آسیاب رودخانه فلاس
جرج الیوت
احد علیقلیان
ماری آن ایوانس نام مستعار مردانهٔ جورج الیوت را برای خود انتخاب کرد تا اطمینان یابد آثارش مورد توجه جدی مخاطبان قرار میگیرند. اگرچه نویسندگان زن در آن زمان آزادانه نام اصلیشان را در آثار خود مینوشتند؛ اما او میخواست تا تنها یک نویسندهٔ داستانهای عاشقانه نباشد.
جرج الیوت یکی از برجستهترین نویسندگان عصر ویکتوریا است و آثارش که داستان آنها بیشتر در انگلستان به وقوع میپیوندند، بهخاطر دیدگاههای رئالیسم و روانشناختی شهرت دارند.
آسیاب کنار فلوس گزارشى است از درامى که در بخش مرکزى غرب انگلستان آغاز سده نوزدهم بازى شده است. شخصیت این درام ماگى تالیور است، که دخترى است در جست و جوى شور، به ویژه آنگاه که «زندگى افسرده و ملالآور» خانه روزگارش را تیره و تار کرده است. وى مدام با شورو حرارت هرچه بیشتر مفاهیم زندگى را مىجوید و شور و شوق خویش را در بسیارى چیزها، مانند موسیقى، کتاب، دین و عشق تجسد مىبخشد. جورج الیوت خود در توصیف ماگى مىگوید که زندگى وى «درامى است ـ درامى که وى باید نقش خود را در آن بازى کند.» جانمایه داستان در فصلهایى که به سالیان اولیه زندگى ماگى و برادرش ـ تام تالیور ـ برسبزهزار کنار فلوس یا در شهرک سرخ شیروانى سنت اوگز مىپردازند عنوان شده است. در این میان، و در این زندگى، آن که سختتر از همه جریان را تجربه مىکند ماگى است، خواه در سایهروشن آسیاب دورلکت ، یا در بیشهاى به نام چاله سرخ… و در همینجاست که به او کمک مىشود تا به اعماق روح خود سرک بکشد. این رمان در حقیقت زاده کوشش لویس بود که خود معتقد به رمانهایى بود که از تجارب روزمره نشأت مىکنند. هم او بود که مارىآن را برآن داشت که وقایعى را پایه و اساس رمانهاى خود قرار دهد که خود عملا تجربه کرده و از سر گذرانده باشد.
اختراع قوم یهود
این شاهکار تاریخی روایتی از تاریخ یهود و اسرائیل بهدست میدهد. شلومو زند، مورخ اسرائیلی، با کشیدن خط بطلان بر افسانۀ تبعید اجباری یهودیان در قرن اول به دست رومیان چنین استدلال میکند که بیشتر یهودیان امروز فرزندان نوکیشان هستند که زادگاهشان در سراسر خاورمیانه و اروپای شرقی پراکنده بود.
شلومو زند در این اثر سنتشکن که نوزده هفته در فهرست کتابهای پرفروش اسرائیل بود و برندۀ جایزۀ رشکانگیز «امروز»در فرانسه شد شالودههای فکری را برای ساخت تصویری تازه از آیندۀ اسرائیل فراهم میکند.
اقتصاد خیر و شر (جست و جوی معنای اقتصاد از گیل گمش تا وال استریت)
توماش زدلاچک
احد علیقلیان
اقتصاد به معنای ساده، فن یا دانش تخصیص امکانات محدود به انسانهاست و از این حیث همواره در طول تاریخ بشر ضرورت داشته است. به همین خاطر است که کسنوفانس، متفکر یونانی ۴۰۰ سال قبل از میلاد نوشت: «حتی اگر کسی ثروتی نداشته باشد چیزی به نام علم تدبیر منزل وجود دارد.» اقتصاد در آغاز دانش تدبیر منزل بود و واژه آن یعنی اکونومی از دو واژه اویکوس یعنی خانه یا منزل یا خانوار و نوموس یعنی قانون بر آمده است.
