حکمت هنر اسلامی
حکومت انتخابی
نام مترجم : علی رامین
حکومت انتخابی مفصلترین و منظمترین رساله جان استوارت میل در فلسفه سیاسی است که هدف از نگارشش بازنمایاندن نتیجه تفکرات وی در باب برترین ساختار حکومت دموکراتیک، بحث درباره نظریه عمومی حکومت و نهادهای دموکراتیک و نیز بازتاباندن پروردهترین نگرشهای او بر مسائل بنیادین سیاست در عصر خویش است.
میل ضمن آنکه هشدار همه صاحبنظران سیاسی در باب مخاطرات نهفته در راه دموکراسی را بهدقت از نظر میگذراند و همه مسائل رویاروی نهادهای دموکراتیک را در معرض اعتنایی بایسته قرار میدهد، حکومت انتخابی یا در حقیقت دموکراسی غیرمستقیم را برترین نوع حکومت میشمارد. در تشریح نوع حکومت مطلوب خویش، ابتدا با لاک همداستان میشود که تحقق دموکراسی جز از راه نافذبودن رأی اکثریت امکانپذیر نیست، ولی به تأکید میگوید که رأی اکثریت فقط شرط لازم است نه شرط کافی. مجلس قانونگذاری که مهمترین رکن دموکراسی در هر کشور است هنگامی اصالت دارد که در آن هم اکثریت و هم اقلیت نمایندگان خود را داشته باشند.
یک اقلیت فرهیخته همینقدر که فرصت ابراز نظرات خود را داشته باشد، بهترین عامل فراکشیدن سطح معنوی نمایندگان اکثریت و برترین وسیله تعدیل تندرویها و تخفیف هیجانات سیاسی خواهد بود.
حکومت مطلقه روشنگرانه (اصلاحات و اصلاح طلبان در اروپای اواخر قرن هجدهم)
حکیم رازی (حکمت طبیعی و نظام فلسفی)
نویسنده: پرویز اذکائی
رازی کتابهایی را در تقبیح مذاهب و در باب روشهای شیادی پیامبران نوشت که اگر چه امروز خودشان موجود نیستند اما بخشهایی از آنها در آثار دیگران بحث و بررسی شدهاند. به گفته بیرونی رازی نه تنها اسلام که تمامی مذاهب را تقبیح کرد. او تمامی کسانی که از ابتدا ادعای پیغمبری کردند را شیادانی میدانست که در بهترین حالت بیماری روانی داشتند. وی همچنین قرآن را مجموعهای از افسانههای سراسر تناقض میخواند که هیچ اطلاعات مفید و بدردبخوری ندارد. هانری کربن در مقدمهای که بر جامعالحکمتینِ ناصرخسرو نوشته (بخشی از آن با نامِ «نقد آراء محمد زکریای رازی در جامعالحکمتین» به فارسی ترجمه شدهاست)، میگوید وی نبوت ووحی را نفی میکرد و ضرورت آن را نمیپذیرفت. در تفکر رازی همهٔ انسانها قدرت و توانایی رسیدن به معرفت و دانایی را دارند، و لذا از لحاظ توانایی کسب معرفت با هم برابرند و بر یکدیگر هیچ برتری ندارند. از دیدگاه او مقتضای حکمت و رحمت الهی این است که انسانها همگی به منافع و مضار خود صاحب علم باشند و اگر خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد به این معناست که آنها را بر دیگر انسانها برتری داده و این برتری باعث جنگ و دشمنی و در نهایت هلاکت انسانها میشود که این با حکمت و رحمت الهی سازگاری ندارد.کتب زیر به این اعتقاد وی اشاره دارند.
- «فیالنبوات» که دیگران به طعن و استهزاء، نام آن را «نقضالادیان» نهادهاند.
- «فی حیل المتنبین» دیگران به طعن نام او را «مخارقالانبیاء» گذاشتهاند.
