سقوط برلن
آنتونی بیور
پرویز شهدی
«آنتونی بیور»، تاریخدان معاصر بزرگ انگلیسی است که به سبب نگارش مهمترین ماجراها و جنگهای بزرگ تاریخ بشریت در نیمه اول قرن بیستم و جنگ جهانی دوم شهرتی جهانگیر پیدا کرده است.
کتاب حاضر، اثری تاریخی در مورد جنگ جهانی دوم است که بر حوادث کشور آلمان تمرکز دارد. در این اثر برخی فرضیات قدیمی در مورد جنگ جهانی دوم و روابط کشور آلمان که پیشازاین برای بسیاری از تاریخدانان مبهم بود، تائید میشود. همچنین در این اثر، مخاطب اطلاعاتی دریافت میکند که پیش از انتشار این اثر در هیچ جا ذکر نشده بود. هجوم بهسوی اردو، حمله بزرگ زمستانی، پاکسازی پشت جبههها، در انتظار حمله، شهر بمبارانشده، امیدهای واهی، نبردهای داخل شهر، آخرین سالگرد زادروز پیشوا، تیرهروزی شکستخوردگان و نبردهای درون جنگل برخی از اتفاقات تشریح شده در این کتاب هستند.
اشغال برلین پایان کار نبود، دست کم برای بسیاری از مردم آلمان به ویژه زنان آغاز روزگاری پر وحشت تلقی می شد. فتح برلین توسط نیروهای متفقین در حالی صورت گرفت که این نیروها به ویژه نیروهای روس شهر خالی از دفاع برلین که از دو میلیون و هفتصد هزار نفر باقی مانده در آن دو میلیون نفر زن بودند را به محل جنایات تکان دهنده خود بدل کردند. طی گزارش ها پس از شکست آلمان و در حین جنگ آمار وحشتناکی از تجاوز به زنان و دختران آلمانی، مجار، بلغار و یوگوسلاو توسط روس ها و متفقین گزارش شد. گفته می شود سرباز های روس حتی به تجاوز تشویق شده بودند و این را دستور استالین برای انتقام از آلمانی ها می دانستند. هزاران زن آلمانی برای نجات از تجاوز روس ها خودکشی کردند. بعضی منابع تعداد کل زنان آلمانی را که مورد تجاوز قرار گرفتند را تا دو ملیون نفر ذکر کرده اند. از سربازان آمریکایی و فرانسوی نیز آمار بالایی از تجاوز ولی نه به شدت روس ها گزارش شده است.
بسیاری از این قربانیان به صورت مکرر مورد تجاوز قرار گرفته بودند. بر اساس برآورد کتابی با عنوان «سقوط برلین در سال ١٩۴۵» نوشته آنتونی بیور، ٧/٣ درصد کودکانی که در برلین در سالهای ١٩۴۵و ١٩۴۶به دنیا آمدند، پدران روسی داشتند. آنتونی بیور می نویسد روس ها از ورود خود به خاک آلمان تجاوز سازمان یافته خود را آغاز کرده و در برخی روستاها تمام زنان بین ۱۰ تا ۸۰ سال را مورد تجاوز قرار دادند.
هنگامی که انگلیسیها به برلین رسیدند، افسرها با دیدن دریاچههای مملو از زنانی که پس از تجاوز خودکشی کرده بودند، شوکه شدند. سن و سال قربانیان اهمیتی نداشت، دامنه سنی آنها از ۱۲ تا ۷۵ میرسید. پرستاران و راهبهها نیز در بین قربانیان بودند. برخی از زنان تا ۵۰ بار مورد تجاوز قرار گرفته بودند.
سقوط به بالا
نام نویسنده : شل سیلور استاین
نام مترجم : رضی هیرمندی
میلی مک دیویت جیغ زد چه جیغی آنقدر بلند که از ابروهایش بخار بلند شد زبانش آتش گرفت از سوراخ دماغش دود زد بیرون...
