گفتگو با مترجمان
نویسنده: سیروس علی نژاد
انتشارات آگاه، چاپ سوم ۱۴۰۰
۱۶۰ صفحه، رقعی، شومیز
وزن | 500 گرم |
---|
محصولات مرتبط
افسانه پدران ما
نويسنده: سورژ شالاندن
مترجم / مصحح: مرتضي كلانتريان
سورژ شالاندن، نويسندهي فرانسوي متولد 1952، پس از سيوچهار سال همكاري با ليبراسيون، روزنامهي مشهور پاريسي، در حال حاضر عضو هيئت تحريريهي كانارآنشنه، ديگر روزنامهي مشهور پاريسي، است. گزارشهاي او دربارهي ايرلند شمالي و محاكمهي كلوس باربي، جنايتكار جنگي فرانسوي، جايزهي آلبر لوندر را كه مشابه جايزهي پوليتزر است نصيب او كرد. وي چندين رمان دارد كه از بين آنها رمان دربارهي يك قول برندهي جايزهي مديسي، سومين جايزهي معتبر ادبي فرانسه، شده است. "... پدرم به هنگام خاكسپارياش، از هشت سال پيش مرده بود. حادثهي لوكاس او را بهكلي پريشان و بعد ضعيف كرده، سپس كشته بود. ميگفت سرطانِ اندوه دارد. در بيمارستان بستري شده بود. از آنجا بيرون آمده بود. ديگر نميخواست بلوزهاي سفيد را ببيند، آن بويِ سكوت را احساس كند، مايل نبود هيچ چيزي در دهان، هيچچيزي در كپلها، هيچ چيزي در رگهايش وارد كنند. ناخوش نبود، چيز ديگري بود: خسته بود. خسته از ما، خسته از گذشتهي خود، خسته از زندگي. در آوريل 1975 به خانه برگشت، بعد خوابيد...". (از متن كتاب)
اگزیستانسیالیسم چیست؟
ويليام بارت
منصور مشكينپور
اين سوال كه «اگزيستانسياليسم چيست؟» ديگر آن هيجاني را كه عنوان مهيج روزنامهها زماني برميانگيخت از دست داده است. اما كنجكاوي درباره آن همچنان برجاست، به طور كلي بايد بگويم، كنجكاوي در اين باره پيگيرتر و دامنهدارتر و به اعتقاد من، مجدانهتر شده است. اكنون وقتي مردم اين سوال را ميكنند، ديگر مطالب آن پراكندهگوييهايي كه در اواخر سال 1940 درباره مكتبي ادبي در پاريس رواج داشت نيستند. نيك يا بد، اگزيستانسياليسم در طراز نحوههاي وزين تفكر جهان امروزي براي خود جايي باز كرده است.
جریان اصلی در مارکسیسم (برآمدن، گسترش و فروپاشی)(۲جلدی)
دایی من بنژامن
در سال 1841 كلودتيليه مدير هفته نامه «جمعيت» شد. دايي من بنژامن ابتدا به صورت پاورقي در اين هفته نامه منتشر شد. يادآور مي شويم كه در سال 1841 كلودتيليه رماني با عنوان گياه قشنگ و كرنليوس مي نويسد ولي عمده شهرت او به خاطر كتاب دايي من بنژامن است. نكته جالب اين است كه دايي من بنژامن ابتدا در آلمان شهرت پيدا كرد درست مثل كتاب برادرزاده راموي ديدرو كه به خاطر ترجمه گوته ابتدا در آلمان شهرت پيدا كرد. در اين كتاب نشانه هايي از تاثيرپذيري تيليه از طنز و شوخ طبعي رابله و ساير طنزنويسان درجه اول فرانسوي مشاهده مي شود. حوادث رمان دايي من بنژامن به اواخر قرن هجدهم بر مي گردد قرني كه به عصر روشنگري معروف است و نويسندگان بزرگي چون مونتسكيو، ديدرو و ولنر در آن دوره زندگي مي كردند. در آن زمان جامعه فرانسه به سه طبقه متمايز از هم تقسيم مي شد. 1 - نجبا و اشراف زادگان 2 _ روحانيون 3 _ توده هاي مردم. طبقه نجبا و روحانيون از امتيازات وسيعي برخوردار بودند. به عنوان مثال از پرداخت ماليات مستقيم معاف بودند و خودشان را برتر از سايرين مي پنداشتند. يكي از دستمايه هاي كلودتيليه براي حمله به طبقه نجبا واشراف همين وجود نظام طبقاتي در فرانسه بود كه امكان هر نوع خلاقيتي را در جامعه فرانسه و نزد توده هاي مردم منتفي مي كرد. شايد مهم ترين نكته اي كه درباره كتاب دايي من بنژامن به نظر مي رسد طنز درخشان و گزنده آن است كه در سطرسطر كتاب به چشم مي خورد، اين طنز به شدت گزنده بنيادهاي فرسوده و پوسيده اشرافيت رو به زوال فرانسه در اواخر قرن هجدهم را نشانه رفته است. قهرمان كتاب، بنژامن راتري كه خود از ميان توده هاي مردم برخاسته و شغل پزشكي را انتخاب كرده مسلح به سلاح برنده طنز و شوخ طبعي و طبعا رندي خاص خود است و در عصر و زمانه اي كه امتيازات و القاب اشرافي در جامعه رواجي همه گير دارد به تنهايي تمامي اين القاب و عناوين را به سخره مي گيرد و شرف انسان را در آزادگي و رهايي از تمامي قيود بندگي و بردگي مي داند. اين گونه عقايد و طرز تفكر بي