کورش کبیر در آثار هنری اروپائیان
تألیف دکتر غلامعلی همایون
مجسمه سازان و نقاشان اروپایی مسلما از کوروش تندیس های متعددی تهیه نموده که می بایست در موزه ها و کتابخانه ها و مجموعه های هنری اروپا موجود باشد جمع آوری این اسناد مستلزم اقامتی چندین ساله در اروپا است ولی تا آنجایی که برای مولف میسر بود به جمع آوری تعدادی از آنان پرداخته است. مسلم این است که این تصاویر فقط از روی شرح و بسط کتب غربی از چهره و اندام کوروش و یا جنگهای متعدد وی تهیه گردیده و کمتر می تواند مستند باشد ولی یکی از آنها مستلزم تعمق بیشتری است. متاسفانه از هیچیک از شاهنشاهان هخامنشی تصویر مستندی در دست نیست. آنچه در نقوش برجسته صخره های ایران به عنوان شاهنشاه هخامنشی آمده است هیچگونه وجه تمایزی با دیگر تصاویر از نظر خطوط چهره ندارد و بدین وسیله تکیه ای بر روی شکل و شباهت آن نمی توان نمود. بنابراین چهره کوروش در تصاویر اروپاییان نیز به همین شکل نمی تواند شکل و شباهتی با خود کوروش داشته باشد ولی دیگر مسائل در تصاویر جنبه های تاریخی مستند داشته و می توان به تجزیه و تحلیل آنها پرداخت.
کورش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق
دکتر بدرهای در این كتاب كوشیده است نشان دهد مراد از ذوالقرنین كه در قرآن و كتاب مقدس از آن نام برده شده، همانا كورش بزرگ است نه اسكندر مقدونی و نه کس دیگر. این کتاب نه تنها یکی از معضلات قرآن را حل می کند و شخصیت تاریخی مردی را که به نام ذوالقرنین از او نام برده شده است آشکار می سازد، بلکه اثری را که تمدن و فکر ایرانی، خاصه شخصیت کورش در ذهن ملل دیگر به جای گذاشته است، نشان میدهد. زیرا تنها تأثیر و نفوذ تمدنی و اخلاقی و مذهبی شگرفی چون نفوذ تمدن و فرهنگ ایران عهد هخامنشی میباید تا مرد بیگانهای، در نظر ملل مختلف مغلوب، به صورت یک منجی و برگزیده و پیامبر جلوهگر شود و در کتب مقدس آنان همطراز با پیامبران و اولیاءالله از او نام برده شود. كتاب شامل سه دفتر میباشد: مردی از پارس، کورش كبیر در عهد عتیق و کورش كبیر در قرآن مجید.
کورش نامه
کوروش نامه رمانی سیاسی است درباره پرورش و آموزش فرمانروایی آرمانی که برای فرمانرانی و پیشبرد یک سرزمین با خودکامگی خردمندانه در برابر بندگانی فرمانبردار و ستایشگر آماده شدهاست.
هر چند روشن است که گزنفون نمیخواسته تاریخ نگاری کند،ولی نمیتوان بدرستی گونه ادبی این اثر را تمیز داد. آیا کورش نامه تاریخ خاندان هخامنشی را به درستی بازتاب میدهد؟ بسیاری در این باره تردید دارند.
چرا که بسیاری از رخدادهای آن دوران پس و پیش شدهاند یا با همتای تاریخی آن یگانگی ندارند. همدوران نبودن گزنفون (۴۳۱ تا ۳۵۵ پیش از میلاد) و کوروش (۵۸۰ تا ۵۳۰ پیش از میلاد) به خوبی نشان میدهد چرا برخی رخدادها در کوروش نامه به دورههای پس از وی اشاره میکند.
چه بسا، خاور زمینان برای شناسایی زندگی کوروش به رمان گزنفون تکیه بسیار میکنند.هر چند تورات زندگینامه کوروش را به گونه دیگری نگاشتهاست، در آمریکا گروه سیاسی بنیانگذار جمهوری ایالات متحده (که در آنجا به پدران بنیانگذار مشهورند) آن را نمونه خوبی برای الهامگیری میدانستند.
