ریشه ها
الکس هیلی
علیرضا فرهمند
ريشهها، اثر الکس هيلي، نويسنده معاصر امريکايي است. او در اين داستان، زندگي خانواده و نياکانش را به تصوير ميکشد. پيام محوري اين داستان، وضعيت نابسامان امريكاييان افريقاييتبار و بيان رنجها و کاستيهاي زندگي آنها در دوران بردهداري و پس از آن است. در نگاهي دقيقتر، نويسنده به شناساندن مفاهيم تبعيضنژادي، بردگي، بيگاري و زير تملک ديگران بودن ميپردازد و آن را محکوم ميکند.
این نیمه مستند که به شکل رمان نوشته شده و بیانی واقعگرایانه دارد، با زایش قهرمان اصلی داستان کونتا کینته در دهکدهای مسلمان و در باختر قاره آفریقا آغاز میشود. او با فرهنگ سنتی رشد میکند و زندگی آرام و بیدغدغهای را به همراه خانواده و قبیلهاش میگذراند. اما تراژدی از جایی آغاز میشود که بازرگانان برده، او را غافلگیر کرده و میربایند. او به همراه عدهای دیگر در بدترین وضع با کشتیهای تجارت برده به آمریکا برده میشود و به فروش میرسد. کونتا کینته در آمریکا متحمل رنجهای بسیاری میشود. او که تا پیش از این آزاد و شرافتمندانه زندگی کرده است، باید صبح تا شام عرق بریزد و کار کند و ناظر تصاحب دسترنجش به دست دیگران باشد. او در آغاز زبان انگلیسی نمیداند و به سایر بردگان سیاه، با نظر تحقیر روبرو میشود و از اینرو همه از او کناره میگیرند. او که مسلمانی باورمند و مقید است، عقیده دارد که این بردگان از اصل و ریشه خویش فاصله گرفته و سرسپرده سفیدپوستان شدهاند، اما به تدریج زبان انگلیسی را میآموزد و درمییابد که اینان هرگز در آفریقا نبودهاند و برده زاده شدهاند. همچنین میفهمد که این بردگان هرگز از وضع خود راضی نیستند و گاهگاهی هم به فرار یا حتی به شورش فکر میکنند، بدین ترتیب با آنان احساس همدردی میکند. اما هرگز از اعتقادات خود برنمیگردد و پیوسته تلاش میکند آفریقاییتباران را با میراث خویش آشنا سازد. او سرانجام ازدواج میکند، صاحب فرزندی میشود و داستان همینگونه ادامه مییابد تا به خود نویسنده میرسد. این داستان از دیدگاه تاریخی، بیانگر رویداد جنگهای استقلال و تأسیس ایالات متحده آمریکا، شورشهای بردگان، جنگ داخلی و لغو بردهداری است.
آلکس هیلی در بخشهای پایانی کتاب، به شرح حال مختصری از خویشتن میپردازد، از چگونگی دستیابیاش به شرح حال قهرمانان داستان سخن میگوید و از انگیزههایش برای نوشتن زندگینامه خانواده و نیاکانش پرده برمیدارد.
ریشه ها
ریشهها، اثر الکس هیلی، نویسنده معاصر امریکایی است. او در این داستان، زندگی خانواده و نیاکانش را به تصویر میکشد. پیام محوری این داستان، وضعیت نابسامان امریکاییان افریقاییتبار و بیان رنجها و کاستیهای زندگی آنها در دوران بردهداری و پس از آن است. در نگاهی دقیقتر، نویسنده به شناساندن مفاهیم تبعیضنژادی، بردگی، بیگاری و زیر تملک دیگران بودن میپردازد و آن را محکوم میکند. این نیمهمستند که به شکل رمان نوشته شده و بیانی واقعگرایانه دارد، با زایش قهرمان اصلی داستان «کونتا کینته» در دهکدهای مسلمان و در باختر قاره افریقا آغاز میشود. او با فرهنگ سنتی رشد میکند و زندگی آرام و بیدغدغهای را به همراه خانواده و قبیلهاش میگذراند. اما تراژدی از جایی آغاز میشود که بازرگانان برده، او را غافلگیر کرده و میربایند. او به همراه عدهای دیگر در بدترین وضع با کشتیهای تجارت برده به امریکا برده میشود.