این میلی جیغ جیغوی بیچاره تنها یکی از شخصیت های فراموش نشدنی مجموعه ی سقوط به بالاست پیش از این از سراینده ی این مجموعه کتاب ها آنجا که پیاده رو پایان میابد و چراغی زیر شیروانی به چاپ رسیده است در سقوط به بالا شما با شخصیت های دیگری هم آشنا شوید ازجمله جناب اخمالو غول اسباب بازی خوار خواب روبا هرولد هدفونی اگر دوست دارید گوی بلورین و آدم آهنی سیلور استاین و بسیاری چیزهای دیگر را یکجا ببینید و سری هم به شهر بی سر ها بزنید در خواندن سقوط به بالا با ما همراه باشید
سقوط پاریس
ایلیا گریگوریویچ ارنبورگ (به روسی: Илья́ Григо́рьевич Эренбу́рг) (به انگلیسی: Ilya Grigoryevich Ehrenburg) (زاده ۱۸۹۱ - درگذشته ۱۹۶۷) نویسنده و روزنامه نگار اهل شوروی.
وی در موقع تحصیل در دانشگاه، کمونیست شد و به زندان رفت. پس از آزاد شدن از زندان به شعر و شاعری پرداخت. در جنگ جهانی اول خبرنگار روزنامه «استوک اکس چینچ نیوز» پتروگرادگردید وموقع شروع انقلاب کبیر روسیه مجدداً به حزب کمونیست پیوست و در جنگ داخلی اسپانیا به آن کشور رفت و خبرنگار روزنامه «ایزوستیا» گردید. در سال ۱۹۴۰ به مسکو برگشت و جایزه ادبی استالین را گرفت.
رمانی رئالیستی نوشته شده در بحبوحه جنگ جهانی دوم درباره وقایع تاریخی و اجتماعی فرانسه در سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۰ – چهاردهم ژوئن ۱۹۴۰ (۲۴ خرداد ۱۳۱۹) واحدهای ارتش آلمان ناسیونال سوسیالیست وارد پاریس شدند و پس از عبور از خیابانهای این شهر در آنجا استقرار یافتند.
هیتلر قبلا اعلام کرده بود که اگر پاریس مقاومت نکند به آن آسیب وارد نخواهد ساخت و ژنرال هرینگ فرماندار نظامی پایتخت فرانسه این قول را پذیرفته و نظامیان را از شهر بیرون برده بود و بنابراین پاریس در جنگ جهانی دوم آسیب چندان ندید.
هیتلر پس از اینکه انگلستان و فرانسه بر سر لهستان به او اعلان جنگ دادند از دهم ماه مه ۱۳۴۰ تعرض به غرب را آغاز و پس از تصرف بلژیک و هلند نیروهای مشترک انگلستان و فرانسه را درهم کوبید و ۳۴۰ هزار تن باقیمانده آنان را در دونکرک محاصره کرد که با دادن ۶۴ هزار کشته و اسیر با بی نظمی بی سابقه ای تخلیه شدند.
پس از پیروزی در دونکرک، واحدهای آلمان که قبلا خط دفاعی ماژینو را شکسته بودند به سوی پاریس به حرکت درآمدند تا این شهر و ورسای را بگیرند و با تصرف ورسای قرارداد تسلیم آلمان در آنجا در پایان جنگ جهانی اول جبران شود. هیتلر تا زمان ورود نیروهای مسلح آمریکا به صحنه های جنگ در اروپا و شمال آفریقا با روزولت و دولت واشنگتن مناسبات خوب داشت و باور نمی کرد که آمریکا علیه آلمان وارد جنگ شود.
دولت واشنگتن با محاسبات دقیق از نیمه جنگ وارد آن شد تا ابرقدرت شود. این دولت همین کاررا در دوران جنگ جهانی اول کرده بود.