از همین رو توماس جفرسون نیز دو نسخه از آن را همواره با خود داشت. در آن دوران، خواندن کوروش نامه اثر گزنفون و شهریار نوشته نیکولو ماکیاولی برای همه سران کشور اجباری بود. کوروش نامه از آثار کلاسیک دوران یونان باستان شناخته شدهاست و برخی آن را پاسخی به رساله جمهور نوشته افلاتون میدانند.
کورش یا ذوالقرنین قرآن و تورات
مولانا ابوالکلام آزاد
مسئلهی «ذوالقرنین» موضوع پیچیدهای است که از دیرباز مورخان و مفسران را سرگشته و سردرگم کرده است. این نام در کتاب مقدس و قرآن کریم آمده است؛ قرآن کریم او را یکی از پادشاهان کهن میداند و از وی به نیکی یاد میکند. حال، پرسش این است که این پادشاه کیست، نامش از کجا بر زبانها افتاده، برای چه چنین لقب شگفتآوری گرفته، و چه اندیشهای پشت این لقب بوده است؟ آیا در حقیقت پادشاهی با این لقب وجود داشته است؛ یا ماجرای او صرفاً افسانهای از افسانههای پیشینیان است؟ در طول تاریخ پاسخهای متفاوتی به این پرسش داده شده و مصداقهای متعددی برای این لقب معرفی شده است. در سدهی معاصر، مولانا ابوالکلام آزاد، متفکر بزرگ هند، با مستندات تاریخی، کورش را مصداق ذوالقرنینِ مذکور در قرآن و تورات میداند و به این پرسش تاریخی پاسخی مستدل میدهد؛ نظریهای که مفسر بزرگی چون علامه طباطبائی نیز آن را پذیرفته است.
کوروش کبیر(فیلمنامه)
مسعود جعفري جوزاني
۱۵ سالگی کوروش بزرگ در داستان فیلم نامه
روی بامهای خانههای کاهگلی و سنگی آتش برافروختهاند. بچههای دهکده گلهای سیاه گوش برسر چوبدستیهای خود برافراشته نوروزخوانی میکنند. نوجوان سربیت خوان، در حالیکه مشعلی در دست دارد پیشاپیش آنها میرود. سربیت خوان: بهار آمد، بهار آمد / بهار لاله زار آمد. نوجوانی خوش قد و بالا با گونههایی استخوانی، پیشانی بلند، چشمانی درشت و سیاه، بینی کشیده و راست، با موهای سیاه و موج داری که تا روی شانههایش میرسد، همراه مرد ریز نقش و لاغر اندامی گوسپندان را از چرا برمیگرداند. مرد: دیر وقت است کورش تو برو سر و تنت را بشوی و سدره ات را اندازه کن! کورش: با هم میرویم !
کورش به سوی خانه کوچک کاهگلی که آتشی بر بام آن روشن است میرود .
کورش: درود بر مادر مهربانم .
زن: تا خورشید نخوابد تو و پدرت دست از کوه و دشت برنمیدارید؟ کورش: گوسپندان از گیاه تازه روییده دل نمیکنند. زن در حالیکه شالی را بر سر بسته باز میکند و به سوی او میرود. فردا مراسم کشتی بستن است، باید سدره ات را اندازه کنم ... موبد: کیستی؟ کورش: (لحظهای مردد میماند) آن کس که به خواست اهورا مزدا به گیتی آمده تا پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک او را بیشترین حد به شادی بیاورد ... عروسی با شکوهی بر پاست، کاساندانا در رخت سبز عروسی و سرپوش سرخی که رویش را پنهان کرده سوار بر اسبی سپید با بال و دمی حنایی پشت سر موبد موبدان به سوی کاخ برده میشود. مردم دم در خانه هایشان آتش افروخته باریختن آویشن و شیرینی بر سر عروس فریاد شادزی، شادزی سر دادهاند. دختر بچهها در رختهای رنگارنگ در حالی که کاسههایی پر از گلبرگ در دست دارند، سر راه عروس را گلباران میکنند. کورش تا دم دروازه کاخ به پیشواز عروس آمده او را از اسب فرو میآورد و بدرهای زر در دستش میگذارد. دختران جوان از بالای بام و ایوانها گلبرگ و آویشن بر سر عروس و داماد میریزند. عدهای سنجد و شیرینی جلوی مردم میگیرند. عروس و داماد پشت سر موبد وارد کاخ میشوند. موبد موبدان در رخت و کلاه سپید، شالی سبز روی دست عروس و داماد میاندازد و در حال اندرز خوانی آن را میپیچاند .
