قوم من (تاریخ بنی اسرائیل)

مولف ابا ابان

 یعقوب یا همان اسرائیل دوازده فرزند داشت که برای خویش تیر و طایفه ای داشتند.به این قوم و خاندان بنی اسرائیل میگویند.
اسرائیل و فرزندانش به خاطر قحطی در کنعان به مصر هجرت کردند و خاندانشان تا زمان موسی در مصر ماند و بعد از آن به خاطر ظلم فرعون مصر را ترک کردند.
و در غیاب موسی که به طور سینا رفته بود، به پرستش گوساله روی آوردند.بعد مرگ موسی کم کم صاحب قدرت شدند. در واقع بیشتر به داوری و حل مشکلات و اختلافات مردم میپرداختند.این دوران به عصر داوری بنی اسرائیل معرف است، و سالها بعد پادشاهی بنی اسرائیل با طالوت، داوود و سلیمان شروع شد.
بعد از سلیمان پسرش به پادشاهی رسید. ولی از دوازده طایفه بنی اسرائیل ده طایفه از او پیروی نکردند و تنها دو طایفه یعنی یهودا و بنیامین مطیع شدند و درمنطقه ای به نام اورشلیم سکنی گزیدند.نام یهودی از همین دوطایفه ریشه گرفته است.
کتاب پیش رو در واقع تاریخ کامل قوم بنی اسرائیل است که به شکل جامع و بدون سانسور به رشته تحریر در آمده است.این کتاب برای اولین بار در سال در سال هزارو نه صدو هفتادو نه توسط انتشارات و کتابفروشی یهودا بروخیم و پسران در تهران منتشر شد.

تذکره منظوم رشحه

نویسنده: محمدباقر رشحه اصفهانی

آقامحمّدباقر بن علی‌اصغر اصفهانی، شاعر ادیب متخلّص به «رشحه»، در قرن سیزدهم هجری در اصفهان می‌باشد.او فنون ادبی و از جمله عروض و قافیه را از آقا محمدکاظم واله اصفهانی فرا گرفت. سپس به تجارت روی آورده و به یزد رفت. وی در سال ۱۲۶۶ق در نائین وفات یافت.

مهم‌ترین اثر رشحه تذکرۀ منظوم یا آتش‌زنه است. رشحه در این تذکره اسم و سرزمین و احوال هر شاعر را در دو ـ سه بیت به نظم درآورده و ابیاتی هم از آنان نقل کرده است . در این تذکره، ترتیب تراجمْ الفبایی است و شرح حال ۱۳۷ شاعر نیمۀ اول سدۀ ۱۳ ق از سید احمد یزدی تا میرزا حسین یاری اصفهانی درج شده است .

اشعار این تذکره صاف و پخته و یک‌دست است و با محدودیت و التزامی که مصنف داشته، به‌خوبی از عهدۀ این کار برآمده است، به‌خصوص که بیت سوم تراجم که در توصیف شعر صاحب عنوان و نحوۀ انتخاب آن است، با یکدیگر لفظاً مشابه نیست و این خود از مهارت شاعر است .

از رشحه مثنوی عاشقانه‌ای به نام نوروز و جمشید بر وزن لیلی و مجنون نظامی قریب ۰۰۰‘ ۳ بیت در دست است که در ۱۲۵۰ ق/۱۸۳۴ م، سروده شده است. این مثنوی شامل سرگذشت نوروز دختر بختیاری، و جمشید پسر وزیر خان ختا ست. شاعر در آخر این مثنوی عاشقانه، فتحعلی شاه و میرزا حسین خان علوی وزیر نائین را مدح کرده است.

رودی به نام زمان

میا کوتو

ترجمه: مهدی غبرایی

“چشم انداز فوق العاده … نثر او مملو از تصاویر چشمگیر است.” – واشنگتن پست

“خواندن میا کوتو به معنای مواجهه با یک حساسیت خاص آفریقایی است، نویسنده ای با روایت های روان و تکه تکه… قابل توجه.” – The New Statesman.

میا کوتو با رئالیسم جادویی که مرزهای بین زندگی و زندگی پس از مرگ را در موزامبیک محو می کند، آفریقای امروزی را به تصویر می کشد – ناهماهنگی درخشان از صداهای قدیمی و جدید.

