده به خانوادهای در نزدیک شهر مونیخ سپرده میشود. در خیابانی که نامش «بهشت» است.
او با یکی از همسایگانش که همسن خود اوست طرح دوستی میریزد و این دوستی در طول چند سال، وجهی رمانتیک به خود میگیرد. ایزابل خود را در خانه جدید با خواندن کتابهایی که میدزد سرگرم نگه میدارد. جنگ جهانی دوم آغاز میشود و خانوادهای که سرپرستی ایزابل را به عهده دارد، به یک یهودی پناه میدهد.
مارکوس زوساک در سال ۱۹۷۵ میلادی در سیدنی متولد شد و تا به امروز ۶ رمان منتشر کرده است. برخی از رمانهای این نویسنده در میان آثار پرفروش زبان انگلیسی بودهاند و توجه منتقدان و جوایز ادبی را به خود جلب کردهاند.
نام نویسنده : فرناندو پسوا
نام مترجم : جاهد جهانشاهی
فرناندو پسوا(1935-1888)نویسنده نامدار پرتغالی در کتاب دلواپسی سند وجودی انسان را که در رنج از پیرامون و خودش میباشد ارائه داده است این اثر بیست سال از عمر نویسنده را به خود اختصاص داده نخستین قطعات آن را در 1913 نوشت و آخرین ـنها را در 1934
مطالب آغازین اثر گره خورده با نماد گرایی است بخشهای بعدی که از 1924شروع و به 1934 خاتم میابد بر مبنای مندرجات تاریخی نوشته شده است شگفت آنکه پسوا ابتدا این کتاب را نوشته ی فردی به اسم ویسنت گوئرس معرفی کرد اما در 1930 برناردوسوارز کمک حسابدار را خالق این اثر نامید که شبیه خود اوست
مترجم اثر زنده یاد جاهد جهانشاهی کتاب را از ترجمه آلمانی آن به فارسی برگردانده است و چاپ جدید اثر از نو ویراست کامل شده است
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.