کوری
ژوزه ساراماگو
ترجمه: مهدی غبرایی
کوری (به پرتغالی: Ensaio sobre a Cegueira) رمانی از ژوزه ساراماگو که نخستین بار در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. ساراماگو در این رمان از کوریِ آدمها سخن گفتهاست. در این رمان، هالهای سفیدرنگ بعد از کور شدن افراد مقابل چشمانشان ظاهر میشود.
ساراماگو در این رمان از تلمیح استفاده کرده و با اشاره به نوشتههای قدیمی، اثرش را زیباتر و تأثیرگذارتر کردهاست.
کوری یک حکایت اخلاقی مدرن است، و مانند داستانهای اخلاقی کهن پیامهایی اخلاقی را، اما برای مخاطبی امروزی، در خود نهفته دارد. به همین دلیل است که باز مانند آن داستانها، قهرمانهایش نه به نام بلکه با یک صفت یاد می شوند، و در آغاز کتاب نیز با نقل قول از اثری ناموجود به نام کتاب موعظه ها، به ما یادآوری می شود که این رمان یک موعظه است. موعظه رعایت کردن و مراعات. دنیای سراسر سفیدی پلید و وحشت باری که کورشدگان داستان در آن به سر می برند خاویه بی نظمی و آشفتگی است که نظم روابط انسانی بر آن حاکم نیست و در آن مهمترین چیزی که انسانها نمی بینند حقوق یکدیگر است. ساراماگو چهره مسیحایی نجات بخشی را جست و جو می کند که دوباره درس محبت را به آدمها بیاموزد.
کوری
ژوزه ساراماگو
مینو مشیری
ویراستار : محمدرضا جعفری
کوری (به پرتغالی: Ensaio sobre a Cegueira) رمانی از ژوزه ساراماگو که نخستین بار در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. ساراماگو در این رمان از کوریِ آدمها سخن گفتهاست. در این رمان، هالهای سفیدرنگ بعد از کور شدن افراد مقابل چشمانشان ظاهر میشود. ساراماگو در این رمان از تلمیح استفاده کرده و با اشاره به نوشتههای قدیمی، اثرش را زیباتر و تأثیرگذارتر کردهاست.
ساراماگو در رمان کوری برای شخصیتها اسم انتخاب نکردهاست. با وجود این، پیچیدگی در رمان ایجاد نشده و خواننده بهراحتی میتواند با شخصیتهای رمان ارتباط ذهنی برقرار کند. ویژگی دیگر این رمان در بازگشتهای زمانی به گذشته و آینده در خیال شخصیتهای رمان است که به زیبایی و جذابیت آن افزودهاست.
«به مرد کوری بگویید: آزاد هستی؛ دری را که از دنیای خارج جدایش میکند باز کنید. بار دیگر به او میگوییم: آزادی، برو، و او نمیرود، همانجا وسط جاده با سایر همراهانش ایستاده، میترسند، نمیدانند کجا بروند. واقعیت این است که زندگی دریک هزارتوی منطقی، که توصیف تیمارستان است، قابل قیاس نیست با قدم بیرون گذاشتن از آن بدون مددِ یک دست راهنما یا قلادهٔ یک سگ راهنما برای ورود به هزارتوی شهری آشوبزده که حافظه نیز در آن به هیچ دردی نمیخورَد، چون حافظه قادر است یادآور تصاویر محلهها شود نه راههای رسیدن به آنها.»
