درسهای زندگی از یک جراح مغز
پرفروشترین کتاب در The Sunday Times
«تو فوقالعادهای، میتوانم تمام روز با تو (راهول) صحبت کنم.» – کریس ایوانز
«این کتابی مهیج و جذاب است.» – The Times
دکتر راهول جاندیال، یکی از برجستهترین دانشمندان علوم اعصاب و جراحان مغز و اعصاب جهان، با سالها تجربه در کار با بیمارانی که دچار شدیدترین آسیبها، اختلالات و بیماریهای مغزی هستند، پرده از رازهایی برمیدارد که این موارد دربارهی علم ذهن به ما میآموزند.
از معلم زبانی که باید انتخاب کند که پس از جراحی مغز، توانایی صحبت به اسپانیایی را حفظ کند یا انگلیسی، تا یک مدیر اجرایی سابق تلویزیون که حالا بیخانمان شده و متوجه میشود که افسردگی فلجکنندهی او نتیجهی وجود توموری در مغز اوست، و نوجوانی که درمییابد نفسگیری عمیق میتواند تفاوت بین زندگی و مرگ باشد—این داستانها اسرار عملکرد مغز را آشکار میکنند.
با ترکیب تحقیقات پیشرفته و روایتهای تأثیرگذار، درسهای زندگی از یک جراح مغز راهنمایی ارزشمند برای تقویت حافظه، کنترل استرس و احساسات، کاهش درد، افزایش خلاقیت، تربیت فرزندان باهوش و کاهش خطر ابتلا به آلزایمر است. این کتابی عمیقاً کاربردی و خواندنی است که شما را به سفری در آناتومی یکی از شگفتانگیزترین و اسرارآمیزترین اعضای بدن خواهد برد.
کتاب جدید راهول، زندگی بر لبهی تیغ، تازه منتشر شده است.
نقد عقل محض
فلسفهی کانت بر قدرت و محدودیتهای عقل تمرکز دارد. دو پرسش اساسی در مرکز توجه او قرار دارند. در فلسفهی نظری، کانت میپرسد که آیا عقل میتواند شناخت متافیزیکی به ما بدهد؟ بهویژه، آیا عقل میتواند بینشهایی را که فراتر از (meta) جهان فیزیکی هستند، پایهگذاری کند، همانطور که فیلسوفان عقلگرا مانند لایبنیتس و دکارت ادعا میکردند؟ در فلسفهی عملی، کانت میپرسد که آیا عقل میتواند راهنمای عمل باشد و اصول اخلاقی را توجیه کند؟ فیلسوفان تجربهگرا ادعا میکردند که تنها احساسات میتوانند ما را به عمل وادارند و عقل از این کار ناتوان است. به گفتهی مشهور هیوم: «عقل کاملاً غیرفعال است و هرگز نمیتواند منشأ اصلی و فعالی مانند وجدان یا حس اخلاقی باشد.» (رسالهی طبیعت انسان، ۳.۱.۱.۱۱).
در برابر متافیزیک عقلگرایانه، کانت ادعا میکند که عقل با محدودیتهای سختی روبهروست. عقل نمیتواند به ما شناختی از خدا یا جهانی ورای حواس بدهد؛ اگر عقل این حدود را رعایت نکند، دچار تناقض و سردرگمی میشود.
در برابر دیدگاه تجربهگرایانه دربارهی انگیزش و اخلاق، کانت استدلال میکند که عقل قدرتی حیاتی دارد. عقل به ما این امکان را میدهد که بر اساس اصولی عمل کنیم که میتوانیم آنها را با دیگر موجودات خردمند به اشتراک بگذاریم. در جهانی که محدودیتهایی دارد، عقل آزادی انسانی را آشکار میسازد.
پسران بیلوکسی
یک تریلر جذاب با تمام پیچشها و شگفتیهای مخصوص جان گریشام، درباره دو دوست دوران کودکی که در بزرگسالی در دو طرف متفاوت قانون قرار میگیرند.
برای بیشتر قرن گذشته، بیلوکسی به خاطر سواحل، استراحتگاهها و صنعت غذاهای دریاییاش مشهور بود. اما این شهر یک روی تاریک هم داشت. بیلوکسی همچنین بهخاطر فساد و جرم و جنایت شهرت داشت؛ از قمار، فحشا، مشروبات قاچاق و مواد مخدر گرفته تا قتلهای قراردادی. این جرایم تحت کنترل یک گروه کوچک از تبهکاران بود که بسیاری از آنها بهعنوان اعضای مافیای دیکسی شناخته میشدند.
کیت رودی و هیو مالکو در دهه شصت در بیلوکسی بزرگ شدند و دوستان دوران کودکی و ستارههای لیگ کوچک بیسبال بودند. اما در نوجوانی، مسیر زندگی آنها جدا شد. پدر کیت به یک دادستان افسانهای تبدیل شد که مصمم بود «ساحل را پاک کند». پدر هیو به «رئیس» دنیای زیرزمینی جرم و جنایت بیلوکسی تبدیل شد. کیت به دانشکده حقوق رفت و راه پدرش را دنبال کرد. هیو اما زندگی شبانه را ترجیح داد و در باشگاههای پدرش کار میکرد. این دو خانواده به سوی رویارویی حرکت میکردند – رویاروییای که در نهایت در دادگاه رخ میداد...