دو کتاب بالا اکنون در دست نیست. اما جنیفر مایکل در کتابش نقل قولهایی از کتب بالا میآورد. همچنین احمد بیرشک مینویسد: «از تعلیمات او این بود که همهٔ آدمیان سهمی از خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح دربارهٔ مطالب عملی و نظری بهدست آورند، آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند؛ درحقیقت دین زیانآور است و مسبب کینه و جنگ. نسبت به همهٔ مقامات همهٔ سرزمینها شک داشت». رازی دربارهٔ قرآن میگوید:
تو ادعا میکنی که معجزهای که [نبوت محمد را اثبات میکند] حاضر و در دسترس است، یعنی قرآن. تو میگویی که هر کس انکارش میکند یکی مشابه اش را بیاورد. در واقع ما میتوانیم هزاران مشابه اش را بیاوریم از آثار لفاظان، فصیح گویان و شاعران که بسیار بهتر از قرآن جملهبندی شدند و مفاهیم را موجزتر میرسانند. آنها معانی را بهتر میرسانند و وزن شعری بهتری دارند. به خدا که آنچه تو میگویی ما را شگفت زده میکند. تو دربارهٔ کتابی سخن میگویی که [مشتی] افسانهٔ باستانی را بازگویی میکند و در عین حال سراسر تناقض است و هیچ اطلاعات یا توضیح مفید و بدردبخوری ندارد و آنگاه تو میگویی چیزی شبیه آن بیاور؟
وی را هیچگاه به دلیل دیدگاههای ضددینی که داشت زندانی یا اعدام نکردند اما نوشتارهای دینی اش مورد سانسور قرار رفتند و از بین رفتند. گروهی معتقدند این تفکرات رازی موجب خشم علمای اسلامی علیه او شد و او را ملحد خواندند و آثار او را رد کردند و دست به نابودی آنها زدند. ابوحاتم رازی در کتاب اعلام النبوه نوشتهاست که این ملحد با عقل معیوب و نفس و رای ضعیف خود کلامی در ابطال نبوت تصنیف کردهاست.کسانی چون ناصرخسرو، ابن حزم و موسی بن میمون او را نادان و مهوس بیباک و سخنان او را دعاوی و خرافات بیدلیل، هوس و هذیانات خواندهاند. ابن قیم الجوزیه میگوید: «رازی از هر دینی بدترین چیزهای آن را برگزید و کتابی در ابطال نبوات و رسالهای در ابطال معاد تألیف کرد و مذهبی ساخت که از مجموع عقائد زندیقان عالم ترکیب یافته بود». افراد زیادی بر باورهای رازی رد نوشتهاند و برخی از باورهای رازی را در این ردیهها نقل کردهاند. ذبیحالله صفا از ۱۲ نفر که بر آرای رازی رد نوشتهاند نام میبرد. برخی، همچون نویسندهٔ خزینةالاصفیاء، او را از اکابر صوفیه میشمارند که پیوسته از خوف خدا در گریه بود. غلام سرور هندی در تاریخ وفات او سرودهاست:
چون شد از دنیا به فردوس برین
حضرت بوبکر رازی اهل راز
وصل او بوبکر محبوب حبیب
هست هم صوفی کامل پاکباز
هریک از جملههای «ابوبکر محبوب حبیب» و «صوفی کامل پاکباز» ازنظر ابجدی ۳۱۰ است که ـ به گفتهای ـ اشاره به سال فوت اوست. وی همچنین انتقاداتی بر ادیان دیگر دارد:
کتابی در «رد سیسن ثنوی» (رد بر مانویت)
حکیم؛ از لندن تا اصفهان در محضر ابن سینا
نوآ گوردون
ترجمه: جواد سیداشرف
این کتاب پرفروشترین کتاب جهان طی سال های 1988-1991 بوده است . داستان حکایت یک جوان انگلیسی است که از شهر لندن به ایران و شهر اصفهان میرود . درمحضر حکیم الحکما ابن سینا علم طب را فرا می گیرد . پا به پای حکیم به درمان بیماران می پردازد و تا نزدیکی وفات ابن سینا همراه وی است . مقدمه کتاب فضای داستان را بخوبی ترسیم کرده است . بخشی از آن را با هم می خوانیم : ...قرن یازدهم میلادی اوج قرون وسطای اروپا و دوران رواج استبداد کلیسا و حاکمیت جهل و خرافه بر مغرب زمین است . دورانی است که نه تنها تاسیس دانشگاه و تلاش برای اعتلای دانش جرم محسوب می شود , بلکه حتی رفتن به مدارس مسلمانان و کسب علم از محضر آنان نیز گناه است و مستوجب اعدام می گردد . در جهانی چنین تیره و تار نوجوانی در لندن زندگی می کند که به کمک موهبتی مرموز و خداداد , به نحوی خارق العاده مستعد فراگیری صناعت طب است . در چنان حضیضی از ضلالت و نادانی , ناگهان شهرت مدارس طب در بلاد اسلامی و آوازه ابن سینا بزرگترین حکیم جهان به گوش این نوجوان می رسد و او به تبعیت از یک انگیزه ناشناس نیمی از جهان را پشت سر می گذارد تا به دستبوس شیخ الرئیس برود . با تمام وجود و با استعدادی سرشار و خداداد از این چشمه فیاض کسب علم می کند و سپس به موطن خود باز می گردد . زمینه تاریخی این داستان به دنبال تسلط وایکینگ ها و تسلط غزنویان در ایران بر می گردد . نویسنده با استفاده از کتب تاریخی رایج برای کتاب خود استخوان بندی تاریخی مناسبی پدید آورده و داستان خود را بر چارچوب آن گسترده است . بسیاری از حوادث کتاب ساخته ذهن نویسنده است . تنها شخصیت واقعی ماجرا همان ابو علی سیناست که با درخشندگی خاصی مطرح شده است . برخی توصیف ها درباره شهر اصفهان و آداب و رسوم اجتماعی با دوران زندگی ابن سینا مطابقت کامل ندارد و شرح بیمارستان و مدرسه اصفهان نیز بر اساس الگوی بیمارستان بزرگ عضدی در بغداد شکل گرفته است . نویسنده با تخیل خلاق خود تصویری زنده از زندگی وتلاش انسان ها را در یک هزار سال پیش در قالب داستانی مهیج و پر حادثه ترسیم می کند . خواننده را به دنیای دلاکان , شعبده بازان , سفر با شتر در کویر , جادو گران و می برد و با جهانی رنگارنگ و در عین حال ملوس آشنا می کند.