کوزه بشکسته
مسعود بهنود
روایتی است از: «محمدرضا پهلوی»، «مهرپور تیمورتاش»، «حسین فردوست» و دختری به نام آلیس. «آلیس» دختر «کلنل گلن وایت» از نظامیان با سابقه انگلیسی در جنگ هند و «لیدی شارلوت» است. داستان به اواخر سلطنت رضا شاه برمیگردد. ولیعهد به همراه سه نفر، از طرف رضا شاه برای تحصیل به سوئیس اعزام میشود. همراهان حسین فردوست است و دو دیگر مهرپور و هوشنگ، دو فرزند تیمورتاش. هوشنگ تیمورتاش در نیمه راه سفر، مسیرش را جدا میکند، و برای تحصیل به آلمان میرود، و آن دیگران مهرپور، فردوست، و ولیعهد، برای تحصیل به سوئیس میروند. آلیس در همان خانه زندگی میکند که این سه دانشجو اقامت دارند.
متن کتاب: «آلیس با چشمانی دریایی، سپیدرو، با موهایی به رنگ طلا، همان است که قصه سه پسر ایرانی، بی حضورش رنگ نمیگیرد، شکل نمی پذیرد، از عشق خالی میماند و از مهر و کین پاک نمیشود .»
کوسۀ شکمپرِ ۱۲ میلیون دلاری
دُن تامپسون
مترجم: اشکان زهرایی
هنر معاصر چگونه بازاریابی میشود و سرمایهگذاری در هنر معاصر چه نتیجهای دارد؟ چطور ممکن است یک سرمایهگذار هوشمند ساکن نیویورک دوازده میلیون دلار برای خرید جسد نیمهفاسد یک کوسه پول بدهد؟ چه میشود که یک نقاشی اثر جکسون پولاک که با پاشیدن رنگ روی یک تختهی چوبی کشیده شده، به قیمت ۱۴۰ میلیون دلار فروخته میشود؟ اینها نمونههایی از سؤالاتی است که این کتاب سعی میکند با زبانی ساده به آنها پاسخ دهد.
از طرفی دیگر، کتاب تلاش میکند تا رابطهی پیچیدهی میان هنرمندان، دلالان آثار هنری، حراجیها، گالریها، نمایشگاهگردانان، مجموعهداران، موزهها، نهادهای هنری، آرتفرها، منتقدان هنری، سرمایهداران و عوامل دیگر دنیای هنر را بررسی کند، تا خواننده درک روشنتری از ماجراهای پشتپرده بهدست آورد.
خواندن این کتاب، که مشهورترین کتاب حوزه اقتصاد هنر در جهان است، برای هنرمندان تجسمی، مجموعهداران، گالریداران، دلالان آثار هنری، عوامل موزهها، خبرنگاران هنر، و اشخاص و نهادهای علاقهمند به سرمایهگذاری در هنر توصیه میشود.
کوششهای نافرجام (سیری در صد سال تیآتر ایران)
این پژوهش کوششی است برای ترسیم طرحی از سیمای ناشکفته تیاتر غیرسنتی ایران در طول صد سال، یعنی از بدو تولدش. واژه ها و جمله ها به ویژه در اشاره به مسائل اجتماعی، گویای شرایطی است که کتاب در آن نوشته شده. پنج سال پیش یعنی در بدترین شرایط اختناق و سانسور و سالهای وحشت مطلق نظام حاکم از گسترش کمترین آگاهی ها. حالا که دست به انتشار زدیم هرچند دستی به آن نبردیم اما این امکان فراهم شد که به جای نقطه سیاه پایانی پیشین یعنی سال ۱۳۳۲خ. باشد. روزی که با چاپ دوباره اش بسیاری از کاستی ها و ابهامای آن را برطرف کنیم. به امید آن روز.
کوکورو
ناتسومه سوسهکی
ترجمه: سمیه دلزندهروی
هیچ مجموعه ای از ادبیات ژاپنی بدون «کوکورو» اثر ناتسومه سوسه کی، معروف ترین رمان او و آخرین رمانی که قبل از مرگش به پایان رساند، کامل نمی شود.
