خاطرات سیاسی خلیل ملکی
خلیل ملکی یکی از روشنفکران و تئوریسینهای سیاسی ایران در قرن بیستم بود. دلیل شکست آنی و پیروزی آتی او هم درست همین بود که بدون کمترین توجه به قدرتهای موجود آنچه را حق و حقیقت میدانست میگفت و مینوشت. در سال 1344 که خلیل ملکی برای چندمین و آخرین بار گرفتار زندان شده بود، دکتر امیر پیشداد، توسط جلال آل احمد برای او پیغام داد که همتی کند و خاطرات سیاسی و اجتماعی خود را بنویسد. ملکی اگر چه این دعوت را اجابت میکند، اما در نهایت فرصت اتمام خاطراتش را نمییابد. او خود درباره ویژگی خاطراتش چنین میگوید:«من بیش از تفسیر، به شرح واقعیات و توضیح آنان میپردازم و قضاوت نهایی را به عهده علاقهمندان میگذارم. این خاطرات بیش از آنکه تاریخ حوادث باشد، تاریخ برخورد افکار است.» البته ملکی در چند نوبت، پارهای از تجربیات زندگی خود را، به ویژه درباره زندان پنجاه و سه نفر، حوادث آذربایجان و زندان فلکالافلاک شرح داده بود. اما لازم بود که شرح منظم و مدونی از صدر تا ذیل زندگانی سیاسی خود را برای آیندگان برجای گذارد. در پیشگفتار کتاب به قلم همایون کاتوزیان آمده است: «این نوشتهها ناتمام است، و به ویژه از دوران پس از انشعاب از حزب توده در آن چیزی نیست. اما دلیل ناتمام بودن یادداشتهای ملکی هنوز پوشیده است و از آن جمله به هیچ وجه مسلم نیست که خود او نوشتههای مزبور را به پایان نرسانده باشد. برعکس، اشارات موجود چنین میرساند که آنچه از این یادداشتها به دست ما رسیده ناقص است و باقیمانده در زندان آریامهری بر اثر ناامنیهای موجود در آن زمان گم و گور و شاید به کلی نابود شده است». بررسی دقیقی از ارزش و اهمیت خلیل ملکی، در تاریخ معاصر ایران، حتی صرفا موضوع بحثی عالمانه درباره یک شخصیت سیاسی نیست، بلکه در درجه اول تجزیه و تحلیلی از یکی از مهمترین تحولات فکری و حوادث سیاسی ایران قرن بیستم است. خاطرات سیاسی خلیل ملکی که شرکت سهامی انتشار آن را بهتازگی تجدید چاپ کرده در واقع همان خاطرات ناتمام نوشته شده در زندان است. در سالهای اول انقلاب این کتاب توسط ناشران مختلفی منتشر شده بود، اما در چند دهه اخیر تقریباً نایاب بود. کاتوزیان تلاش کرده است با نوشتن مقدمهای مفصل درباره زندگی و فعالیتهای سیاسی ملکی و انتشار دو نامه او به مصدق، تا حدودی ناتمامی خاطرات خلیل ملکی را جبران کند.
قهرمان در تاریخ
سیدنی هوگ
ترجمه: خلیل ملکی
سیدنی هوک استاد علم سیاست دانشگاه نیویورک، که نظریه قهرمان در تاریخ را در کتابی با همین عنوان بیان کرده است، این سوال را مطرح می کند که خط سیر اساسی عمل تاریخی و تکامل اجتماعی گریز ناپذیر است یا نه؟ وی در پاسخ می گوید اگر گریز ناپذیر باشد پس رهبری موجود در تعین نمونه های اصلی تاریخ امروز و فردا عامل یکسره فرعی است و نقش اصلی و اساسی بازی نمی کند ؛ و اگر گریز ناپذیر نباشد بلافاصله این پرسش پیش می آید: صفت یک رهبری مفروض تا چه حد عملاً … اخلاقاً مسؤل موقعیت تاریخی ما و آینده مان است؟ وی در پایان انکار گریز ناپذیری خط اساسی عمل تاریخی بودن را لزوماً به این معنی نمی داند که آنچه خواهد شد همواره به صفت رهبری بستگی داشته باشد. سیدنی هوک بیشتر مردم را نیازمند قهرمان سازی و پرستش قهرمان می داند و ریشه آن را در نیاز به امنیت روانی، در جبران شکستهای شخصی و جستن پناه و فرار از مسؤلیت می داند. امروز بیش از هر زمان دیگر، ایمان به قهرمان یک محصول ساختگی است که میکروفونها را کنترل می کند و می تواند، یکشبه، اعتقادی را بوجود آورد.