تفسیر گازر (۱۱جلدی)
جلاء الأذهان و جلاء الأحزان تأليف ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانى، از جمله تفاسير فارسى است كه به دليل شهرت نویسنده آن به گازُر به «تفسير گازر» مشهور شده است.
استاد «مير جلالالدين حسینى ارموى» كه اين تفسير را در سال 1338ش تصحيح كردهاند، اعتقاد دارد كه اساس بيانات تفسيرى جرجانى در تفسير «جلاء الأذهان و جلاء الأحزان» تفسير «روض الجنان و روح الجنان» ابوالفتوح حسین بن على بن خزاعى نيشابورى رازى بوده است. بدين معنى كه جرجانى تفسير ابوالفتوح را اساس و اصل و مأخذ براى خود قرار داده است. وى در اين كار، گاهى عبارات را بدون هيچگونه تغييرى آورده است. در عين حال در بسيارى از موارد تغيير بسيار مختصرى در نظرات تفسيرى ابوالفتوح به وجود آورده و يا آن را تلخيص كرده است.
جرجانى، در ديباچه تفسير خود ضمن بيان مطالبى پيرامون تفسير قرآن كريم، به انگيزه نگارش و تأليف و سبک تفسيرى خود اشاره مىكند و مىگويد:
چون يكى از اين دو متمسك، كتاب خداى و گذاشته مصطفى است و عوام از فائده اين كتاب بىنصيباند، از آنكه علم تأويل و تفسير آن كسى داند كه سالهاى دراز در درياى علوم غوطه خورده باشد و به غوص فكر، جواهر بيان و نكات قرآن به دست آورده باشد نه از هر دريايى بلكه از درياى «أنا مدينة العلم و على بابها» حاصل كرده باشد و تفاسير اصحاب، آنچه به عربى است عوام را از آن بهرهاى نيست، و آنچه به زبان فارسى است بعضى كه اختصارى دارد از فائده عارى است، و آنچه مطوّل است در او اعراب و لغت و اشتقاق و قرائت قرّاء و اختلاف مفسران از بس كه آوردهاند عوام در مطالعه آن سرگشته و حيران مىمانند و از فائده آن بىنصيب مىشوند، چون حال بر اين جمله يافتم از بخشنده جان و بخشاينده انس و جانّ مدد خواستم و به توفيق و يارى وى اين كتاب را در تفسير قرآن تأليف كردم و نام او «جلاء الأذهان و جلاء الأحزان في تفسير القرآن» نهادم و در او جمع كردم از تأويل آيات و تفسير مشكلات، آنچه بزرگان دين و پيشوايان اهل يقين بر محك عقل زدهاند
لذا مشاهده مىشود كه مؤلف ضمن انتقاد و خردهگيرى از ساير مفسران، كه گاه در بيان تفسير آيات به ايراد نكات ادبى و اشتقاق و قرائت قراء و امثال آنها مىپردازند و بدين طريق عوام را از فهم نكات تفسيرى كلام خداوند باز مىدارند، معتقد است كه مفسران جهت ايجاد نقش هدايتگرى قرآن بايد با بيانى درخور فهم و توجه عوام به تفسير آيات بپردازند. اين نظر و تفكر تفسيرى «ابوالمحاسن جرجانى» در گزينش نوع روش يك مفسر در تفسير قرآن، اصلى است كه در تفاسير قرن اخير مورد عنايت مفسران قرار گرفته است. از آنجا كه خداوند كلام خود را «هدى للناس» قرار داده است شايسته است كه تلقى و برداشت مفسران و اسلوب نگارشى در تفسير، اسلوبى باشد كه علاوه بر جامع بودن، از ويژگى فراگيرى و قابل استفاده بودن براى توده مردم برخوردار باشد و به تعبير ديگر از اطناب ممل و ايجاز مخل به دور باشد.