حل مسئله
عدم دستیابی به هدف مشخص به دلیل محدودیتهای فردی و موانع بیرونی را مسئله میگویند. ارائه راهحلهای سازنده جهت غلبه بر محدودیتها و موانع، بخش ضروری زندگی روزمره است. همانگونه که مانع بزرگی همچون یک تکه سنگ برزگ رودخانهها را جذاب نشان میدهد مسئله هم، در حیات انسانها باعث شکوفایی قابلیتها گردید و راحلها را میآفرینند.
رشدیافتگی و تعالی انسان مدیون وجود مسئلههای متنوع است. بدین منظور آشنایی با مبانی نظری و مهارتی «حل مسئله» برای بهتر زیستن ضروری است. در زبان فارسی در این خصوص منابع جامع و مستقلی دیده نمیشود. کتاب محقق و استاد برجسته پروفسور رابرتسون از حیث جامعیت موضوع، طرح مبانی شناختی و نورولوژیکال حل مسئله و ارائه پروتکلهای عملی، منحصر به فرد است. مطالعه کتاب حاضر به لحاظ مهارتی برای بسیاری ازدانشجویان مفیداست. این کتاب میتواند برای برخی از عناوین درسی مقاطع مختلف تحصیلی رشتههای روانشناسی و سایر زمینههای وابسته بسیار مفید باشد.
حلاج و راز اناالحق
نام نویسنده : عطا الله تدین
ما مست الستیم به یک جرعه منصور
اندیشه پروای سر دار نداریم
شمس تبریزی
حلاج پرورده مکتب عرفانی، جنید، بایزید، شبلی و سری سقطی بود اهل بیضای فارس بشمار می رفت وتباری ایرانی زرتشتی داشت و...
غلام آن کلماتم که آتش انگیزد!
نه آب سرد زند در سخن بر آتش تیز
اناالحق
بحق حق که وجودش بحق شود ملحق
از حلاج پرسیدند سعادت و آرامش واقعی تو در چیست؟
با شوروشوقی وصف ناپذیر گفت:در ساحت اناالحق
امام ابوحامد غزالی نام آورترین مولف جهان اسلام درباره اناالحق، حلاج می گویید؛
کلام عاشقان را در حال بیخودی وسرمستی باید سربسته نگاه داشت و از آنها حکایت نکرد اینها بیان حال درونی عارف است و نماینگر دونیایی است که او درک می کندوداری وجوه ومعانی بسیار است
مردان خدا پرده پندار دریدند یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
و شیخ عطار به حسودان و کینه ورزان حلاج آنان که همیشه در بند حب وبغض وامانده اند چنین می گویید«مرا عجب آمد از کسیکه روا دارد که از درختی اناالله براید و درخت درمیان نه ، چرا روا نباشد که از حسین اناالحق برآید و حسین درمیان نه؟»
روا باشد اناالحق از درختی
چرا نبود روا از نیکبختی(شیخ شبستری)
حلبیآباد
- نام نویسنده : سزار آیرا
- نام مترجم : ونداد جلیلی
حلقه سوم
در رمان «حلقۀ سوم» زنی بهنام اکاوی داستان زندگی خود را برای دوستش نینا نقل میکند. زندگی او بهظاهر گذرانی روزمره و مبتذل همچون بسیاری از سرگذشتهای دیگر است، لیکن بازیـگران و سیر حوادث آنگونه که آن بانو شرح میدهد و جزئیات آن را میآورد و میپندارد، تا سطح تراژدی هیجانانگیزی اوج میگیرد که گاه سخت زشت و نفرتآور است و گاه بسیار دلخراش و حزنآور. شخصیتهای این سرگذشت و صحنۀ این دنیای شگفتانگیزی که آدم را بهیاد نوشتههای ژان ژنه و لوییــفردینان سلین میاندازد، ما را با زندگانی روزمرۀ یک خانوادۀ یونانی از طبقۀ خردهبورژوا آشنا میکند و در ضمن، دریچهای است که به روی تاریخ معاصر یونان گشوده میشود.