آرمان شهر (یوتوپیا)
تامس مور نویسنده کتاب آرمانشهر ، فیلسوف اجتماعی، سیاستمدار، و انسانگرای دوران رنسانس (نوزایش) و مشاور هنری هشتم انگلستان بود. مور از اکتبر ۱۵۲۹ تا ۱۶ ماه مه ۱۵۳۲ صدراعظم بوده و پاپ پیوس یازدهم در سال ۱۹۳۵ مور را قدیس اعلام کرد. کلیسای انگلستان از او به عنوان «شهید اصلاحات» یاد میکند. او از مخالفان و رقبای اصلاحات پروتستان و به صورت مشخص مارتین لوتر و ویلیام تیندیل بود.
تامس مور در برابر خواست شاه هنری هشتم برای جدایی از کلیسای کاتولیک به مخالفت برخاست و پذیرش شاه به عنوان رئیس عظمی کلیسای انگلستان را رد کرد، عنوانی که مجلس طی مصوبهٔ اعظمیت ۱۵۳۴ اعطا کرده بود. پس از خودداری او از سوگند خوردن که طی مصوبهٔ جانشینیِ ۱۵۳۴ الزامی شده بود به زندان افتاد. در سال ۱۵۳۵ به جرم خیانت محاکمه شد و محکوم به گواهی دروغ گشته، سرش را از تنش جدا کردند.
آرمانشهر یا utopiaبرای نخستین بار توسط تامس مور در سال ۱۵۱۶ در کتابی به همان عنوان بکار گرفته شد. پیشتر مفهومهای مشابهی از این واژه در آرای فلاسفه یونان باستان (افلاطون و ارسطو) عرضه شده و آرمانشهرخواهی یا utopianism عبارت است از دلبستگی به ایجاد یا خیالپردازی دربارهٔ یک نظم اجتماعی آرمانی. از روزگار افلاطون تاکنون بسیاری از نویسندگان طرح جامعههای آرمانی ریختهاند و همچنین بسیاری از گروههای دینی و بهبودخواهان سیاسی در اروپا کوششهایی برای برپاکردن جامعههای آرمانی کردهاند.
آرمانشهر (یوتوپیا)
نام نویسنده : تامس مور
نام مترجم : داریوش آشوری و نادر افشار نادريسر تامس مور یا قدیس تامس مور (به انگلیسی: Sir Thomas More) (زادهٔ ۷ فوریهٔ ۱۴۷۸ در لندن— درگذشتهٔ ۶ ژوئیهٔ ۱۵۳۵ در انگلستان)، حقوقدان، نویسنده، فیلسوف اجتماعی، سیاستمدار، و انسانگرای دوران نوزایش انگلیسی بود. او مشاور مهمی برای هنری هشتم انگلستان بود. مور از اکتبر ۱۵۲۹ تا ۱۶ ماه مه ۱۵۳۲ صدراعظم بود. پاپ پیوس یازدهم در سال ۱۹۳۵ مور را قدیس اعلام کرد. کلیسای انگلستان از او به عنوان «شهید اصلاحات» یاد میکند. او از مخالفان و رقبای اصلاحات پروتستان و به صورت مشخص مارتین لوتر و ویلیام تیندیل بود. مور برای نخستین بار از واژهٔ «اتوپیا» (آرمان شهر) استفاده کرد – نامی که او به کشور-جزیرهای ایدهآل داد که سیستم سیاسیاش را در کتاب اتوپیا (چاپ ۱۵۱۶) شرح میدهد.
چنین گفت زرتشت (شومیز)
كتابهايي هستند كه اگر كسي با آنها چنانكه بايد سر كند، يعني جانمايهي انديشهي آنها را زندگاني كند، نقشي ناستردني بر روان آدمي ميگذارند، زيرا سر و كار آنها با جان آدميست. اينگونه كتابها نه معلوماتاند كه عقل آدمي را خوراك دهند، نه ادبيات كه حس و عاطفه را برانگيزانند، بلكه جان آدمي را بيدار ميكنند و با او در سخن ميآيند. جان آدمي برتر از عقل و احساس اوست و آن گرهگاهيست كه در آن عقل و احساس با هم ميآميزند و به مرتبهاي والاتر بركشيده ميشوند. و در آن مرتبه است كه جانِ بيدار پديدار ميشود كه با جهان از درِ سخن درميآيد و مشكل او نه چيزهاي گذراي جهان و روزمرّگي زندگي، بلكه مسئلهي جاودانگي و بيكرانگيست؛ راز هستيست. چنين كتابهايي ميخواهند دري به روي جاودانگي و بيكرانگي باشند و انسان را از تنگناي جهان روزمرّهي احساس و كوتهبينيِ عقل خودبنياد برهانند. كتابهاي مقدس چنيناند. كسي به جانمايهي كلامشان راه ميبرد كه جاناش در پرتوِ آن كلام به روي جاودانگي و بيكرانگي گشوده شده باشد. چنين گفت زرتشت نيز چنين كتابيست.
