نمایش 9 24 36

دوزخ

30,000 تومان

نويسنده: ژان پل سارتر

مترجم: حميدسمندريان

«گارسن»، «اینس» و «استل» هریک برای دو نفر دیگر، دیگری محسوب می شود. این سه به هم نیازمندند. بی دیگری نمی توانند وضع خودشان را دریابند و نه هیچ بدانند ولی چه سود که همدیگر را مانند شیئی به نظر می آورند.

نمی توانند آن باشند که دیگری هست «جز من کسی نیست که من باشد». پس هریک می کوشد که خودش وجود داشته باشد. اینجاست که مبارزه در می گیرد. می خواهند طفره بروند ولی نگاه دیگری پیوسته در تنگناشان می گذارد. در روی زمین برای ستیز با این نگاه، این نگاه دیگری سلاح هایی برمی گیریم که مفر نامیده می شود، چون؛ گوشه نشینی موقت، پرهیز و کناره گیری، صمیمیت، گریز، خواب، آسایش و سکوت. اما بالاخره باز می بینیم که با این نیرنگ ها با این اسباب چینی ها نمی توانیم خودمان را از هم سوا بکنیم؛ بهم مربوطیم، همه ی این دست آویزها یکی پس از دیگری از دستمان بیرون می شود؛ دوزخ نیز چنین است که در "دوزخ" به ما عرضه می گردد. در این دوزخ از شکنجه های جهنمی، «سیخها، گرزهای آتشین و قیفهای چرمی» خبری نیست. دوزخی، به ناگاه خود را در برابر شکنجه ای می یابد که از تمام این عذابها دردناک تر است. برنده تر، کاری تر و کشنده تر است و خودش آن را آزار دیگران می نامد.

اين مجسمه اين‌جاست، هروقت نگاش مي‌کنم مي‌فهمم که توي جهنم هستم. همه‌چيز از قبل پيش‌بيني شده‌س. هيچ‌وقت باور نمي‌کردم که چه حرف‌هايي درباره‌ي اين‌جا مي‌زدن... جهنم پر از وسايل شکنجه‌س، يادتونه؟ ولي جهنم ديگرانند... جهنم شما هستيد...