در موزامبیک، پدرسالار خانواده دیتو ماریانو در آستانه مرگ است. خانواده او قبلاً تقسیم شده و در سراسر کشور آسیب دیده از جنگ داخلی پراکنده شده است، زیرا او تنها کسی بود که آنها را کنار هم نگه می داشت. با این حال، همه آنها برای ادای احترام به دیتو که برای دفن او و گذشته منسوخ شده ای که او نمایندگی می کند، زیارت می کنند.

نوه او ماریانو از جمله کسانی است که برای مراسم خاکسپاری به Nyumba-Kaye، خانه پدربزرگش که به دو زبان نامگذاری شده است، آمده است. اگرچه او در مدرسه بوده است، اما سنت های خانوادگی را درک می کند و امیدوار است که به احترام جد خود، طرف شمالی و جنوبی خانواده را آشتی دهد. با این حال، عمو Ultimio او قصد دارد Nyumba-Kaye را به یک هتل مجلل تبدیل کند، اگرچه می داند که پدرش از این ایده که او آن را به عنوان توسعه در اختیار خانواده قرار می دهد متنفر است، اما زمزمه های گذشته از جمله پدربزرگش به ماریانو کوچکتر می گوید که او را نجات دهد. میراث خانواده از ویرانی نفرین به نام پیشرفت.

این یک درام خانوادگی بسیار پیچیده است که موزامبیک را از طریق اعضای زنده و از قضا مرده نسل ماریانو زنده می کند. هیچ ترتیب زمانی خطی آسانی برای خط داستانی عمیق وجود ندارد زیرا پدربزرگ و نوه‌اش اتفاقات گذشته و حال را در قلمرویی روایت می‌کنند که در آن اجداد و ارواح زندگی می‌کنند که هرگز زنده از رحم بیرون نیامده‌اند. هر یک داستانی برای گفتن از طریق دیتو دارد که یک پا با آنها و یک پا با خانواده جنگجوی خود دارد که شبیه جنگ داخلی است که کشور جزیره را ویران کرده است. رودخانه ای به نام زمان یک نگاه فوق العاده پیچیده و به درستی پیچیده به فرهنگ متفاوت است.

جهانگیرنامه

جهانگیرنامه: توزک جهانگیری، نوشته نورالدین محمد جهانگیر می‌باشد.

دو تن از پادشاهان تیمورى هند «توزک» نوشته و در آن، اوضاع دوران پادشاهى و قانونهاى مُلکدارى خود را به قلم آورده‌اند: ظهیرالدین محمد بابر، مؤسس این سلسله که رویدادهاى روزگارش را به ترکى جغتایى نوشت و دو ترجمه فارسى دارد و نورالدین محمد جهانگیر (۱۰۳۷ – ۱۰۱۴ه) که توزک خود را تا میانه سال هفدهم پادشاهى‌اش خود نوشت و از آن پس، معتمدخان را که از امیران وى بود بدین کار گمارد و وى این کار را تا اوایل سال نوزدهم سامان داد و پس از او، میرزا محمدهادى معتمدالخدمت تا پایان کار جهانگیر بدین کار پرداخت و دیباچه‌اى بر آن افزود. این کتاب را که اطلاعات تاریخى فراوانى درباره پادشاهان پیش از جهانگیر دربردارد و بعدها به منبعى ارزنده براى بسیارى از نویسندگان تاریخ هند بدل شد، شرح رویدادها و کارهاى روزانه جهانگیرشاه می‌توان دانست.
جهانگیر همچون پدر خود سیاست مداری واقع بین نبوده است و در آخر شورش پسر و نفوذ بیش از حد همسر معروفش باعث سرنگونی او گردید. با این حال خواندن توزک جهانگیری ما را با طبیعت شناسی تاجدار آشنا می نماید. تاجداری که یاد اور داروین بود.متن کتاب از روانى و سادگى فراوانى برخوردار است. این ویژگى بر چیرگى جهانگیر بر زبان فارسى و پرهیز او از تکلف در اداى سخن دلالت می‌کند. نویسنده عیبها و نقصها را به درستى گزارش می‌کند، اما از متناقضگویى و دروغپراکنى میپرهیزد و رفتارهاى نیکو و هنرمندانه را آشکار می‌سازد و به آنها میبالد. دیباچه و متن کتاب تا «نوروز هفدهم»، نوشته خود جهانگیر است که در درونمایه آنها را زیر عنوانهایى میگنجاند و گاهى گزارش‌هایش را درباره رویدادهاى خرد و کلان هر سال، به شعرهایى از خود یا دیگر شاعران میآراید

تکامل فلسفی من

برتراند راسل

ترجمه: نواب مقربی

تکامل فلسفی من (به انگلیسی: My Philosophical Development) یکی از آثار برتراند راسل، فیلسوف بریتانیایی مکتب فلسفه تحلیلی است.