اکونومی یا اقتصاد نیز در آغاز معرفتی ذیل رشتههای دینی، الهیات، اخلاق و فلسفه بود. اما به تدریج با پیشرفت انسان در سایر ابعاد حیات گسترشی بیسابقه یافت، به گونهای که امروز اقتصادی که میشناسیم پدیدهای فرهنگی است. داستان تحول اقتصاد از حساب و کتابی ساده تا دانشی پیچیده و پیشرفته در امروز را میتوان در کتاب جذاب و خواندنی توماش زدلاچک یعنی اقتصاد خیر و شر خواند که به تازگی با زیرعنوان «جستوجوی معنای اقتصاد از گیل گمش تا وال استریت» توسط احد علیقلیان ترجمه شده و نشر نو آن را منتشر کرده است.
در پیشگفتاری که واتسلاف هاول، سیاستمدار، نمایشنامهنویس و نویسنده سرشناس و درگذشته (۲۰۱۱ در گذشت) چک در سال ۲۰۰۹ بر این کتاب نوشته تاکید شده که نویسنده این کتاب تصورات قالبی درباره اقتصاد را در هم شکسته و کوشیده از بند تخصص تنگ نظرانه رها شود. کتاب سفری به فراسوی مرزهای اقتصاد به هدف نشان دادن ارتباط آن با تاریخ، فلسفه، روانشناسی و افسانههای کهن است، کتابی که در آن اقتصاد راهی میشود برای ماجراجویی. نویسنده کتاب از معدود کسانی است که پایههای علم اقتصاد را لرزانده است. او عضو شورای ملی اقتصاد در پراگ است و آثارش جزو پرفروشترین کتابهاست. او در اقتصاد خیر و شر در رشته اقتصاد تجدید نظر اساسی میکند و فرضهای ما را درباره جهان به چالش میکشد.
از دید زدلاچک اقتصاد نه فقط پژوهشهای ریاضی بلکه پدیدهای فرهنگی و محصول فرهنگ است. از دید او حتی پیچیدهترین الگوی ریاضی هم در واقع داستان و حکایت است؛ کوشش ما است برای فهم عقلانی جهان پیرامونمان. علم اقتصاد هم جهان را توصیف میکند و هم معیارهای بهنجاری را تبیین و وضعیت آرمانی را مشخص میکند. در سراسر کتاب این پرسشها مطرح میشود که معنی و هدف اقتصاد چیست؟ آیا میتوانیم هر کاری را که به لحاظ فنی قادر به انجام آن هستیم به لحاظ اخلاقی انجام دهیم؟ کتاب اقتصاد خیر و شر با برتری نهادن حکمت فیلسوفان و شاعران بر الگوهای خشک ریاضی، تغییر شیوه محاسبه ارزش اقتصادی را نوید میدهد. کتاب بعد از مقدمه از دو بخش و ۱۴ فصل تشکیل شده است. بخش اول اقتصاد باستان و فراسوی آن نام دارد.
در فصل اول با عنوان حماسه گیل گمش به نخستین تلاشهای انسان در جستوجوی اقتصاد اختصاص دارد.
فصل دوم با عنوان عهد عتیق به تکاپوهایی که بشر از خلل ادیان در جهت تنظیم زندگی اقتصادی خود صورت داده میپردازد.
فصل سوم یونان باستان است و اندیشه اقتصادی متفکرانی چون افلاطون و ارسطو و رواقیان و لذت گرایان را وا میرسد.
در فصل چهارم با عنوان مسیحیت به تفکر اقتصادی در اروپای قرون وسطی اشاره دارد. فصل پنجم دکارت نام دارد و به نخستین تلاشهای انسان خردمند برای تبیینی سکولار از اقتصاد میپردازد.
فصل ششم درباره مندویل از پیشگامان علم اقتصاد است.
فصل هفتم نیز آدام اسمیت، پدر اقتصاد جدید است. بخش دوم کتاب به تحولات اقتصاد به مثابه علم در عرصهای سراسر عرفی و گسسته از آسمان اشاره دارد.