گمان امروزه امري جا افتاده و تثبيت شده است ولي در عصر و زمانه اي كه نويسنده كتاب زندگي مي كرده اين گونه افكار به شدت مترقي و ضد ارتجاعي محسوب مي شد. نكته جالب درباره كتاب دايي من بنژامن آن است كه گوئيا زندگي نويسنده كتاب برآيند واقعي هنر نويسندگي اش نيز بوده است. زيرا مشابهت هاي فراواني بين زندگي كلودتيليه و قهرمان كتاب بنژامن راتري ديده مي شود. در خلال مطالعه اين رمان جذاب همچنين مي توان به پاره اي از اعتقادات مترقي نويسنده درباره مسائل مهمي چون امتيازات اجتماعي، ازدواج، مرگ و فلسفه زندگي «كه البته به زباني شيرين و طنز آلود بيان مي گردد» پي برد. براي درك بهتر كتاب دايي من بنژامن و اهميت فو ق العاده آن بايد به مبارزات طبقاتي سال 1780 آشنا بود. انقلاب كبير فرانسه در سال 1789 برابري همه مردم را در مقابل قانون و عدالت اعلام كرد و مقرر داشت كه پست هاي حساس و مهم مملكت به كساني محول گردد كه شايستگي بيشتري از ديگران داشته باشند. خواننده كتاب دايي من بنژامن با مطالبي از اين دست نيز آشنا مي شود.قهرمان كتاب نه تنها داراي قلبي پاك و مهربان است و همواره در تلاش است كه به ديگران خصوصا طبقات محروم جامعه كمك كند، در عين حال داراي فهمي عميق و زباني گويا و بذله گو است و همان طور كه اشاره شد در منشش اين طنز در تمامي سطور كتاب موج مي زند و بي گمان اگر نگوييم اين كتاب بهترين نمونه طنز نويسي ادبي در زبان فرانسه است با اندكي انصاف مي توان آن را از نمونه هاي برجسته طنز ادبي در تاريخ ادبيات فرانسه محسوب كرد و نويسنده آن را همپاي فرانسوا رابله قرار داد.
رئالیسم و ضد رئالیسم در ادبیات
تكامل تمدن صنعتي در اجتماعات جديد (اجتماعاتي كه از رنسانس و روزگار روي كار آمدن طبقهي متوسط ريشه ميگيرد) اين حقيقت را بهنحو بارزي مينماياند كه: هنرمند در غرب مطرود و تنهاست. در سراسر قرن نوزدهم هنرمند را ميبينيم كه پيوسته در تكاپوست تا شايد كه خود را از قيد اصول و ارزشهايي چون سودجويي، مادهپرستي، تحقير آدميت و جنگ دائمي انسان با انسان آزاد كند. گروهي كه در خود ياراي ايستادگي نميبينند واقعيت زندگي خود را انكار ميكنند، گروهي از آن ميگريزند، گروهي به آن تسليم ميشوند، اما همگي از آن نفرت دارند. اين تنفر عمومي كه هر دم به شكلي جلوه ميكند، توصيف مشترك خود را در يك تئوري به ظهور ميرساند و آن تئوري "هنر براي هنر" است... هرچه تضادهاي اقتصادي و اجتماعي اين جوامع شديدتر ميشود جنبهي ضداجتماعي و ضدانساني جنبشهاي هنري عميقتر ميشود و هنرمند درونبين بيش ازپيش در لانهي تاريك ذهنيات خود فروميخزد ــ و چنانكه خواهيم ديد در قرن بيستم ضدرئاليسم نوميدي طبقهاي را منعكس ميكند كه دارد نابود ميشود، طبقهاي كه فرداي خود را تيرهوتار ميبيند. (از مقدمهي كتاب)
نقطه ی ضعف
آنتونیس ساماراکیس
مرتضی کلانتریان
ساماراكيس از روشنفكران آزادانديش يونان است و در آثارش سخت بر اضطراب و پوچي حاكم بر دنياي امروز، انزوا و تنهايي انسان، خشونت و خودكامگي صاحبان قدرت ميتازد. نقطهي ضعف پنجمين رمان ساماراكيس است و، به باور يكي از منتقدان، در ردهي بزرگترين آثار كافكا، اورول و كويستلر قرار دارد. اين رمان در عين اين كه يك رمان سياسي و پليسي است، يك رمان متافيزيكي، مانند اديپ شهريار و جنايت و مكافات هم هست: مردي بيهويت در كشوري بيهويت.... نقطهي ضعف بيآن كه آشفته و درهم برهم باشد، سرشار از پيچيدگي است، و در آن از فرم و تكنيك جديدترين هنرهاي معاصر استفاده شده است: شكستگي و پراكندگي نقاشي كوبيستي، راز و رمز فيلمهاي آلن رنه، قطع زمان حال و برگشت به گذشته و تداخل نقش شخصيتهاي فيلمهاي برگمان، دلهره و وحشت فيلمهاي هيچكاك، تعهد در قبال آنچه اصالت دارد و برحق است در آثار سارتر، طغيان سيزيفوار كامو، مكالمهي ساده و بيپيرايهي رمانهاي همينگوي، و طنز جاوداني ولتر. اين كتاب در سال 1966 برندهي جايزهي دوازدهتن يونان (مشهورترين جايزهي ادبي يونان) شد و در سال 1970 از طرف هيئت داوران فرانسه، به عنوان بهترين كتاب خارجي انتخاب شد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.