راسل دو گونه زندگینامه نوشته‌است: یکی به نام اتوبیوگرافی که بیشتر به زندگی شخصی و سیاسی-اجتماعی راسل می‌پردازد؛ و دیگری کتاب تکامل فلسفی من که به مسائل فنی‌تر و تخصصی تر می‌پردازد. در این کتاب، که زندگینامه فکری راسل به‌شمار می‌رود، راسل مسیر طولانی و پرپیچ و خم تحولات فکری خود را با بیانی موجز مرور می‌کند.

راسل داستان تکامل فلسفی خود را با شرحی کوتاه از اندیشه‌ها و انگیزه‌های دوره نوجوانی خود آغاز می‌کند. او می‌نویسد: «دلبستگی آغازین من به فلسفه منبعث از دو منبع بود: از یک سو، مشتاق بودم دریابم که آیا فلسفه برهانی هرچند مبهم در تأیید آنچه که می‌تواند باور دینی نامیده شود عرضه می‌کند یا نه؛ و از سوی دیگر، خواستار آن بودم که خود را متقاعد سازم که در ریاضیات محض چیزی می‌تواند شناخته شود که در جاهای دیگر یافت نمی‌شود»

تکامل فلسفی من نخستین بار به سال ۱۹۵۹ به چاپ رسید.

فردوسی نامه مهر

چاپ ۱۳۱۳
ویژه نامه ای که در سال دوم انتشار مجله مهر در سال ۱۳۱۳
به چاپ رسید و به مقالاتی در خصوص فردوسی شاعر بزرگ
ایران که به قلم بزرگان و ادیبان زمان به نگارش درآمده
اختصاص یافته است.

مقامات معنوی (ترجمه و تفسیر منازل السائرین)(۴جلدی)(شومیز)

خواجه عبدالله انصاری

ترجمه و تفسیر: محسن بینا

نام کامل کتاب، منازل السائرین الی الحق ؛ تالیف شیخ عارف خواجه عبدالله انصاری و به زبان عربی است. منازل السائرین شرح منازلی است که سالک در طی طریق به سوی حق تعالی می‌پیماید.

مرحوم آقای بینا از اساتید ادبیات و عرفان اسلامی، متولد همدان و رییس کتابخانه آرامگاه بوعلی سینا بودند. از اساتید این دانشمند فرزانه می توان به مرحوم عصار، مرحوم الهی قمشه ای، آیت الله سید علی همدانی، مرحوم حاج ملاآقاجان زنجانی رحمت الله علیهم اشاره کرد. ایشان محضر مرحوم آیت الله انصاری همدانی (ره) را هم درک کرده اند. یکی از بهترین نمونه های ترجمه و تفسیرهای عرفانی، مجموعه ی چهار جلدی مقامات معنوی است که توسط استاد محسن بینا به رشته تحریر درآمده است. کتاب‌ مقامات‌ مـعنوی درحـقیقت ترجمه و تفسیر کتاب ارجمند مـنازل‌ السـائرین‌ اثـر‌ خواجه‌ عبدالله‌ انـصاری‌ اسـت که استاد بینا آن را هـمراه بـا حقایق و لطایف عرفانی اشعار خواجه شیراز، برابر نهاده و به تعبیر خود: این دو شاعر عـارف را رو بـه روی‌ هم به مناظره نشانده، کـلام یـکی را مفسر بـیان دیـگری قـرارداده تا خواننده را به عـمق سخنان آنها واقف کند. استاد بینا در این اثر، ضمن شرح حال کوتاه خواجه‌عبدالله‌ و حافظ‌ و بـیان حـالات متفاوت اهل سیر و سلوک، صد مـنزل از مـنازل سـلوک را هـم شـرح کرده است.