پاییز پدرسالار
هر چه طول عمر بيشتر باشد، باز هم انسان تصور ميكند كارهاي بسياري را هنوز انجام نداده است و بايد فرصت بيشتري اعطا شود تا مسئوليتها را به انجام برساند. ...و ماجراي پدر سالار نيز، اين گونه است. به راستي كسي نميدانست و نميداند او چند سال زندگي و چند سال فرمانروايي كرد. عدهاي بر اين باور بودند كه او 3 بار ظهور ستاره دنبالهدار را كه در هر سده يك بار پديدار ميشود، ديده است، ولي نه تنها شخص پدر سالار، كه همه مردم كشورش، فقدان او را دور از انصاف ميدانستند. او ناجي كشور بود و تا آخرين لحظات زندگي كوشيد حرمت چنين لقبي را پاس دارد و وجاهت ملي خود را حفظ كند. هر چند قدرتهاي بزرگ منطقهاي از هجومهاي متوالي و استفاده از ترفندهاي گوناگون را در برنامه داشتند و در مواردي او را به استيصال كشاندند، ولي موفقيت چنداني، جز انتقال دريا، به دست نياوردند.
پاییز پدرسالار
پاییز پدرسالار (به اسپانیایی: El otono del patriarca) رمانی است نوشته گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۷۵.
داستان کتاب به وقایع تاریخی دوران دیکتاتوری فرانسیسکو فرانکو در اسپانیا، آناستازیو سوموزا، و رافائل تروخیو در جمهوری دومینیکن بسیار نزدیک است.
«آدم هر چه بیشتر قدرت به دست بیاورد، تشخیص این که چه کسی با اوست و چه کسی بر او، برایش دشوارتر میشود. هنگامی که به قدرت کامل دست یافت، دیگر تماس او با واقعیت به کلی قطع میشود و این بدترین نوع تنهایی است. شخص دیکتاتور، شخص بسیار خودکامه، گرداگردش را علائق و آدمهایی میگیرند که هدفشان جدا کردن کامل او از واقعیات است. همهچیز دست به دست هم میدهند تا تنهایی او را کامل کنند.»
-
گابریل گارسیا مارکز
زندگی میکنم تا گزارش دهم
گابريل گارسيا ماركز
كيومرث پارساي
گابریل خوزه گارسیا مارکِز (به اسپانیایی: Gabriel José García Márquez) (زادهٔ ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکدهٔ آرکاتاکا* درمنطقهٔ سانتامارا* در کلمبیا – درگذشته ۱۷ آوریل ۲۰۱۴) رمان نویس، نویسنده، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو(برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رئیس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی میکرد. مارکز برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷ میشناسند که یکی از پرفروشترین کتابهای جهان است.
زندگي كردن
به مفهوم زنده بودن نيست
خاطراتي است كه بايد گزارش شود.
مسیری باریک به ژرفای شمال
نام نویسنده : ریچارد فلاناگان
نام مترجم : فرزام حبیبی
ریچارد میلر فلاناگان (انگلیسی: Richard Miller Flanagan؛ زادهٔ ۱۹۶۱) یک نویسنده، روزنامهنگار، کارگردان، و پدیدآور اهل استرالیا است.
ریچارد فلاناگان، به خاطر نگارش کتاب «جاده باریک در عمق شمال»، برنده جایزه ۵۰ هزار پوند ادبی من بوکر سال ۲۰۱۴ شد. «جاده باریک در عمق شمال» ششمین کتاب این نویسنده ۵۳ ساله اهل تاسمانی استرالیاست.
آقای فلانگان سومین استرالیایی است که این جایزه را برده است. پیش از او توماس کنیلی در سال ۱۹۸۲ و پیتر کری در سالهای ۱۹۸۸ و ۲۰۰۱ میلادی از استرالیا برنده جایزه بوکر شده بودند.
عنوان این کتاب از کتابی به قلم یک شاعر هایکو به نام «باشو» به عاریه گرفته شده است. ماجرای آن داستان عاشقانهای است که در زمان احداث خط آهن بین تایلند و برمه در جنگ جهانی دوم، که به خط آهن مرگ معروف شده بود، اتفاق میافتد.
پدر فلاناگان از زندانیان جنگ جهانی دوم در ژاپن بود و از کسانی که در ساخت خط آهن بین تایلند و برمه در جنگ جهانی دوم مشغول بودند. او در سن ۹۸ سالگی، درست در روزی که این کتاب به پایان رسید درگذشت.
دوازده سال طول کشید تا فلاناگان نسخه مطلوبش از این کتاب را بنویسد.
او در یاداشتی برای روزنامه هرالد سیدنی مینویسد:
"دو درون مایه اصلی این رمان، عشق و جنگ است. این کتاب که با نثری فوقالعاده ظریف و قوی نوشته شده، شرق را به غرب و گذشته را به حال، با داستانی از گناه و قهرمانی پیوند میزند. همانطور که از نوشتن آنچه میخواستم ناتوان بودم، نسخههای دیگر این رمان در ذهنم میآمدند و میرفتند. من پنج نسخه متفاوت نوشتم تا بالاخره توانستم نسخه نهایی مد نظرم را پیدا کنم."