چنین گفت زرتشت (گالینگور)
كتابهايي هستند كه اگر كسي با آنها چنانكه بايد سر كند، يعني جانمايهي انديشهي آنها را زندگاني كند، نقشي ناستردني بر روان آدمي ميگذارند، زيرا سر و كار آنها با جان آدميست. اينگونه كتابها نه معلوماتاند كه عقل آدمي را خوراك دهند، نه ادبيات كه حس و عاطفه را برانگيزانند، بلكه جان آدمي را بيدار ميكنند و با او در سخن ميآيند. جان آدمي برتر از عقل و احساس اوست و آن گرهگاهيست كه در آن عقل و احساس با هم ميآميزند و به مرتبهاي والاتر بركشيده ميشوند. و در آن مرتبه است كه جانِ بيدار پديدار ميشود كه با جهان از درِ سخن درميآيد و مشكل او نه چيزهاي گذراي جهان و روزمرّگي زندگي، بلكه مسئلهي جاودانگي و بيكرانگيست؛ راز هستيست. چنين كتابهايي ميخواهند دري به روي جاودانگي و بيكرانگي باشند و انسان را از تنگناي جهان روزمرّهي احساس و كوتهبينيِ عقل خودبنياد برهانند. كتابهاي مقدس چنيناند. كسي به جانمايهي كلامشان راه ميبرد كه جاناش در پرتوِ آن كلام به روي جاودانگي و بيكرانگي گشوده شده باشد. چنين گفت زرتشت نيز چنين كتابيست.
مکبث
نام مترجم : داریوش آشوری
مَکبِـث (Macbeth) با عنوان کامل تراژدی مکبث نمایشنامهای تراژیک اثر ویلیام شکسپیر است. این نمایشنامه کوتاهترین تراژدی و یکی از محبوبترین آثار اوست که بنا به اعتقاد بسیاری بین سالهای ۱۵۹۹ و ۱۶۰۶ میلادی نوشته شده است.
اساس تراژدی مکبث وقایع تاریخی اسکاتلند است، اما شکسپیر موافق ذوق و طبع هنری و ادبی خویش تغییراتی در آن داده و حوادث جنگها را به هم آمیختهاست.
این نمایشنامه جاویدان، ماجرای آسیب جسمی و آثار منفی روحی ـ روانی جاه طلبی سیاسی و کسانی که بهدنبال نفس قدرت هستند را به بهترین شکل نمایشپردازی و دراماتیزه کرده است.
اولین اجرا از این نمایشنامه که احتمالاً شکسپیر هم در آن به ایفای نقش پرداخته است؛ بر میگردد به آپریل سال ۱۶۱۱ میلادی که بنا به شرح مکتوب سیمون فورمن (منجم، طبیب و گیاهشناس انگلیسی دربارهٔ ملکه الیزابت اول) در تئاتر جهان واقع در لندن اجرا شده است.
اولین نمونه از این نمایشنامه در سال ۱۶۲۳ در کتاب مجموعه آثار نمایشنامهای کمدی، تاریخی وتراژدی شکسپیر، در زمان پادشاهی جیمز یکم (انگلستان) به چاپ رسید و انتشار یافت. شاه جیمز اول، حامی آثار و نوشتههای شکسپیر بوده است و احتمالاً همه آثار نمایشنامهای شکسپیر در زمان او نوشته شده است.
پس از گذشت قرنها، هنوز شخصیتهای اصلی موجود در این نمایشنامه نظیر مکبث و بانو مکبث، جذاب و در عین حال دستمایه ساخت آثار اقتباسی سینمایی و تلویزیونی، تئاتر و اپرا و اقتباس ادبی به شکل رمان و کمیک بوک بوده است.
بسیاری عقیده دارند که نقش بانو مکبث یکی از سختترین نقشهایی است که برای بازیگران تئاتر نوشته شدهاست.