سخن ورزی
«سخنورزی» نمایشنامهای نوشتهی مارگرت ادسن، نویسندهی آمریکایی است که «فهیمه زاهدی» آن را به فارسی برگردانده است. این اثر در سال ۱۹۹۵ جایزهی «پولیتزر» را در رشتهی نمایشنامهنویسی از آن خود کرده است. جایزهی پولیتزر، جایزهی معتبر آمریکایی در رشتههای روزنامهنگاری، ادبیات و موسیقی است که مراسم اهدای آن هر سال برگزار میشود. در بخشی از مقدمه میخوانیم: «در نگاه نخست، این نمایشنامه دربارهی مرگ و مردن است. زن سخنوری سرطان پیشرفتهی تخمدان دارد و میپذیرد تا زمانی که زنده است، خود را به دست پژوهشگران بسپارد تا بر روی تن او آزمایشهای گوناگونی انجام دهند. به همین دلیل، خواندن متن یا دیدن آن چون سری سنگین تن و روان آدمی را به ژرفای تیرگی میکشد. اما همین که نمایش نامه جان میگیرد، ما نیز چون این زن «تاب» میآوریم، زیرا متن و محور چالش زبانی میچرخد و چون این زن فرهیخته جان میگیرد، ما هم زندگی در زبان را آغاز میکنیم.» نمایشنامهی «سخنورزی» با مقدمهی دکتر بهزاد قادری از سوی انتشارات «نیلوفر» منتشر و وارد بازار کتاب شده است.
حالا وقت شمشیر بازی لفظی نیست وقت پروازهای بعید تخیل و تغییر شتابزده چشم انداز وقت استعاره های دور از ذهن وقت سخن ورزی … حالا وقت سادگیه … وقت مهربونیه …
سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر
نویسنده: ابوسعید ابوالخیر
تصحیح: سعید نفیسی
هر چند بصورت از تو دور افتادم زنهار مبر ظن که شدی از یادم در کوی وفای تو اگر خاک شوم زانجا نتواند که رباید بادم
شادروان « سعید نفیسی» یکی از معاصرانی است که بیش از همه به مبحث شاعری ابو سعید پرداخته است.ایشان در کتاب « سخنان منظوم ابو سعید ابوالخیر» با دلایل و قراینی ،شاعری شیخ را به اثبات رسانده است.وی دراین کتاب ، تعداد ۷۲۶ رباعی و ۸۸ قطعه و بیت پراکنده به نام ابوسعید گردآوری کرده است.
مؤلف این کتاب رباعیات نغز و دلنشینی را به نام شیخ ضبط کرده است که در صورت پذیرش سخن او مبنی بر شاعر بودن ابوسعید، می توان او را جزء نخستین رباعی سرایان دانست.«هرمان اته »، خاور شناس نامی آلمانی ،درباره ی ابوسعید می نویسد:
« وی نه تنها ازاستادان دیرین شعر صوفیانه به شمار می رود ، بلکه صرف نظر از رودکی و معاصرانش، می توان او را از مبتکرین رباعی که زاییده ی طبع ایرانی است، دانست.ابتکار او در این نوع شعراز دو لحاظ است: یکی آن که وی اولین شاعری است که شعرخود را منحصراً به شکل رباعی سرود. دوم آن که رباعی را بر خلاف اسلاف خود، نقشی از نو زد، که آن نقش جاودانه باقی ماند.
یعنی آن را کانون اشتعال آتش عرفان و وحدت وجود قرار داد و این نوع شعراز آن زمان نمودار تصورات رنگین عقیده به خدا در همه چیز بوده است. اولین بار در اشعار اوست که کنایات و اشارات عارفانه به کار رفته، تشبیهاتی از عشق زمینی و جسمانی در مورد عشق الهی ذکر شده و در این معنی از ساقی بزم و شمع شعله ور سخن رفته و سالک راه خدا را عاشق حیران و جویان، می گسار، مست و پروانه ی دور شمع نامیده که خود را به آتش عشق می افکند.
سخنرانیهای نخستین اجلاسیه همایش تاریخ و فرهنگ ایران (با امضای جلیل ضیاء پور)(۳جلد)
سخنوران آذربایجان (۲جلدی)
تألیف: عزیز دولت آبادی
سخنوران آذربایجان (از قطران تا شهریار) اثر عزيز دولتآبادى، كتابى است به زبان فارسى از نوع تذكرههاى خاص، محلى و جديد كه به معرفى سخنوران و شاعران آذربايجان مىپردازد.