«موضوع «کوکورو» که میتوان آن را «قلب چیزها» یا «احساس» ترجمه کرد، موضوع ظریف تضاد بین معانی است که طرفهای مختلف یک رابطه به آن نسبت میدهند. سوسه کی به طرز درخشانی سطوح مختلف دوستی، روابط خانوادگی و ابزارهایی را که مردان تلاش میکنند از تنهایی اساسی خود فرار کنند، توصیف میکند.
این یک داستان عمیقاً تکان دهنده در مورد روح انسان است. این داستان در مورد چیزی است که لائوتسه برای یک سالک تعریف می کند: کسی که هیچ برنامه ثابتی ندارد و قصدی برای رسیدن ندارد. مرگ، به این ترتیب، سالک می شود.
کوه دوم (در جست و جوی یک زندگی اخلاقی)
گاهي افرادي را ميبينيم كه سرشار از احساس خوشي هستند، آدمهايي كه انگار نوري درخشان از درونشان بر ديگران ميتابد. آنها مهربان، آرام، از لذتهاي كوچك سرمست و از خوشيهاي بزرگ سپاسگزار هستند. وقتي با چنين افرادي ملاقات ميكنيد، خيلي زود درمييابيد كه خوشي فقط يك احساس نيست بلكه ميتواند يك چشمانداز باشد. نوعي خوشي دائمي وجود دارد كه باعث ميشود افرادي كه مدام مشغول به خودشان نبوده و در عوض ذهن خود را رها كردهاند، به نوعي از شعف برسند. در اين كتاب من از دو كوه سخن گفتهام كه اين تلاشي است براي تببين روايت تضاد بين دو جهانبيني اخلاقي متفاوت. كوه اول يك جهانبيني فردگرايانه است كه خواستههاي نفس را در مركز قرار ميدهد. كوه دوم همان چيزي است كه شما ممكن است آن را جهانبيني رابطهگرايانه بدانيد و رابطه، تعهد و خواستههاي قلب و روح را در مركز قرار ميدهد. استدلال اصلي من اين است كه ما در رواج جهانبيني فردگرايانه زيادهروي كردهايم. ما با نگاه به خودمان بهعنوان ماهيتي خودمختار، جامعه را تكه تكه كردهايم و خود را در معرض بروز شكاف و قبيلهگرايي قرار دادهايم و به جايي رسيدهايم كه جايگاه فردي و خودبسندگي را تقديس ميكنيم و آنچه را كه در قلب و روح هر انسان از همه چيز زيباتر است، ميپوشانيم. ديويد بروكس نويسنده، منتقد و تحليلگر تحسينشدهاي است كه عموماً به خاطر سابقۀ طولانياش در قلم زدن براي نيويوركتايمز، وال استريت ژورنال، واشنگتن تايمز و نيوزويك و نيز مواضع راست ميانهاش شهرت دارد. در كتاب كوه دوم، بروكس در ادامه رويكردي كه در كتاب پيشين خود (جادۀ شخصيت) در پيش گرفته است، تلاش دارد تا در دنياي سرشار از دعوت به فردگرايي و اهميت به فضائل و دستاوردهاي شخصي، صدايي متفاوت ارائه بدهد و در جستوجوي يك زندگي اخلاقي جمعي باشد.