در این بخش کتاب نویسنده نشان میدهد که آنچه امروز علم اقتصاد نامیده میشود، چگونه از رهگذر اندیشههای متفکران و مکاتب و جنبشهای فکری تکوین و بسط مییابد.
برادران کارامازوف
برادران کارامازوف (به روسی: Братья Карамазовы) رمانی از داستایوفسکی نویسندهٔ شهیر روسی است. برادران کارامازوف مشهورترین اثر داستایوسکی است که نخستین بار به صورت پاورقی در سالهای ۸۰–۱۸۷۹ در نشریه پیامآور روسی منتشر شد. گویا این رمان قرار بوده قسمت اول از یک مجموعه سهگانه باشد اما نویسنده چهار ماه بعد از پایان انتشار کتاب درگذشت.
داستان کتاب ماجرای خانوادهای عجیب و شرح نحوهٔ ارتباطی است که بین فئودور کارامازوف، پیرمرد فاسدالاخلاق و متمول با سه پسرش به نامهای میتیا، ایوان و آلیوشا و پسر نامشروعش به نام اسمردیاکوف وجود دارد. برادران کارامازوف رمانی فلسفی است که به طور عمیقی در حوزهٔ الهیات و وجود خدا، اختیار و اخلاقیات میپردازد. از زمان انتشار این رمان توسط بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان همانند آلبرت اینشتین، زیگموند فروید، مارتین هایدگر، کورت ونگات، لودویگ ویتگنشتاین و پاپ بندیکت شانزدهم مورد تحسین قرار گرفته است و به عنوان یکی از بهترین اثرها در ادبیات شناخته شده است.
ساختار گرچه این رمان در قرن نوزدهم نوشته شده است اما بسیاری از عناصر مدرن در آن دیده میشود. داستایوفسکی این رمان را با بسیاری از تکنیکهای ادبی ترکیب کرده است. نویسنده در این رمان، عقاید خویش را نیز مورد سؤال قرار میدهد به طوری که او نیز به عنوان یکی از شخصیتهای داستان تبدیل میشود گرچه تنها نقش راوی را دارد. بعضی از قسمتهای داستان توسط یک شخصیت دیگر روایت شده است.
شخصیتهای داستان
یادداشتهای داستایوفسکی برای فصل پنجم کتاب برادران کارامازوف هر چهار پسر از پدر متنفرند. میتیا افسر ستوان است و عصبی، متکبر، حساس، زودرنج و تهی از فکر است. او قلباً مرد شروری نیست و زود از عصبانیتهای خود پشیمان میشود و دچار این حس میشود که ممکن است دیگران به وجود او نیازمند باشند و باید حس کمک به مردم را داشته باشد.
ایوان مرد تحصیلکردهای است. وی سرد و بیاعتنا در زیر نقاب بدبینی، سکوت کرده است. او از ترس آن که رنج نبرد، منکر عشق خدا و عشق بندگان خدا است و از این عقیده خود دفاع میکند.
آلیوشا کوچکترین پسر خانواده و برادر تنی ایوان از زن دوم کارامازوف است که داستایوفسکی در ابتدای رمان او را قهرمان داستان خود معرفی میکند. او در صومعه و نزد پدر زوسیما با باورهای اورتودکس مذهبی پرورش یافتهاست اما پدر زوسیما قبل از مرگ خود به او توصیه میکند که دیر را ترک گفته و به میان مردم برود. این مسئله موجب میشود او با جریان داستان درگیر شود. شخصیت او بسیار دوستداشتنی و بااخلاق توصیف شدهاست و مورد علاقه و اعتماد سایر اشخاص داستان است. عقاید اورتودکس او در تقابل با باورهای آتئیستی برادرش ایوان است.
بالاخره اسمردیاکوف عضوی فاسدالاخلاق، بدقلب و مبتلا به صرع است و پدرش او را در خانهاش به عنوان نوکر نگهداشته است.
در این اثر محور اصلی داستان بر روی تشریح ارتباطات اشخاص با خودشان و جستجوی ایشان در پی تعدیل و موازنه دور میزند. این چهار فرزند که با همهٔ تضاد اخلاقی و رفتاری به نحو بهم و عجیب دور هم جمع شدهاند، دائم در تلاش برای همزیستی مسالمتآمیز با یکدیگر هستند.