اين اثر به هدف آشنايى با سخنوران اين خطه از سرزمين پهناور ايران اسلامى نگارش شده است. مقدمات نگارش اين كتاب از سال 1345ش با انتشار مقالاتى توسط مؤلف آغاز گرديده و كتاب براى بار نخست بين سالهاى 1355 تا 1357ش منتشر شده است.
سر بر روی شانه ها
... اتين با نگاه، دور شدن سبکبار و رقصان او را در روشنايي آبيرنگ و غبارآلودي که شانزهليزه را آکنده بود، دنبال کرد. خيلي زود شبح او در تودهي خزندهي گردشگران گم شد. اتين برگشت و به سرعت در خيابان به راه افتاد... چهرهها، تابلوها و بوقها، بين افکارش فاصله ميانداخت. اين تجربهي آخر همه چيز را ثابت ميکرد. او از هيچ چيز لذت نميبرد. با هيچکس هم به تفاهم نميرسيد. او خود را در موقعيتي مبهم در برابر کل دنيا ميديد. با شهامت کوشيد آيندهاش را تصور کند: اتين در سي سالگي، اتين در چهل سالگي، با زن و بچه، با شغل و يک شکم کوچک... خندهدار بود. با خود ميگفت: «من ماندني نيستم»...
سر کلاس با کیارستمی
پال کرونین
سهراب مهدوی
وقتی سخن از سینمای شاعرانه میرود، منظورم نوعی سینما است که خصوصیات شعر را در بردارد، که گستره بیان شاعرانه را طی میکند.قابلیتی دارد چون منشور، شکن و پیچی دارد، ماندگاری دارد، چون پازلی است که هنوز تمام نشده و به شما اجازه رمز گشایی میدهد تا تکههای مانده را هر جور که مایلید کنار هم بگذارید.
سرآغاز حیات
به نظر می رسد که دانشمندان روزی کشف کنند که چگونه حیات می تواند در سیارات قابل سکونت مانند زمین اولیه و مریخ پدید آید.
دیوید دبلیو دیمر در کتاب، راهنمای جامعی درباره منشأ حیات نوشته است که در سه بخش سازماندهی شده است. بخش اول به سوالاتی مانند: اتم های حیات از کجا می آیند؟ زمین چند ساله است؟ زمین قبل از شروع حیات چگونه بود؟ آب از کجا می آید؟ پس از پاسخ به هر سوال، یک پیگیری وجود دارد: چگونه بدانیم؟ این امر افق کتاب را گسترش می دهد و توضیح می دهد که چگونه دانشمندان به نتیجه گیری می رسند و چرا می توانیم به این پاسخ ها اعتماد کنیم. بخش دوم توضیح میدهد که چگونه مولکولهای آلی خاص میتوانند به طور خود به خود در جمعیتهایی از پروتوسلها جمع شوند که میتوانند تحت انتخاب قرار گیرند و به سمت سیستمهای زنده اولیه تکامل یابند. در اینجا دیمر یک مفهوم واقعاً بدیع را پیشنهاد می کند که زندگی در اقیانوس ها آغاز نشده است، بلکه در چشمه های آب گرم آب شیرین در توده های زمین های آتشفشانی شبیه هاوایی امروزی شروع شده است. دانش واقعی فقط آن چیزی نیست که می دانیم، بلکه به همان اندازه مهم چیزهایی است که هنوز نمی دانیم. در بخش سوم، دیمر، پرسشهای مهمی را فهرست میکند که باید به آنها پرداخت تا در نهایت بتوانیم به یک سؤال اساسی زیستشناسی پاسخ دهیم: زندگی چگونه میتواند آغاز شود؟
سرآغازها (زمین چگونه به ما هستی بخشید)
در سخن از تاریخ بشر غالباً تمرکز ما بر حیات سیاسی رهبران بزرگ، نیروی جمعیتهای انسانی و جنگهای سرنوشتساز است. اما خود سیارهٔ زمین چگونه سرنوشت ما را تعیین کرد؟ بر اثر زمینساختِ صفحهای بود که در شرق افریقا محیطی پویا و متنوع پدید آمد تا انسان بتواند در آن ببالد و بعدها همین زمینساختِ صفحهای بود که تعیین کرد تمدنهای اولیهمان را در کجا بنا کنیم. عامل اصلی پیشرفت دموکراسی در یونان باستان کوهستانی بودن آن سرزمین بود که حاصل تاریخی چند میلیون ساله و فرایندهای عظیم زمینشناختیست. عامل اصلی پیشرفت در عصر اکتشاف و استعمارگری و رشد تجارت جهانی چیزی نبود جز شناخت آدمی از الگوهای گردش جوّی. حتی امروز، رفتار رأیدهندگان در جنوب شرقی ایالات متحد امریکا بهشکلی بنیادین از الگوی نهشتههای دریایی ۷۵ میلیون ساله تبعیت میکند.
