آلیس در سرزمین عجایب
مولف: لوئیس کرول
مترجم: آبتین گلکار
داستان نمادین لوئیس کارول برای اولین بار توسط مک میلان بیش از 150 سال پیش منتشر شد و مورد علاقه و لذت نسل ها از کودکان بوده است.
این نسخه متن کامل لوئیس کارول را با تصاویر جدید از برنده جایزه کاستا و برنده مدال کیت گرینوی، کریس ریدل ارائه می دهد. تصاویر کریس ریدل که 200 سال پس از تولد اولین تصویرگر آلیس، سر جان تنیل، کاریکاتوریست سیاسی زمان خود، منتشر شد، با تفسیر منحصر به فرد، غنی و خاطره انگیز او از دنیای کارول، فصل جدیدی را از نظر برتری ایجاد کرد.
با داشتن آلیس کنجکاو و زودباور در قلب خود، خوانندگان نه تنها شخصیت هایی مانند خرگوش سفید جذاب، ملکه مهیب قلب ها، کلاهدوز دیوانه و گربه چشایر خندان را دوباره کشف خواهند کرد، بلکه خلاقیت های تازه و شگفت انگیزی از این شخصیت ها توسط استاد واقعی هنر خود،؛ تصاویری که برای نسل های آینده در قلب و ذهن ما زنده خواهند ماند.
اعتراف (تجربه و هنر زندگی ۸)
لئو تولستوی
مترجم: آبتین گلکار
«پنج سالی بود که رفته رفته چیز عجیبی برایم اتفاق میافتاد: نخست دقایقی سردرگم میشدم و زندگیام متوقف میشد، انگار نمیدانستم چگونه باید زندگی کنم و چه باید بکنم. خودم را گم میکردم و درمانده میشدم. ولی این حالت میگذشت و زندگی را به شیوهٔ پیشین ادامه میدادم. سپس این دقایق سردرگمی بیشتر و بیشتر شد و درست به همان شکل. این توقفهای زندگی همیشه به شکل پرسشهای یکسانی بروز مییافت: برای چه؟ خب، بعد چه؟ ... پرسش من، همان پرسشی که مرا در پنجاه سالگی به خودکشی سوق میداد، پرسش بسیار سادهای بود که در وجود هر انسانی نهفته است. پرسشی که زندگی بدون آن ممکن نیست، همانطور که من در عمل داشتم این را تجربه میکردم. پرسش این بود: حاصل کل زندگی من چه خواهد بود؟ یا به بیانی دیگر: آیا در زندگی من معنایی هست که با مرگی که به طور حتم در انتظار من است از میان نرود؟»
خرگوش ها و مارهای بوآ
فاضل اسکندر
آبتین گلکار
مار نوجوان كه تازه بلعيدن خرگوشها را ياد گرفته بود، گفت: «از يك چيز سر در نمى آورم. چرا وقتى من به خرگوشها نگاه مى كنم، فرار نمى كنند؟ آنها كه خيلى تند مى دوند.» چپچشم تعجب كرد: «چطور فرار كنند؟ ما آنها را هيپنوتيزم مى كنيم...» مار نوجوان پرسيد: «هيپنوتيزم يعنى چه؟»فاضل اسکندر (1929- 2016) با ایران پیوند خونی دارد، پدرش مهاجری ایرانی بود که در گرجستان کارخانهی آجرپزی داشت. رمان تمثیلی خرگوشها و مارهای بوا از مشهورترین آثار اوست. نثر و روایت ساده و گذشتن ماجرا در سرزمین حیوانات ظاهر اثر را به حکایات اخلاقی و فابلهای ازوپ و لافونتن شبیه میکند، ولی قضیه فراتر از این حرفهاست و بیهوده نیست که پژوهشگران این اثر را با مزرعهی حیوانات جورج اورول مقایسه کردهاند.
دوازده صندلی
«ایلف و پتروف» را در تاریخ ادبیات روسیه باید یک نویسنده به شمار آورد، زیرا آنها شهرت ادبی خود را مدیون آثاری هستند که دونفری و با همین امضا نوشتهاند.
پس از گذشت نود سال از انتشار دوازده صندلی در شوروی، این کتاب هنوز از پرخوانندهترین آثار طنز ادبیات روسیه است و قهرمان اصلی این رمان، آستاپ بِندِر، نیز از محبوبترین قهرمانان ادبی روسیه است. مجسمهی او در بسیاری از شهرهای این کشور خودنمایی میکند و تکیهکلامهایش به ضربالمثل بدل شدهاند. در کوچه و خیابان عباراتی از قبیل «به قول بندر…» و «اگر بندر اینجا بود…» فراوان به گوش میرسد.
دوازده صندلی (۱۹۲۸) با واکنش سرد مقامات شوروی روبهرو شد، هرچند برخی از چهرههای سرشناس مانند مایاکوفسکی، آن را ستودند. این رمان در قالبی طنزآمیز، تصویری از اتحاد جماهیر شوروی در سالهای نخستین شکلگیریاش ارائه میدهد و کاغذبازیهای بیمعنا و زیانآور، شعارها و تبلیغات خشکاندیشانه و ابلهانه و در یک کلام سترونی اندیشه در این دوران را به باد انتقاد میگیرد.