در این داستان کسی که بیش از همه با پدر مخالف است میتیا است، اما آن که با خونسردی نقشهٔ نابودی پدر را میکشد، ایوان است و آن که در صدد اجرای آن بر میآید، اسمردیاکوف است. با این وصف اوضاع و احوال به زیان میتیا تمام میشود و او است که توقیف میشود.
اثربخشی این رمان به عنوان یکی از اثربخشترین رمانها شناخته شده است. زیگموند فروید آن را جذابترین رمان نوشته شده خواند. به علت دارا بودن موضوعات عقده ادیپکه در حوزهٔ تخصص فروید بود، این رمان مورد علاقهٔ وی قرار گرفت. در سال ۱۹۲۸ وی مقالهای به نام داستایوفسکی و پدرسالاری چاپ کرد که شخصیت خود داستایوفسکی را مورد تحلیل قرار میداد. از نظر وی صرع داستایوفسکی طبیعی نبود بلکه یک نمایش و واکنش فیزیکی بود به گناه و تقصیری که او در مرگ پدر خود احساس میکرد. به نظر او، داستایوفسکی مرگ پدر خود را آرزو میکرد و به عنوان شاهد به این واقعیت اشاره میکرد که صرع وی زمانی شروع شد که او ۱۸ سال داشت و در سالی اتفاق افتاد که پدر او درگذشت. موضوع پدر سالاری و احساس گناه به خصوص در در زمینهٔ یک گناه اخلاقی که در رمان در شخصیت ایوان کارامازوف بارز میشود به عنوان شاهدی بر مدعای فروید در نظر گرفته میشود. اما نظریهٔ فروید از درجهٔ اعتبار ساقط شده است، به این علت که فرزندان داستایوفسکی بیماری صرع او را به ارث بردند و علت صرع او را بیشتر به ژنتیک منتسب دانستند.
دیگر نویسندهای که به اثر بخش بودن رمان برادران کارامازوف در آثار خود اذعان داشته است، فرانتس کافکا ست. وی حتی خود و داستایوفسکی را خویشاوندان خونی خواند. موضوع پدر و پسر و روابط آنها، بن مایهٔ بسیاری از کارهای کافکاست که مسلماً رمان داستایوفسکی در نقش دادن آنها بی اثر نبوده است.
پایان رابطه
پایان رابطه را یک رماننویس روایت میکند، اما این نه رمانی دربارۀ نوشتن، که داستان تلاقی عشق و ایمان است. در پسزمینۀ ذهنی رمان حضور مرد زیرزمینی داستایفسکی احساس میشود که تلخکامی و انزجار خود از انسان و جهان را به زبانی فصیح و سلیس بیان میکند. گراهام گرین خود را متعلق به دنیای انسانهای خشمگین میداند، متعلق به سنت نوشتههای دینی دانته که به دلیل نفرتش خوب عشق میورزید. پایان رابطه نیز داستان عشقی بیمارگونه و نفرتی بیمارگونه است.
پول
اریک لونرگن
احد علیقلیان
در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است:
«پول و قیمتها چگونه بر باورها و ارزشها و احساسات ما تاثیر میگذارد؟ اساسا در علم اقتصاد چنین فرض میشود که مردم عقاید خود را براساس ارزیابی عینی از واقعیتها شکل میدهند و فرایند مبادله یا تعامل اجتماعی بر ما تاثیر نمیگذارد. در علم اقتصاد، پول وسیلهای است در خدمت اهداف ما و هرگز مستقلات بر ما تاثیری نمیگذارد. اما تجربهی نویسنده در زمینهی روانشناسی انسان با این فرض فرق بسیار دارد. پول و بانکداری و اسناد مالی چگونه ممکن است ثبات اجتماعی را به خطر بیندازد؟ پول بهرغم نقش محوریاش در زندگی و جوامع ما، بسیار اندک شناخته شده است. بسیاری از نگرشها و باورهای ما دربارهی وام و پسانداز و بازارهای مالی وضعی چندان بهتر از پیشداوریها یا ارزشداوریهای آشفته که به دلایلی صدها سال دوام آوردهاند، ندارند.»