سقوط فرشتگان
تریسی شوالیه
مترجم: نینا فراهانی
هنر شوالیه در به هم چسباندن تکههای پازل وقایع تاریخی کمنظیر است. این تنها اوست که میتواند «گرت» خدمتکار را از میان رنگ و نقشهای تابلوی «دختری با گوشوارهی مروارید» بیرون بکشد و به بطن زندگی نقاش سبک باروک «یوهانس ورمر» هلندی بفرستد تا یکی از زیباترین کلاسیکهای تاریخی را خلق کند. اوست که جم و مگی در کتاب «نور شعلهور» را در همسایگی «ویلیام بلیک»، شاعر قرن هجده انگلیسی قرار میدهد تا الهامبخش اثری شگرفت از او باشند. یا در کتاب «بانو و اسب شاخدار» به نقش پردهی مشهور بافتهشده توسط هنرمند «نیکولاس دست اینوسنت» جان داده و آنها را وارد صحنهی داستانش در پاریس قرن پانزدهم کند.
«سقوط فرشتگان» سومین کتاب شوالیه است که در سال ۲۰۰۱ نوشته شده. وقایع این کتاب با شروع قرن بیستم در انگلستان که مصادف است با مرگ ملکه ویکتوریا در ژانویهی ۱۹۰۱، آغاز شده و با مرگ شاه ادوارد ششم در می ۱۹۱۰ پایان میپذیرد.داستان این کتاب روایت دو خانوادهی واترهاوس و کولمن است که یکی پیرو سنتهای قدیمی عصر ویکتوریا و دیگری در تکاپوی قدم گذاشتن در عصری نوین است. این دو خانواده که به واسطهی مجاورت آرامگاههایشان در قبرستانی اشرافی در لندن با یکدیگر آشنا میشوند، خیلی زود به این تفاوت عقاید و شیوهی زندگی پی میبرند. اما سرنوشت آنها به واسطهی زندگی در خانههای مجاور و دوستی دخترانشان «مود» و «لاوینیا» به هم گره میخورد. داستان با پیوستن «کیتی کولمن» که همواره به دنبال نقض سنتها و گام برداشتن به سوی نقشی نوین برای زنان، فراتر از همسر و مادر بودن است، به «جنبش حق رای برای زنان» به نقطهی عطف خود میرسد. اوج فعالیت این جنبش با تاسیس اتحادیهی اجتماعی و سیاسی زنان WSPU، توسط «امیلین پانک هرست» و دو دخترش کریستابل و سیلویا در سال ۱۹۰۳ است. فعالیت کیتی در این جنبش نه تنها زندگی خودش، بلکه زندگی دخترش مود، همسرش ریچارد و حتی خانواده واترهاوس را هم دستخوش تغییرات عمیقی میکند…
سقوط قهرمان
ایگور گزنکو
ترجمه: هوشنگ مستوفی
این کتاب که در ابتدا در سال 1948 منتشر شد، شرح زندگی نامه کارمند رمز، ایگور گوزنکو است که در 5 سپتامبر 1945، تنها سه روز پس از پایان جنگ، از سفارت روسیه در اتاوا فرار کرد. او با انجام این کار به مقامات کانادایی، بریتانیایی و آمریکایی در مورد حلقههای جاسوسی فعال در کانادا که متشکل از متخصصان و افراد روشنفکر خائن و متعلق به نهادهای اجتماعی و دانشگاهی کانادا بودند هشدار داد و آنچه را که الیزابت بنتلی و ویتاکر چمبرز به FBI در اواخر دهه 1940 در مورد حلقه های جاسوسی در ایالات متحده میگفتند تأیید کرد.
داستانی عمیق و گیرا از یک "مرد کوچک" که جان خود را برای مصلحت بزرگتر محافظت از میراث آزادی که بسیاری دیگر بدیهی می دانند، به خطر می اندازد.
