مصاحبه با شاه
نویسنده: مارگارت لاینگ
مترجم: اردشیر روشنگر
علم تقریباً تنها کسی بود که در تمام دوران خدمتش در وزرات دربار توان آن را داشت تا صراحتاً از شاه انتقاد کند و نظرات و پیشنهادات خود را درباره مسائل مهم سیاسی، اقتصادی و ... کشور با شاه در میان بگذارد و در صورت لزوم او را از عواقب ادامه برخی کارهای ناصواب باز دارد و یا حداقل برحذر دارد.
با این حال وی با شناختی که از روحیه شاه داشت میدانست که هر نوع موضوعی را در چه شرایطی و در چه زمانی مطرح کند تا هم از عصبانیت شاه جلوگیری کند و هم این که اثر مثبتی بر وی داشته باشد و نهایتاً موضوع مورد تقاضا از تصویب شاه بگذرد.
از سوی دیگر علم با آگاهی از خصلتهای ویژه شاه از مطرح کردن مسائلی که شاه ضروری نمیدانست وی از آن آگاهی یابد، خودداری میکرد. چرا که علم از ویژگی تودار بودن شاه در برخی موارد اطلاع داشت. اسدالله علم این روحیه تودار بودن شاه را بارها در مصاحبههایش با افراد خارجی در میان گذاشته بود.
بنابراین اسدالله علم در موقعیتهای مختلف واکنشهای متفاوتی در مقابل شاه از خود نشان میداد و میدانست که چگونه به اصطلاح او را خام کند. علم در اثر برخوردهای عدیده با شاه شیوههای مناسب گفت و گو و تماس با او را آموخته بود. از جمله علم میدانست که شاه میل دارد دستوراتش با کمال تواضع و فروتنی پذیرفته بشود و هنگامی که شاه دستور میدهد اطاعت محض ظاهری از اوامرش صورت بگیرد اما در نهایت و هنگام اجرای دستورات شاهانه «شاه همیشه از این نوع التیماتومها میدهد و از شما انتظار دارد که آن را در کمال تواضع بپذیرید. آن وقت شما و او کارتان را درست مثل قبل ادامه میدهید
... اگرچه دستگاه دیپلماسی شاهنشاهی همواره در داخل و خارج کشور سعی داشت شناسایی رژیم صهیونیستی را در حد «دوفاکتو» اعلام و جلوه دهد، اما واقعیت غیر از این بود. گستردگی و عمق روابط طرفین بهگونهای بود که در جهان سیاست، رژیم شاه و رژیم صهیونیستی را متحد و همپیمان هم میدانستند.
محافل سیاسی آگاهی و اعتقاد داشتند که «در 23 ژوئیه 1960 م (مرداد 1339 ش) محمدرضا پهلوی موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت» و بیتردید نمایندگان، مأموران و سفیران رژیم صهیونیستی هرگاه که اراده میکردند به شخص اول مملکت یعنی محمدرضاشاه پهلوی به آسانی دسترسی داشتند.