تراژدی مردم: انقلاب روسیه ۱۹۲۴-۱۸۹۱ (دو جلدی)
اورلاندو فایجس
احد علیقلیان
«شمار اندکی از مورخان از جسارت پرداختن به موضوعات سترگ برخوردارند، و شمار کمتری در چنین کار خطیری کامیاب میشوند. تراژدی مردم بیش از هر کتاب دیگری به درک ما از انقلاب روسیه کمک میکند.» اریک هابزباوم، لاندن ریویو آو بوکز برنده جایزه ادبی دابلیو. اچ، اسمیت، برنده جایزه تاریخ امروز لانگمن برنده کتاب سال NCR 1997، جایزه تاریخ ولفسن و کتاب برگزیده دانشگاهی سال 1997
«این کتاب صرفاً تاریخ نیست؛ بلکه خود بخشی از تاریخ است... اورلاندو فایجَس تجربه انقلاب را بدانگونه که میلیونها نفر از مردم عادی روسیه از سر گذراندند نشان میدهد.» نیل آچرسن، ایندیپندنت آن ساندی
اورلاندو فایجَس یکی از درخشانترین کتابهای تاریخی را پدید آورده است. تراژدی مردم با پژوهشی دقیق، ساختاری منسجم و استدلالی منطقی دیدگاهی بسیار فراگیر در مورد یکی از مهمترین و پیچیدهترین رویدادهای تاریخ مدرن را عرضه میکند. شناخت فایجَس از تاریخ روسیه حیرتانگیز است و از این شناخت برای پرداختن به پرسشهای مهمتر درباره خود ماهیت تاریخ بهره برده است.» اندرو سالومون، آبزرور
«پژوهشی ژرف، سبکی درخشان، سرشار از ظرافت طبع، فرزانگی و حس انساندوستی. این بهترین تاریخ انقلاب روسیه است که خواندهام.» فرانک مکلین، گلاسکو ریویو
روایتی شورانگیز و پر از حکایت و تحقیقی جامع و منصفانه که در مورد شخصیتهای تاریخی که با بلاهت یا بیرحمی رفتار کردهاند هیچ ملاحظه نمیکند... هدف اصلی فایجَس کنارزدن نقاب و نشاندادن چهره واقعی این شخصیتهاست و بهخوبی از پس این کار برآمده است.» ضمیمه ادبی تایمز
«این کتاب میان اندیشههای بزرگ و تاریخهای شخصی پرتحرک موازنه برقرار میکند و بیگمان تکاندهندهترین روایت انقلاب روسیه پس از دکتر ژیواگو است.» لوکاستا میلر، کتاب سال، ایندیپندنت
«شخصیتهای تولستوی (در جنگ و صلح) بهطرز مبهمی میدانند که بخشی از چیزی بسیار بزرگ و مهم هستند اما بهراستی از درک رویدادهایی که پیرامونشان رخ میدهد عاجزند و نمیدانند که سررشته امور در دستان چه کسی است. اورلاندو فایجَس، در ژانری متفاوت... با استفاده از شخصیتهای واقعی بهجای شخصیتهای داستانی توانسته است بسیاری از همان عواطف را در این تاریخ اجتماعی جدید درخشان از انقلاب روسیه به خواننده منتقل کند».
جنایت و مکافات
فیودور داستایفسکی
احد علیقلیان
مضمون و درون مایه این اثر فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی، تحلیل انگیزههای قتل و تأثیر قتل بر قاتل است که نویسنده مسئله رابطه میان خویشتن و جهان پیرامون و فرد و جامعه را در آن گنجانده است. رفتار «راسکولنیکف» در این داستان را میتوان در دیگر آثار نویسنده همچون یادداشتهای زیرزمینی و برادران کارامازوف نیز مشاهده کرد، او میتواند با توجه به تواناییهایش کار خوبی برای خود پیدا کند درحالیکه بسیار فقیرانه زندگی میکند. و همچنین «رازومیخین» وضعیتی مشابه با او دارد ولی بسیار بهتر از او زندگی میکند و هنگامی که به راسکولنیکف کاری پیشنهاد میکند او از این کار سرباز میزند و به رغم اینکه که پلیس هیچگونه مدرکی علیه او ندارد او آنها را به خود مشکوک میکند.