رفتیم بیرون سیگار بکشیم هفده سال طول کشید، داستانهایی از نویسندگان معاصر روس
ادبیات روس دهههای اخیر با وجودِ داشتن داستاننویسان برجستهای که شهرت بینالمللی دارند، کمتر به مخاطبان فارسیزبان معرفی شده است. در این کتاب نُه داستان از هفت نویسندهی معاصر روس (دینا روبینا، لودمیلا اولیتسکایا، لودمیلا پتروشفسکایا، آندری گلاسیموف، ویکتور پِلِوین، میخاییل یلیزاروف و زاخار پریلِپین) به فارسی ترجمه شده است، داستانهایی که اتفاقی انتخاب نشدهاند و جهانشان کموبیش بههم نزدیک است. قهرمانان این داستانها از لایههایی از جامعه انتخاب شدهاند که در گذشته امکانی برای رساندن صدایشان به گوش خوانندگان پیدا نمیکردند و چه بسا وجودشان نادیده گرفته میشد. تنهایی، روزمرگی و خشونت موجود در زندگی این قهرمانان، که بازتاب مستقیم شرایط اجتماعی روسیة پس از فروپاشی اتحاد شوروی نیز هست، به خوبی در این داستانها احساس میشود. مقدمهای کوتاه دربارهی هر کدام از این نویسندگان، نیز در آشنایی خواننده با زندگی و سبک هنری و آثار لئ مؤثر است. همة این نویسندگان در حال حاضر زنده هستند و مشغول نوشتن و همین مسئله کتاب را جذابتر میکند. رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید... کتابی است از جهانِ نهچندان مهربانِ نویسندگانی که سیگار کشیدنشان هنوز تمام نشده است.
رمانی با یک طوطی
آندری ولوس
مترجم: آبتین گلکارآندری ولوس در اواخر دههی 1990 در زندگینامهی کوتاهی نوشت: “همهی آنچه میتوانم دربارهی خودم بگویم در چند سطر میگنجد.در دوشنبه به دنیا آمدم.آنجا مدرسه را تمام کردم.در پژوهشکدهی نفت درس خواندم.متخصص ژئوفیزیک شدم.حتی در همین رشته کار کردم.در جوانی شعر میسرودم.گاهی چاپشان میکردند.مدتها به ترجمهی شعر از تاجیکی مشغول بودم.اولین داستانم حدود…حتی یادم نمیآید حدود چند سال پیش منتشر شد.ده؟دوازده؟بعد نوبت به کتاب نثرم رسید…خلاصه،زندگی پیش میرود و تمامش هم وقف ادبیات نشده است، لابد به همین دلیل است که دوستانم دربارهی من میگویند: همان است که نویسندگی هم میکند”
آندری ولوس در رمانی با یک طوطی با نثری ساده و روشن به مسئلهی غلبهی نگرش تجاری و سرمایه داری بر دانش و فرهنگ میپردازد،مشکلی که ظاهرا ابعادی فراگیر و جهانی به خود گرفته است.در بخشی از کتاب میخوانیم: کالاباروف یک روز در میان راهی دادگاه میشود،چون پیوسته به کتابخانهاش سوءقصد میکنند،گاهی به ساختمانش و گاهی هم به زمینش.گاهی شرکت نفت میخواهد در آن ساکن شود و گاهی شرکت گاز.گاهی میخواهند به جای کتابخانه جایگاه سوختگیری با فناوری نانو درست کنند و گاهی پارک آبی.این سوءقصدها فعلا دفع شده است ولی اگر روزی کالاباروف را برکنار کنند،چه کسی برای دفاع از کتابخانه سپر به دست میگیرد و شمشیر میزند؟!
زنبورهای خاکستری
زنبورهای خاکستری (۲۰۱۸) جدیدترین رمان آندری کورکوف، نویسندهی سرشناس اوکراینی ماجرای نزاع داخلی اوکراین بر سر شبهجزیرهی کریمه را روایت میکند.
داستان کورکوف سرگذشت انسانیت از دست رفته است و مردی که از همه چیز ناامید شده جز زنبورهایی که باید سربلند از این جنگ بیرون بیایند.
این رمان از زبان اصلی (روسی) ترجمه شده است.
فقط یک طاعون ساده
رودولف مایر، میکروبیولوژیست جوانی که بر روی واکسن طاعون کار می کند، به مسکو احضار می شود تا گزارش پیشرفت خود را به مافوق خود ارائه دهد. او ناخواسته ویروس را از آزمایشگاه با خود حمل می کند. هنگامی که بیماری او کشف می شود، دستگاه دولتی با کارایی وحشتناکی می چرخد و ده ها نفر را جمع آوری می کند. اما برای بسیاری، تمایز بین این انزوای اجباری و حیاتبخش و سرگردانی مداوم نظارتها و دستگیریهای سیاسی به سختی قابل تشخیص است و از تراژدی شخصی کاملاً جلوگیری نمیشود. این رمان مهیج که در اواخر دهه 1970 نوشته شده و در دوران قرنطینه دوباره توسط نویسنده کشف شد و هرگز به انگلیسی ترجمه نشده بود، بر اساس رویدادهای واقعی در روسیه استالینیستی دهه 1930، حقایق ناراحت کننده ای را در مورد رژیم فعلی روسیه و بحران همه گیر نشان می دهد.
مرا به کنگاراکس نبر!
توروسوف نمی فهمید که همکارش شوخی می کند یا جدی حرف می زند. محموله را دو روز تمام رها کنند و از قطاری بیرون بروند که ممکن است هر لحظه به حرکت در آید و آن ها را وسط برف و زمستان سیبری جا بگذارد؟
آندری کورکوف(1961) نویسنده اوکراینی در رمان هایش به واقعیت های بلوک شرق پس از فروپاشی شوروی می پردازد. او در رمان مرا به کنگاراکس نبر(2008)تصویری تکان دهنده از این دوران ارائه می کند و نشان می دهد چگونه افراد مختلف به شکل های متفاوت در قبال گذشته تاریخی کشور خود واکنش نشان می دهند.
این کتاب از زبان اصلی (روسی) به فارسی ترجمه شده است.