آقا خوبه بی آقا خوبه
كتاب "آقا خوبه بي آقا خوبه" درباره مرد بودن است نه يك سلطهجو، درباره خود واقعي ماست، و نه يك فداكار قلابي. اين كتاب به زني كه دوست داريم امكان ميدهد به ما اعتماد كند و به ما احترام بگذارد، نه اين كه از ما بترسد يا به ما شك كند، اين كتاب براي همه مرداني است كه نميخواهند از ترس از دست دادن هويت خود، از تعهد و مسئوليت بپرهيزند. خوب نوشته شده، بصيرت ميبخشد، واقعنگر است و ... به شما ميآموزد: جستجوي تاييد ديگران را متوقف كنيد. حدود لازم را تعيين كنيد و تعارضات خود را با صداقت از بين ببريد. از روابط صميمي بر مبناي احترام متقابل لذت ببريد. روابط جنسي بهتري داشته باشيد. در شغل و حرفهتان پيشرفت كنيد و از لحاظ حرفهاي توجه لازم را دريافت كنيد.
آکاستوس (دو گفت وگوی افلاتونی)
آیا هنر اساساً انحرافی برای تودهها است، یا همانطور که آکاستوس جوان، دوست افلاطون، اصرار دارد، نوعی «تفکر عمیق خردمندانه» است؟ مرداک که رمانهایش با پرسشهای فلسفی بزرگی دست و پنجه نرم میکند، در اینجا دیدگاههای خود را درباره هنر، اخلاق، مذهب و اروس(عشق جنسی) از طریق گفتوگوهای خیالی بین افلاطون، سقراط و شخصیتهای داستانی مختلف بیان میکند. او به وضوح معتقد است که هنر خوب بیش از هر نوع تفکر دیگری به ما درباره زندگی ما می گوید. بینش آکاستوس بر خصومت افلاطون با هنر، اظهار نظرهای پژمرده یک بدبین و دیدگاه عملگرایانه مانتیاس، یک نوع مارکسیست مبتذل، پیروز می شود. سقراط در گفت و گو در مورد دین، شاعرانه می نویسد ("دین عشق ما به فضیلت است که لحظه حال را روشن می کند"). احترام تقریباً بودایی او ("خدا همه جا است") نقطه مقابل دیدگاه افلاطون است که دین یک سوپاپ اطمینان است، پناهگاه مطلق ها که ما را از دیوانه شدن باز می دارد و به ما کمک می کند تا با وحشت های زندگی روبرو شویم.
آموزش تفکر به کودکان و نوجوانان
کودکان و نوجوانان امروزی نمی دانند چگونه از نقشه استفاده کنند چون به استفاده از اپلیکیشن های مسیریابی عادت کرده اند. آن ها برای یافتن پاسخ سوالات تلاش زیادی نمی کنند چراکه گوگل همه ی جواب ها را با سرعتی بالا برایشان پیدا می کند.
اگر دانش آموزی تکلیف مدرسه اش را در خانه جا بگذارد، کافی است تماس کوتاه با والدینش بگیرد تا آن را ظرف مدت کوتاهی دریافت کند.
توسعه سریع تکنولوژی باعث شده تا نسل حاضر نه تنها مدام انتظار راه حل های آنی را داشته باشد بلکه بیش از هر نسل دیگری به بزرگسالان وابسته شود. به علاوه بچه های امروزی از فرصت خطا کردن و مهم تر از آن ، درس گرفتن از خطاها محروم هستند.
والدین نیز در بسیاری از مواقع گویی ناخواسته به آن ها آموزش «فکر نکردن» می دهند و بر وابستگی فرزندان شان می افزایند.
در این کتاب، دکتر دارلین سوییت لند و همسرش دکتر ران استولبرگ به توضیح چالش های اجتماعی، احساسی و عصبی مختص به نسل امروز و شیوه های پیشگیری یا درمان آن ها می پردازند. نویسندگان، پنج تله ی رفتاری را شناسایی می کنند و معتقدند گرفتاری در این دام ها موجب اقداماتی از سوی والدین می شود که به عدم استقلال فرزندان دامن می زند.
-برنده ی جایزه ی ملی کتب غیرداستانی در سال 2015
- کسب رتبه ی اول کتب پرورش فرزند در سایت گودریدز (Good Reads) در سال 2015.
آن شو که هستی
آلن واتس
ترجمه: سعید اسفندیاری مطلق
آلن ویلسون واتس (به انگلیسی: Alan Wilson Watts) (۶ ژانویه ۱۹۱۵–۱۶ نوامبر ۱۹۷۳) فیلسوف، نویسنده و سخنران انگلیسی بود که به دلیل تفسیر و رواج فلسفههای شرقی بودیسم، تائوئیسم و هندوئیسم برای مخاطبان غربی شهرت داشت. وی در چیزلهورست، انگلستان متولد شد و در سال ۱۹۳۸ به ایالات متحده نقل مکان کرده و آموزش ذن را در نیویورک آغاز کرد. واتس مدرک کارشناسی ارشد الهیات را از حوزه علمیه سیبری-وسترن دریافت کرد و در سال ۱۹۴۵ کشیش اسقفی شد. وی در سال ۱۹۵۰ وزارت را ترک کرده و به کالیفرنیا رفت و در آنجا به عضو هیئت علمی آکادمی مطالعات آسیایی آمریکا درآمد.
شهرت واتس در حین کار به عنوان یک برنامهنویس داوطلب در ایستگاه رادیویی KPFA در برکلی آغاز شد. وی بیش از ۲۵ کتاب و مقاله در مورد دین و فلسفه نوشت و پادفرهنگ دهه ۱۹۶۰ را به راه ذن، یکی از اولین کتابهای پرفروش در آیین بودا معرفی کرد. وی در کتاب روان درمانی شرق و غرب اظهار داشت که میتوان بودیسم را نوعی رواندرمانی دانست. او در مورد کتابش طبیعت، زن و مرد نوشت «از نظر ادبی - بهترین کتابی که من تاکنون نوشتم». وی همچنین آگاهی و رواندرمانی انسان را در آثاری مانند کیمیاگری جدید و کیهانشناسی شاد کاوش کرد.
آن هنگام که نفس هوا می شود
نام نویسنده : پال کالانیتی
نام مترجم : شکیبا محب علی
پال کالانیتی، که متخصص مغز و اعصاب بود، بر اثرسرطان ریه در سی و هفت سالگی جان خود را از دست داد. پال پزشکی متبحر و انسانی متفکر بود که در طول زندگیاش به دنبال معنای زندگی بود. وی در جستجوی پاسخ سوالاتش مدتی ادبیات خواند، همچنین زیستشناسی و سرانجام به جراحی مغز و اعصاب روی آورد. در اواخر دوره رزیدنتیاش متوجه شد به سرطان ریه مبتلا شده است.
نویسنده در این کتاب، تجربه بیماری و رویاروییاش را با مرگ به رشته تحریر درآورده است. زمانی که پال از بیماریاش مطلع میشود چهار مرحله غم را پشت سر میگذارد. در واقع شخصی که تا دیروز به بیمارانش امید میداده است اکنون به امید نیاز دارد.
برخورد پال کالانیتی با مرگ بسیار خواندنی است و انسان را به تعمق وامیدارد. خواندن این کتاب را به افراد کتابخوان توصیه میکنم چراکه به نظرم این داستان ویژگیهای منحصربهفردی دارد که باعث شده، پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز باشد.