داستایوسکی سه بار تلاش کرد تا این اثر را از زبان شخصیت اصلی داستان روایت کند؛ نخست به شکل یادداشتهای روزانه شخصیت اصلی، سپس به شکل اعتراف او در برابر دادگاه و سرانجام به صورت خاطراتی که او به هنگام آزادی از زندان مینویسد ولی در نهایت آن را به روایت سادهٔ سوم شخص مفرد که قالب نهایی رمان بود نوشت. او این داستان را از ژانویه ۱۸۶۶ تا تابستان آن سال، در نشریه «روسکی وستنیک» به چاپ رسانید. این نخستین رمان از رمانهای بزرگی است که نام داستایوسکی را در خارج از کشورش بلند آوازه ساخت. در میان آنها این رمان، شاید به سبب تأثر آنی و جذابیتی که لامحاله یک موضوع پلیسی در خواننده ایجاد میکند، از همه مشهورتر و عامهپسندتر بوده باشد و امروز هم چنین است.
بر پایه این رمان، فیلمی سینمایی به کارگردانی فیلمساز صاحبنام فنلاندی «آکی کوریسماکی» در سال 1983 میلادی تولید و در دی ماه 1387 از شبکه چهارم سیمای جمهوری اسلامی ایران به نمایش درآمده است.
شرح حال فئودر: ابتدا حکم اعدام ، سپس تغییر آن به حبس ابد، هشت ماه سلول انفرادی، و سرانجام 10 سال حبس و کار اجباری درمیان جنایتکاران و زندانیان غیرسیاسی، موجب شد که داستایوسکی، نویسنده روس و یکی ازنویسندگان رئالیسم انتقادی ادبیات جهان، نه تنها به نیهلیسم اجتماعی برسد، بلکه با شخصیت های گوناگونی از انسانیت آشنا گردد و شاهد دوئالیسم و ثنویت روانی و رفتاری انسان درآن شرایط سخت و حیوانی گردد. او بعد از بازگشت از بازداشتگاههای سیبریه، چنان از نظر روانی خورد شده بود که امید به هرگونه انقلاب اجتماعی را ازدست داد و بعد بجای سوسیالیسم آته ایستی پیشین خود ، به مسیحیت ناسیونالیستی روس پناه برد.
مضمون و درون مایه این اثر فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی، تحلیل انگیزههای قتل و تأثیر قتل بر قاتل است که نویسنده مسئله رابطه میان خویشتن و جهان پیرامون و فرد و جامعه را در آن گنجانده است. رفتار «راسکولنیکف» در این داستان را می توان در دیگر آثار نویسنده همچون یادداشتهای زیرزمینی و برادران کارامازوف نیز مشاهده کرد ، او می تواند با توجه به تواناییهایش کار خوبی برای خود پیدا کند درحالیکه بسیار فقیرانه زندگی می کند.