ما تحت تأثیر صداقت آن مرد و نحوه ارائه شواهد خود قرار گرفتهایم که هیچ تردیدی در پذیرش آن نداریم...
"به نظر ما گوزنکو با کاری که انجام داده خدمات عمومی بزرگی به مردم این کشور ارائه کرده است و از این رو کانادا را مدیون خود قرار داده است." - گزارش کمیسیون سلطنتی برای بررسی حقایق مربوط به و شرایط پیرامون ارتباط، توسط مقامات دولتی و سایر اشخاصی که در پست های مورد اعتماد اطلاعات سری و محرمانه به عوامل یک قدرت خارجی هستند. 27 ژوئن 1946.
سقوط و داستانهای دیگر از نویسندگان اسپانیا (مجموعهی هفتاد و دو ملت ۱)
گزینش و ترجمه: قاسم صنعوی
نویسندگان: میگل د سروانتس، آرماندو لوپث سالیناس، خسوس لوپث پاچهکو ، خوان بنانسیو ده آراکیستیائین، خوسه اچه گارایی، آلارکون، گوستابو آدلفو بکر، امیلیا پاردو باثان، لئو پولدو آلاس، فیلیپه پهرثای گونثالث، خوسه نو گالس، سانتیاگو روسینول، بایهاینکلان، بلاسکو ایبانیث، آئورین، پدرو ده رپیده، آلفونسو ماسهرا، آلبرتو اینسوا، آنتونیو اسپینا، خوسه دیاث فرناندث، خوآن آنتونیو ده ثونئونگی، آرماندو لوپث سالیناس، خوسه ماریا ده کینتو، کارلوس لاررا، خسوس لوپث پاچه کو، ماریاسون لاندا، خوان کروث ایخرابیده، فرانسسک سهرس، آلونسو لرما
داستانهای کوتاهی که در این دفتر گنجانده شدهاند آثاری از نویسندگانی با روحیهها و سلیقههای متفاوت هستند: اگر آلاکون قصهای نه بیگانه با مطایبه مینویسد، گوستابو آدولفو بکر، اثری بین واقعیت و غیر واقعیت در نوسان است و فضایی از موسیقی پریوار شگرف می آفریند عرضه میکند. اگر امیلیا پارادو باثان و کلارین به ناتورالیسم توجه دارند، گونثالث از طنز دوری نمیگزیند. اگر روسینیول رنالیست با مهارت نقاشان به توصیف تلخی زندگیهای فردی میپردازد، آنتونیو اسپینا، بلاسکو ایبانیث، خوسه ماریا ده کینتو،کارلوس لاررا و آلونسو لرما پروایی ندارند که مستقیما به معضل های اجتماعی روی بیاورند …
سکوت
- نويسنده: شوساكو اندو
- مترجم: حميدرضا رفعت نژاد
«سکوت» (به ژاپنی: 沈黙 Chinmoku) یک داستان تاریخی است که توسط نویسندهٔ ژاپنی، اندو شوساکو نوشته شده و در سال ۱۹۶۶ به زبان ژاپنی به چاپ رسید. این کتاب در سال ۱۹۶۹ به زبان انگلیسی انتشار یافت. داستان این رمان در مورد یک مبلغ مذهبی عضو انجمن عیسی در قرن ۱۷۷ در ژاپن و آزار و شکنجه مسیحیان پنهان پس از شکست شورش شیمابارا است. این رمان دریافت کننده جایزه تانیزاکی در سال ۱۹۶۶۶ بوده و از آن به عنوان «دستاورد عالی اندو» و یکی از بهترین رمانهای قرن بیستم نام برده میشود. رمان تا حدودی به شکل یک نامه توسط شخصیت اصلی آن نوشته شده و از تجربهٔ شخصی اندو از تبعیض دینی در ژاپن، نژادپرستی در فرانسه، و بیماری ناتوان کننده سل تأثیر گرفته است.