پارساترین بانوی شهر
شاهد تأثیرات ویرانگر مسئلهی مذهبی در اسپانیا — که در سالهای اولیهی بازگشت بوربونها به قدرت (۱۸۷۵) تشدید شده بود — و برخورد وحشتناک بین روحیهی اروپاییشده، لیبرال و برابریخواه از یک سو، و روحیهی سنتگرا و محلیگرا از سوی دیگر، که با تعصب شدید و خشونتآمیز با هر ایدهی جدیدی که ممکن بود باورهای دیرینهی آنها را به چالش بکشد، مخالفت میکردند، «بنیتو پرس گالدوس» معتقد بود که دینداری از مسائل شخصی فراتر رفته و خانوادهها را از هم میدرید، چه برسد به کل یک ملت. بنابراین، او تصمیم گرفت رمان «دونا پرپکتا» را بنویسد: فریاد هشداردهندهای دربارهی جامعهای تئوکراتیک و مومیاییشده که در آن منافع شخصی کلیسا (با نمایندگی شخصیت «دون اینوسنسیو») باعث همکاری با زمینداران فئودال (دونا پرپکتا) برای تحریک رهبران محلی و شبهنظامیان (کابایوکو) میشد، که به نوبهی خود کشاورزان و دهقانان (مانند ال تیو پاسو لارگو، فراسکیتو گونزالس، خوزه استبان رومانرو) را به کشتار وادار میکردند. اگر رمان «پپیتا خیمنس» اثر «خوان والرا» را بتوان نمونهی اعلای رمان آرمانگرایانهی اسپانیایی قرن نوزدهم دانست، به نظر میرسد «دونا پرپکتا» پاسخ یا ردیهی پرس گالدوس به آن باشد.
گالدوس در این رمان، تضاد بین مدرنیته و سنت، لیبرالیسم و تعصب مذهبی، و همچنین نقش مخرب کلیسا و زمینداران فئودال در ایجاد تنشهای اجتماعی و سیاسی را به تصویر میکشد. رمان به عنوان هشداری دربارهی خطرات جامعهای که در گذشتهای مومیاییشده گیر کرده و از پذیرش ایدههای جدید سر باز میزند، عمل میکند. در مقابل، رمان «پپیتا خیمنس» اثر «خوان والرا» به عنوان نمادی از آرمانگرایی و عشق رمانتیک در ادبیات اسپانیا مطرح میشود، در حالی که «دونا پرپکتا» پاسخی واقعگرایانه و انتقادی به این نگاه آرمانگرایانه است.
مائوئیسم برگی از تاریخ جهان
نویسنده: جولیا لاول
ترجمه : سعید کلاتی
برنده جایزه تاریخ Cundill در سال ۲۰۱۹ نامزد نهایی جایزه Baillie Gifford برای آثار غیرداستانی ۲۰۱۹ نامزد نهایی جایزه Nayef Al-Rodhan برای درک جهانی نامزد نهایی جایزه Deutscher در فهرست بلند جایزه Orwell برای آثار سیاسی ۲۰۲۰
"افشاگرانه و آموزنده... [کتابی] به زیبایی نوشته شده و قابلفهم" - تایمز
برای دههها، غرب مائوئیسم را به عنوان پدیدهای تاریخی و سیاسی منسوخشده در نظر گرفته است. از دهه ۱۹۸۰، به نظر میرسد که چین آشفتگی آرمانگرایانه انقلاب مائو را کنار گذاشته و به سمت سرمایهداری اقتدارگرا حرکت کرده است. اما مائو و ایدههای او همچنان در مرکز جمهوری خلق چین و مشروعیت دولت کمونیستی آن باقی ماندهاند. با افزایش اختلافات و تنشها میان چین و غرب، نیاز به درک میراث سیاسی مائو روزبهروز ضروریتر میشود.
قدرت و جذابیت مائوئیسم فراتر از مرزهای چین گسترش یافته است. مائوئیسم نیروی محرکهای کلیدی در دوران جنگ سرد بود: این ایدئولوژی مسیر جنگ ویتنام (و شورشهای جوانان بینالمللی که آن جنگ به دنبال داشت) را شکل داد، خمرهای سرخ قاتل را در کامبوج به قدرت رساند، به مقاومتهای ضداستعماری در آفریقا کمک کرد و گاه پیروزی را به آنها هدیه داد؛ الهامبخش تروریسم در آلمان و ایتالیا بود و جنگها و شورشهایی در پرو، هند و نپال ایجاد کرد که برخی از آنها هنوز هم ادامه دارند – بیش از چهل سال پس از مرگ مائو.
در این تاریخ جدید، جولیا لاول مائوئیسم را بهعنوان یک نیروی چینی و بینالمللی بازنگری میکند و تکامل آن در چین را با میراث جهانیاش پیوند میدهد. این روایت ما را از مزارع چای در شمال هند به کوههای آند، از منطقه پنجم پاریس به مزارع تانزانیا، از شالیزارهای کامبوج به تراسهای بریکستون میبرد.
با شروع از تولد انقلاب مائو در شمال غربی چین در دهه ۱۹۳۰ و پایان یافتن به پیامدهای خشونتبار آن در جنوب آسیا و احیای آن در جمهوری خلق امروز، این کتاب تاریخ برجستهای از مائوئیسم جهانی ارائه میدهد.