کوه میان ما
گاهی شرایطی پیش میآید که زندگیتان وابسته به یک غریبه میشود. در این صورت چه خواهید کرد؟ وقتی کولاک، این دو غریبه را در سالتلیکسیتی زمینگیر میکند، آنها با یکدیگر توافق میکنند که بهطور مشترک هواپیمایی را کرایه کنند با این امید که به کمک آن به خانه بازگردند. بن پِین جراحی مجرب است که از یک همایش بازمیگردد و اشلی ناکس، نویسندۀ روزنامه است که قرار است چند روز دیگر ازدواج کند. اما زمانیکه حادثهای پیشبینینشده رخ میدهد خود را زخمی و گرفتار در بخشی متروکه از منطقۀ یوتا مییابند که کیلومترها به دور از هرگونه آبادی و تمدن واقع شده است. بدون غذا و سرپناه و تنها با در اختیار داشتن تجهیزات کوهنوردیِ بن بهنظر میرسد شانس چندانی برای زندهماندن ندارند؛ اما آنها با تکیه بر یکدیگر پیوندی را رقم میزنند که خیلی زود به رابطهای عمیق تبدیل میشود. با گذشت روزها و سپس هفتهها، امیدشان برای نجات رنگ میبازد. دیگر نمیتوانند با اطمینان، نجات خود را از این سرزمین دورافتاده متصور شوند. حتی اگر بتوانند نجات یابند، این تجربه چه تأثیرات ماندگاری بر زندگی آنها خواهد گذاشت؟ کوه میان ما ماجرایی جذاب است که مشتاقانه آن را تا انتها دنبال خواهید کرد چراکه این کتاب باور شما را به قدرت عشق دگرگون خواهد ساخت.
کوهستان وحشی
پدیدآورنده:سسيليا اکباک |
مترجم: محمد جوادي |
کوهستان وحشي اولين رمان سِسيليا اِکباک سوئدي است که سال 2015 منتشر شد. اين اثر کمي پس از چاپ، مورد توجه نويسندگان و منتقدان جهان از جمله هيلاري مَنتِل برندهي جايزهي مَنبوکر قرار گرفت. به گفتهي خود نويسنده، نگارش اين رمان چهار سال طول کشيده است. در با صداي جيرجير باز شد. باد داخل وزيد و شمعها را خاموش کرد. فردريکا سر جايش خشک شد. صداي نفسکشيدن و برخورد پنجههاي خيس را به سنگ ميشنيد |
کی بود کی بود (چرا و چگونه اشتباهاتمان را توجیه می کنیم) (تجربه و هنر زندگی ۲۰)
کرول توریس و الیوت آرونسن
سما قرایی
آخرین باری که شنیدید یک سیاستمدار، پزشک یا دادستان بگوید «من اشتباه کردم، تقصیر من بود» کی بوده؟ آخرین باری که خودتان چنین جملهای را بر زبان آوردید چطور؟ «سیاستمداران بارزترین نمونههای کسانی هستند که خودشان را توجیه میکنند، و برای همین است که چنین مثالهای گل درشتی از میانشان در میآید. هنر استفاده از فعل مجهول برساختهٔ خودشان است؛ وقتی خفتشان میکنی و دیگر راه فرار ندارند، به زور و زحمت خطایشان را میپذیرند اما مسئولیتش را به عهده نمیگیرند. بله، بله، اشتباهاتی صورت گرفت، ولی من نبودم، دستم بود، تقصیر آستینم بود، و از بردن نام آن آستین هم معذورم! ... ما از این رفتار سیاستمداران شگفتزده میشویم، جا میخوریم یا وحشت میکنیم، غافل از اینکه خودمان هم دست کمی از آنها نداریم...» چرا اینقدر اصرار داریم باورهای بیاساس، تصمیمهای غلط و آسیبهایی را که به دیگران زدهایم توجیه کنیم؟چرا ریاکاری دیگران را خیلی راحت میبینیم اما دورویی و ریاکاری خودمان به چشممان نمیآید؟آیا همهٔ ما دروغگوییم یا واقعاً خودمان هم داستانهای خودمان را باور میکنیم؟کرول توریس و الیوت ارونسن، نویسندگان کتاب «کی بود کی بود؟»، که سالها در حوزهٔ روانشناسی اجتماعی مطالعه و تحقیق کردهاند با مثالهایی تکاندهنده از رخدادهای واقعی، به ما نشان میدهند که چرا پذیرش اشتباه اینقدر برایمان دشوار است. توضیح میدهند ذهنمان با چه ترفندهایی به ما کمک میکند تا خودمان را موجه و برحق بدانیم و چطور حافظهٔ ما هنرمندانه خاطراتمان را تحریف میکند تا به تصویر خوبی که از خودمان داریم خدشهای وارد نشود. مراقب باشید! بعد از خواندن این کتاب شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت اشتباههایتان به راحتی قبل نخواهد بود!