این کتاب نوشته شوساکو اندو و با مقدمه ای از مارتین اسکورسیزی(فیلمی با اقتباس از این رمان در سال ۲۰۱۶ توسط اسکورسیزی ساخته شد.) در اختیار علاقه مندان به داستان های ژاپنی قرار دارد.
در پشت جلد این کتاب آمده است: اندو، ژاپن را مردابی می بیند که هر چیز را از درون می پوساند و هر بذری را که در آن زمین کاشته شود، تباه می کند. این داستان جنگی است میان باران مدامی که از ابزارهای سنت و فرهنگ کشور می بارد و بذر مسیحیتی که با چنگ و دندان می خواهد در آن خاک ریشه بدواند، مثل پروانه ای که به دام عنکبوت گرفتار شده باشد.
در ادامه پشت جلد کتاب مورد اشاره آمده است: ایمان و باور شخصی شوساکو اندو مانند گراهام گرین، با دین و آیین کشورش تفاوت دارد. آن دو درد این سوال را درک کرده اند که وقتی نه از رومیان اند و نه از یهودیان، پس صلیبی که باید به دوش بکشند کدام است؟ خداوند چه سرنوشتی برایشان مقرر کرده است؟ قرار است شمایل آن کسی باشند که بر بالای صلیب است و یا سنت پیتری که تا پیش از سحر از ترس جان سه بار مسیح را انکار می کند، و یا یهودایی که خودش را در دشت خون حلق آویز کرده است؟ و این همان تردیدی است که نه یک دم آن ها را رها می کند و نه شخصیت های داستان هایشان را و نه حتی ما را. چه کشیش مست قدرت و جلال باشد، چه پدر رودریگز سکوت.
سکوت (قدرت درونگراها در جهانی که از سخن گفتن نمیایستد)
سوزان کین
مترجم: درسا عظیمی
سكوت قدرت درونگراها را سوزان کين نوشته است. اين اثر باوجود اينکه بر مبناي مطالعات علمي تدوين شده است متني بسيار ساده و روان دارد. اگر بخواهيم کتاب را در يک جمله خلاصه کنيم ميتوانيم بگوييم كه سوزان کين تأکيد دارد که درونگرايي و برونگرايي دو الگوي متفاوت رفتاري و شخصيتي است که به يک اندازه ارزشمند محسوب ميشود و ميتواند در دنياي ما اثربخش و تأثيرگذار باشد. اين در حالي است که اكنون تفکري بر دنيا حاکم است که، دستكم در حوزه موفقيتهاي شغلي، براين باور است که برونگرايي، به صورت مطلق و مستقل از شرايط، صفتي برتر و مناسبتر براي همه موقعيتهاي شغلي است. سرانجام کتابي نوشته شد که به نگراني و سردرگمي که درباره زندگي داشتم، حق بدهد؛ زيرا من هيچ گاه در هيچ کجا احساس تعلق نکردم يا با جمع هايي که انتخاب مي کردم تطابق نداشتم و اين کتاب دليل همه آنها را برايم روشن کرد. من هميشه همان کودکي بودم که از کارهاي گروهي مدرسه فراري است، کسي که از مهمانيهاي پرسروصدا و جمع هاي شلوغ متنفر است و البته که سراسر عمر برچسب “عجيب و غريب” و “منزوي” را با خودم حمل کردهام. تا پيش از خواندن اين کتاب، هميشه با اين فکر زندگي کرده بودم، که “يک جاي کار ميلنگد” اما نويسنده اين کتاب به خوبي توضيح داده است که جامعه چگونه از ارزش نهادن به شخصيت افرادي مثل من، به سمت ستودن تيپهايي که امروزه بسيارمورد توجه همگان هستند، تغيير کرده و در طول اين سفر چگونه ايده آلي به نام “ايده آل برونگرايي” ساخته