میخواهیم کشف کنیم که زمین چگونه به ما هستی بخشید. تردید نیست که زمین به معنای دقیق کلمه به تکتک ما هستی بخشیده است، درست به همانسان که به تمامی حیات روی سیارۀ زمین هستی بخشیده است. آبی که در تن ماست روزگاری در رود نیل جاری بوده، با بارانهای موسمی بر هند باریده و اقیانوس آرام را درنوردیده است. کربن موجود در مولکلولهای آلی سلولهای ما را گیاهانی که میخوریم از جو استخراج کردهاند. نمک موجود در عرق و اشک ما، کلسیم موجود در استخوانهای ما و آهنی که در خون ماست همه و همه از سایش صخرههای پوستۀ زمین حاصل آمده. زمین برای ما مواد اولیهای را هم که استخراج و فرآوری کردهایم و و سایل و تکنولوژیهایمان را از آنها ساختهایم فراهم آورده است؛ از تبرهای دستی زمخت در دوران پارینهسنگی گرفته تا کامپیوترها و گوشیهای هوشمند امروزی.
سرآغازها تأثیر نفسگیر زمین زیر پایمان را بر شکل تمدنهایمان آشکار میکند، از کاشت نخستین بذرها تا برپایی حکومتهای مدرن.
سرآغازهای علم در غرب (سنت علمی اروپایی در بافت فلسفی دینی و تاسیساتی آن ۶۰۰ قبل از میلاد تا ۱۴۵۰ میلادی)
سرگذشت علم یا تاریخ آن همواره خواندنی است و این بیشتراز آن روست که هیچ چیز مانند علم در شکل دادن به حیات ما آثار ملموس و انکارناپذیر نداشته است و ندارد. از دیرباز بحثی دراز دامنه در میان بوده که خاستگاه علم شرق است یا غرب؛ دانش پیشینیان و دانش امرز در گوهر متفاوت است یا نه؛ و نیز پیشرفت علم چه مراحلی داشته است. کتاب حاضر از خاستگاه و هویت علم و به ویژه از تاریخ فیزیک و طب و زیست شناسی و ریاضیات و نجوم و دیگر شعب و شاخه های علوم سخن گفته، چنان که میتوان گفت فراوانی اطلاعات برجسته ترین امتیاز آن است. همچنین سهم تمدن اسلامی در حیات و رونق از نظر نویسنده دور نمانده است.
سراسر ایران بر پشت اسب
نویسنده : الا کنستانس سایکس
مترجم : محمدعلی مختاریاردکانی
این کتاب که در 25 فصل تالیف شده ، حاوی مشاهدات یک بانوی انگلیسی از ایران یکصد سال پیش است. وی که در جریان مناقشات ایران و انگلیس بر سر تعیین مرز بین ایران و هند که در آن روزگار مستعمره ی انگلیس بود به تهران و سپس از طریق قم و کاشان و یزد به کرمان می آید و تصویر نسبتا روشنی از ایران آن روزگار برای خوانندگان ترسیم می کند. البته مشاهدات او همواره با تحلیل و اعلام نظر شخصی و مقایسه با جهان غرب همراه است. بنابراین خوانندگان این کتاب می توانند از نگرش غربی های آن روزگار نسبت به ایرانیان آگاه شوند. خوانندگان این کتاب در ادامه، همراه با مولف در کرمان و توابع به گشت و گذار مشغول می شود و شمه ای از تاریخ اجتماعی آن روزگار را مطالعه می کند. در ادامه، از طریق بیابان به بمپور و بهره و سرانجام به کوهک که محل ملاقات هیات های ایرانی و انگلیسی تعیین مرز بود، می رسد و در این سفر طولانی با بیابان های خشک و کوه های سترونی آشنا می شود که شتر - این کشتی بیابان- به آسانی در آن ها رفت وآمد می کند و اعجاب مولف را بر می انگیزد. علاقه مندان تاریخ با مطالعه ی این کتاب با بخش هایی از تاریخ کرمان در زمان قاجارها آشنا می شوند. تاریخی که به قلم یکی از بیگانگان نگاشته شده و بی شک ارزش خواندن دارد چرا که از هر گونه تعصب ملی و اغراق گویی احتمالی برحذر است و چه بسا در بخش هایی، قلم راه عناد و دشمنی را هم پیموده است. علاوه بر مطالبی که در 25 فصل تدوین شده است، بیش از 40 تصویر از تهران تا بلوچستان و کرمان بر غنای کتاب افزوده است. به ویژه، عکس هایی از سنگ وزنه امپراتوری هخامنشی که به «کرشا» شهرت داشته و مطالبی به سه زبان عیلامی، بابلی و فارسی باستان بر روی آن نوشته شده بود. تصویر قالیچه مزار شاه نعمت الله که اکنون در موزه ی سارایوو نگهداری می شود و تصویر مقبره ی شاهان کیانی. روی هم رفته این کتاب از جمله کتابهایی است که به جهت جاذبه های تاریخی، خواننده را تا پایان با خود همراه می برد و حلاوت خاصی دارد.