جهان پس از آمریکا
زندگی قیصرها
سوئتونیوس
احد علیقلیان
چنین بود که بیست و سه زخم برداشت و دم برنیاورد و فقط با اولین ضربه یک بار آهی کشید ــ گرچه عدهای حکایت میکنند که چون مارکوس بروتوس به او حمله کرد قیصر به یونانی گفت: «تو هم، پسرم؟»
روایت زنده سوئتونیوس از مرگ قیصر یولیوس فقط یکی از صحنههای شگفتآور پرشمار در زندگی قیصرهاست، مجموعهٔ دوازده زندگینامهٔ امپراتوران روم که با قیصر یولیوس آغاز و به دومیتیانوس ختم میشود. اثر سوئتونیوس گنجینهٔ بیهمتای حکایات مسحورکننده و غالباً هولانگیز است: تصمیم کالیگولا به گماردن اسب خود به مقام کنسولی، آوازخواندن نرون به هنگام آتشسوزی روم، داستانهای زنای با محارم، تباهی اخلاقی، آدمکشی ــ هر رذیلتی افشا و ثبت شده است. توصیفهای آموزنده از بازسازی با فر و شکوه شهر روم بهدست آوگوستوس و تصمیم تیتوس به برترنهادن کشور بر عشق خود به برنیکه توصیفهایی به همین اندازه مهم گرچه نه به این اندازه پرآوازه، است. روایت سوئتونیوس از کارهای بزرگ و رفتارهای عجیب و غریب امپراتوران درعینحال که بسیار سرگرمکننده است بصیرت ارزشمندی دربارهٔ کاربست قدرت امپراتور در روم باستان به ما میدهد.
این ترجمهٔ تازه زندگی قیصرها را در متن ادبی و سیاسی روزگار خود قرار میدهد.
فاکنر در دانشگاه
در سال های ۱۹۵۷ و ۱۹۵۸ فاکنر به مدت دو ترم نویسندهی مقیم در دانشگاه ویرجینیا بود. در این مدت چندین جلسهی پرسش و پاسخ با دانشجویان برگزار کرد. گفتوگوها بسیار جالب است و پاسخهای فاکنر دیدگاههای شخصی او را نمایان میکند که در هیچ کتابی یکجا نیامده است. از معنی کلمات و عبارات مبهم و قابل تفسیر در رمانها و داستانهای کوتاه فاکنر تا شخصیتها و عنوان کتابها و اشارات و تلمیحات و نمادها، نقش نویسنده در جامعهی مدرن، و شعر و شاعری، نظریهی ادبی، نژادپرستی و سیاست و فرهنگ و نقد ادبی و ادیبان و منتقدان، و منابع الهام نویسنده کتابهایی که خوانده و نویسندگانی که بر او تاثیر گذاشتهاند و بسیاری مطالب دیگر که بسیار خواندنی است. در این کتاب با آرای فاکنر دربارهی نویسندگان معاصرش مانند همینگوی، شروود اندرسن، جان دوس پاسوس و ارسکین کالدول و نیز شاعران معاصر آشنا میشویم. از جمله نکات جالب نوع کتابهایی که فاکنر خوانده و عادات او در کتابخوانی است. فاکنر میگوید که عهد عتیق، برادران کارامازوف، مادام بوواری و موبی دیک و بیشتر آثار دیکنز و بالزاک را هر سال میخواند و هر بار چیزهای تازهای در آنها مییابد و از آنها الهام میگیرد.
ما گربه هستیم
ناتسومه سوسه کی
ترجمه: احد علیقلیان
از رمانهای بزرگ کلاسیک ادبیات ژاپن و جهان مربوط به دوره میجی ژاپن.
در سوم فوریه ۱۸۶۷ موتسوهیتو در سن چهارده سالگی جانشین پدر شد و دوران مِیجی آغاز گردید. در طول این دوره ژاپن مدرنگرایی خود را آغاز کرد. سرآغاز این اصلاحات سوگندنامهای پنجمادهای بود که در هفتم آوریل۱۸۶۸ و در هنگام تاجگذاری امپراتور مِیجی اعلام شد. این سوگندنامه هدف از دگرگونیهای دوران امپراتور مِیجی را روشن کرد و بنیانی قانونی برای مدرنگرایی ژاپن بنا نهاد. پنج ماده این سوگندنامه به شرح زیر بود:
۱- برپایی شورای مشورتی.
۲- دخالت همه طبقات در اداره امور مملکتی.
۳- الغای قانونهای تجملستیز و حذف محدودیتهای طبقاتی در استخدام.
۴- جایگزین کردن قانونهای منصفانه طبیعی به جای سنتهای نادرست.
۵- جستجوی جهانی دانش به منظور تقویت بنیاد حکومت امپراتوری.