شده است. چيزي که باعث شد ارزش گروه گرايي، خوش سرو زباني و اجتماعي بودن، از سکوت، توجه به درون و فکور بودن بيشتر شود. همچنين در اين کتاب به رويکرد کاملاً متضاد ساير جوامع و فرهنگها به درونگرايي پرداخته شده است و نشان ميدهد كه بعضي کشورها چگونه درون گرايي را بيش از برون گرايي ارج مينهند. اين کتاب به من فهماند که ترجيح ماندن در خانه و مطالعه يک کتاب به رفتن به مهمانيها نه تنها هيچ ايرادي ندارد، بلکه کاملاً هم توجيه شده است. همچنين ديگر باور کردهام که درون گرا بودن يک تيپ شخصيتي است، نه مشکلي که نياز باشد برطرفش کنيم يا تغييرش دهيم. هر صفحه از اين کتاب آنقدر به دلم مينشست که شک مي کردم نکند اين کتاب را براي خود من نوشتهاند! اگر شما هم در زندگيتان به دليل درون گرايي، با احساس بيگانگي دست و پنجه نرم کردهايد، توصيه ميکنم حتماً اين کتاب را بخوانيد.” متن بالا بخشي از نظرات يکي از پرطرفدارترين خوانندگان کتاب ” سکوت، قدرت درونگراها در دنيايي که از حرفزدن نميايستد” در سايت آمازون است.
سکوت قبر
سکوت قدرت درونگراها
نويسنده:سوزان كين
مترجم:درسا عظيمي
- رفتار ملایم سرشار از قدرت است.... کار کردن در تنهایی بهره وری را بالا می برد... این ایده های خلاقانه دربین دلایل بیشماری دیگر ، بهانه های محکمی هستند تا کتاب سکوت را به گوشه ای ساکت ببریم و پیام های فوق العاده و تفکر برانگیز آن را با جان و دل بخوانیم.
- سوزان کین قصد دارد درون گرایی را درک کند، این کتاب یک سفر زیبا از آزمایشگاه محققین و سمینار سخنرانان تا مثال هایی از زندگی افرادی معمولی است، او دلایلی عالی ارائه می دهد تا به جای مشخصات ظاهری ، حقیقت وجودی هر انسان را بپذیریم. وتشویقمان می کند به جای اینکه درگیر جار و جنجال ها و شلوغ کاری های اطراف هرچیز شویم، به باطن آن توجه کنیم. سکوت کتابی است عمیق، زیرکانه و سرشار از احساس و بینشی نو
- - در حوزه ی نشر خیلی کم اتفاق می افتد، شاهد چاپ کتابی باشیم که عمیقا ما را به فکر فرو ببرد، و سکوت یکی از همین کتاب هاست. سکوت هم جدا خواندنی و جذاب است و هم ما را با تازه ترین دستاوردهای علمی آشنا می کند. رهنمودهای آن در مورد فضای کسب و کار فوق العاده بود و به خصوص توصیه هایی که برای درون گراها در زمینه ی مدیریت و رهبری، سخنرانی کردن، پیشگیری از فرسودگی شغلی و همچنین انتخاب نقش مناسب در فضای کسب و کار ارائه شده است، دگرگون کننده خواهد بود. سکوت کتابی است که استادانه، با فکر و تحقیق کافی نوشته شده است.
_ کتاب سکوت در سال 2012 در آمریکا به چاپ رسید و در همان سال پرفروش ترین کتاب سال نیویورک تایمز/ واشینگتن پست/ لوس آنجلس تایمز/ NPR/ INDIE/هفته نامه ناشران آمریکا شناخته شد. همچنین موسسه آمازون آن را در لیست سه کتاب برتر سال 2012 قرار داد، همچنین بسیاری از هفته نامه ها و برنامه های تلویزیونی انگلیسی زبان این کتاب را در لیست 10 کتاب برتر سال 2012 اعلام کرده اند.