سراشیب طولانی
نیک هورنبی
ترجمه: فریما مؤیدطلوع
نیکولاس پیتر جان «نیک» هورنبای (Nicholas Peter John "Nick" Hornby) (زاده ۱۷ آوریل ۱۹۵۷ در ردهیل، ساری، انگلستان) رماننویس، مقالهنویس، ترانهسرا و فیلمنامهنویس اهل انگلیس است. او بیشتر برای دو رمان وفاداری بالا و درباره یک پسر شناخته شد. آثار هورنبای، بر موسیقی، ورزش، و ماهیت بیهدف شخصیتهای اصلی او، متمرکز شده است. کتابهای هورنبای بیش از ۵ میلیون نسخه در سراسر جهان تا سال ۲۰۰۹ به فروش رسیده است.
سرالاسرار
نام نویسنده : عبد القادر گیلانی
نام مترجم : مسلم زمانی
رساله سرالاسرار شیخ عبدالقادر گیلانی رسالهای ارزنده برای شناخت اصول تصوف و طریق ذکر برای وصول به معرفت و شناخت حق است.
عبدالقادر بن ابی صالح گیلانی شافعی حنبلی، شیخ بغداد بود. او نوهٔ دختری ابوعبدالله صومعی گیلانی است که از بزرگان مشایخ گیلان و مشهور به کرامات بوده است. او در 471 ﻫ .ق. در گیلان زاده شد و در هجدهسالگی آهنگ بغداد کرد و تا پایان عمر در آنجا بود.
شیخ علوم شریعت، طریقت، لغت و ادب را به نیکی فراگرفت و در روزگار خویش امام حنبلیان و شیخ آنان شد و در شوال 521 ﻫ .ق. در مدرسهٔ ابوسعد مخرمی بر کرسی وعظ نشست و آوازهٔ شهرتش بالا گرفت چندان که مجلس وعظ خود را به خارج بغداد برد و گفتهاند هفتاد هزار تن در آن شرکت میکردند.
شیخ 91 سال بزیست، از خود مصنفات بسیاری برجا گذاشت و شاگردان زیادی تربیت کرد و سرانجام در سال 561 ﻫ .ق. دار فانی را وداع گفت و به جوار حق شتافت.
سرانجام انسان طراز اوین: فروریختن توهمات
سوتلانا الکسیویچ
مهشید معیری و موسی غنی نژاد
سوتلانا الکسیویچ (روسی: Светлана Александровна Алексиевич؛ اوکراینی:Світлана Олександрівна Алексієвич; ۳۱ مهٔ ۱۹۴۸ در ستانیسلاو ) نویسنده وروزنامهنگار اهل بلاروس است. وی در سال ۲۰۱۵ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد.آکادمی سوئد وی را بهدلیل روایات چندصدایی، که مظهر محنت و شجاعت در روزگار معاصر ماست، شایستهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات دانستند. بدینترتیب، آکادمی سلطنتی نوبل سوئد سووتلانا الکسیویچ را برندهٔ نوبل ادبیات ۲۰۱۵ میلادی اعلام کرد. وی نخستین نویسندهٔ بلاروس است که موفق به دریافت این جایزه شدهاست. وی همچنین در سال ۲۰۱۳ برندهٔ جوایزی همچون جایزه صلح کتابفروشان آلمان و جایزه مدیسی شدهاست.
منتقدان، آثار ادبی او را سرشار از بازتاب روحیهٔ شهروندان روسیه پس از فروپاشیاتحاد جماهیر شوروی میدانند.