از کاخ شاه تا زندان اوین
در اين کتاب، آقاي نراقي موفق شده است. به يمن مصاحباتي که تا مرحله نهايي خود پيش رفته است. با هنري که خاص اوست. شاه را عريان در شرايط واقعي زندگي اش، در پريشاني و آشفتگي اش ترسيم کند. و بدين ترتيب شاه به دور از زيور و تجمل بزرگتر به نظر ميرسد... کساني که احسان نراقي را ميشناسند ميدانند تا چه حد ظرافت فکري به او شجاعت انتقاد ميدهد بدون اينکه به بياعتبار کردن موضوع بينجامد. به او اجازه بازشناسي ضعفهاي انسان را ميدهد. بي آنکه آنها را به تحقير تبديل کند. و نيز به او اجازه به تصوير کشيدن وقايع را ميدهد بدون اينکه به وسيله ايدئولوژي سازي که پيچيدگيهاي روحيه انساني و کارداني سياسي را ضعيف ميکند گرفتار شود. هنگامي که احسان نراقي در بند انقلابيون اسير بود. مسلماً براي او سخت بود که از مواضع و ايدههايش دفاع کند. چرا که او از مدل ليبرال آمريکاي شمالي انتقاد کرده بود و با کمونيسم نيز به سختي برخورد کرده بود و در نتيجه مينويسد: »روشنفکران مارکسيست مرا مزاحم ميدانستند و اسلاميها هم عليرغم اينکه از تحليلهاي من استفاده ميکردند، اصلاحطلبي و عدم موافقتم با تندروي هايشان را نمي پسنديدند.« او در اين کتاب صفحات تحسين آميزي از اسارتش رقم ميزند. او اسارت را به يک آزمايشگاه انساني واقعي بدل ميسازد و در آن به انسانها با توجهي دلسوزانه مي نگرد و فعاليت سياسي گذشته آنها را از خلال انگيزه هاي روحيشان تحليل ميکند و اين چيزي است که رفتار و کردار آنها را به خوبي قابل درک ميکند. از مقدمه فدريکو مايور بر اين کتاب
استارت آپ ۱۰۰ دلاری (راهاندازی کسب و کارهای ارزان)
اين كتاب حاصل تحقيقات ميداني و مصاحبههاي پرشمار نويسنده با كارآفريناني بوده است كه استارتآپهاي خود را با سرمايهاي اندك و با شعار «از كم شروع كن» به راه انداختهاند و در مدت زمان كوتاه توانستهاند با درآمدزايي، خود را از قيد و بندهاي كارهاي استخدامي برهانند. همين موضوع وجه تمايز اين كتاب با اكثر كتب كارآفريني موجود در بازار است كه داستانها و تجربههاي كسب و كارهاي بزرگي را مطرح ميكنند كه با سرمايه هنگفت، راندازي شدهاند. اين كتاب اكنده از ايدههاي نو و خلاقانهاي است كه ميتواند به طور مستقيم يا غيرمستقيم، راهنماي شما باشد. حتي اگر پيش از اين كسب و كاري را راهاندازي نكردهايد باز هم اين كتاب ميتواند به شما براي انباشتن ثروتي چشمگير كمك كند. نمودارها، جدولها و سياهههاي بررسي به شما امكان ميدهد فرايند راهاندازي و اداره كسب و كار خود را روي كاغذ بياورند.
اسرار قتل رزم آرا
در مورد علت ترور رزمآرا و این که آیا قاتل او خلیل طهماسبی بودهاست از همان دوران بین افراد گوناگون در صحت موضوع محل نزاع بود. ابوالفضل لسانی وکیل خلیل طهماسبی پس از مطالعهٔ پرونده و نوع گلولهها متوجه میشود که گلولهها با هم فرق دارند و گلولهٔ چهارمی که باعث مرگ رزمآرا شدهاست از نوع دیگری است. او موضوع را به طهماسبی میگوید ولی طهماسبی قبول نکرده و در پاسخ لسانی اظهار میدارد که: «شما میخواهید افتخار مرا بگیرید و از بین ببرید».در مورد تناقضات پروندهٔ تیمسار رزمآرا و خلیل طهماسبی مواردی آمدهاست که میتوان آن را در میان اوراق بازجویی خود طهماسبی پیدا نمود. در ص ۸۰ کتاب ناگفته عراقی میگوید: «که یک خواهری بود که در موقعی که رزمآرا نزدیک شد اسلحه را منتقل کرد به خلیل، قبل از آن خلیل اسلحه در اختیارش نبود» اما در اوراق بازجویی طهماسبی میگوید که اسلحه را از نواب گرفتهاست.کتاب اسرار قتل رزمآرا نوشتهٔ محمد ترکمان اسناد مربوط به بازجوییهای طهماسبی در این مورد و حاضرین و محافظین رزمآرا را با ذکر موارد تناقض در بیانات آنان نشر دادهاست.
خاطرات یک جاسوس؛ یک نفر در برابر پنج هزار نفر
نویسنده: ولفگانگ لوتز
مترجم: احمد بهپور
داستانی مستند ٬ شگفت و باورنکردنی از عملیات اسرائیل در مصر و چگونگی بهره گیری از فرصت های موجود و سودجویی از فساد و ارتشاء در مصر توسط فردی که از بهره هوشی فوق العاده ای برخوردار بوده ٬ داستانی پدید آورده که ضمن جذابیت فوق العاده ٬ حاوی نکاتی ارزشمند برای علاقمندان به داستان های پلیسی و امنیتی ٬ و حقایقی تاریخی برای کسانی است که جویای دلایل شکست اعراب و کشورهای به ظاهر مقتدر عربی همچون مصر در برابر کشوری نوخاسته اما قدرتمند همچون اسرائیل اند.
ولفگانگ لوتز به عنوان یکی عامل مهم و کارآمد اطلاعاتی اسرائیل زندگی افسانه ای و پرماجرایی به سان جیمز باند داشت . او پشت نقاب یک آلمانی ثروتمند و پرورش دهنده اسب که وانمود میکرد به سبب گذشته نظامی و وابستگی به نازی ها ترجیح میدهد در خارج آلمان زندگی کند , موفق شد در محافل مهم و سرشناس سیاسی و نظامی و اجتماعی مصر نفوذ کند . سالها بعد که افسران عالی رتبه مصری دریافتند , لوتز هر روز گزارشی را با مطالب محرمانه سری به سازمان جاسوسی اسرائیل مخابره میکرده است تازه پی بردند که در اطرافشان چه میگذشته است ...