سکوت دریا
وركور
ترجمه: ژرژ پطرسی
«خاموشی دریا» داستان بلندی است که ژان بروله آن را در سال ۱۹۴۱، در اثنای جنگ جهانی دوم و سالهای اشغال فرانسه، با نام مستعار ورکور، به صورت مخفیانه نوشت و مدت کوتاهی بعد از انتشار آن، حسن شهید نورایی آن را به فارسی ترجمه و در آبان ۱۳۲۳ در تهران منتشر کرد.
این کتاب که تحت مجموعهای با عنوان «دفترچههای خاموشی» منتشر شده است، شرح حال پیرمردی فرانسوی است که با دختر برادرش زندگی میکند و در خانه مجبور به میزبانی یک افسر آلمانی هستند که خانۀ آنان را اشغال کرده است؛ افسری که موسیقیدان است و فرانسه را دوست دارد و جنگ را نیز تعبیر و تفسیری فرهنگی میکند و سعی در جلب نظر میزبانانش دارد اما میزبانان او برای بیان اعتراض خود به اشغال خانه و کشورشان جز سکوت و خاموشی راهی نمیشناسند.
سکوت وهم آور (آیا ما در کیهان تنها هستیم؟)
پائول دیویس
منصور نقی لو
آیا ما در کیهان تنها هستیم،این پرسش یکی از اساسی ترین پرسش های بشریت است. پائول دیویس فیزیکدان بریتانیایی در کتاب سکوت وهم آور دست به کاوشی کیهانی زده تا بتواند راز این سکوت را کشف کند.وی با پژوهشی گسترده به جستجوی امکان پذیری حیات فرازمینی پرداخته است. به صورت تجربی پیدا کردن کوچکترین اثری از حیات فرا زمینی مهم ترین کشف بشریت خواهد بود و احتمالا به ما کمک می کند ذجواب هایی را برای اسرار وجودی علم مثل اینکه چطور حیات روی زمین به وجود آمد یا از همه مهم تر اینکه آیا تنها هستیم یا خیر را پیدا کنیم. این کتاب راهنمایی علمی و ساده برای کاوش های بشر برای جستجوی هوش فرا زمینی است،از تلاش های دانشمندانی که بیش از 70سال است با تلسکوپ های عظیم خود به کاوش آسمان می پردازند تا بتوانند سر نخی از حیات بیگانه در سیارات دور دست بیایند.سیاراتی که شاید پناهگاهی برای موجودات هوشمند فضایی باشند،اما آیا سر نخی خواهیم یافت یا این سکوت وهم آور فضا همیشه همراه بشر خواهد بود. کسی چه می داند باید به جستجوی کیهانی خود ادامه دهیم.
سکونت شاعرانه: بیستوچهار شعر همراه تحریر سوم از نمایشنامهی مرگ امپدوکلس
یوهان کریستین فریدریش هولدرلین (به آلمانی: Johann Christian Friedrich Hölderlin) (زاده ۲۰ مارس ۱۷۷۰ - درگذشته ۷ ژوئن ۱۸۴۳) شاعر آلمانی و از شخصیتهای برجسته جنبش رمانتیسیسم بود. هولدرلین همچنین در تکوین ایدهآلیسم آلمانی نقش داشت و بر اندیشه فیلسوفانی مثل هگل و شلینگ تأثیر گذاشت.
سگ
وقتي به او نزديك شدم و بيش از يك متر از او فاصله نداشتم زوزهاي تيز سر داد و ميكوشيد كه پوزهاش را از لاي سيمهاي خاردار به من برساند. من به سمت او خم شده بودم و گرمي نفس و رطوبت نوك پوزهاش را بر كف دستم حس ميكردم. دستم را ميبوسيد. آنوقت نوبت من بود كه با او حرف بزنم. با او حرف زدم. طوري كه هرگز در اين اردوي درد با هيچكس حرف نزده بودم.