در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

رهبر ارکستر

149,000 تومان

سارا کوئیگلی

ترجمه: فاطمه تناسان

«رهبر ارکستر» داستان «سمفونی لنینگراد» است. دمیتری شوستاکوویچ به این امید که شاید موسیقی‌اش بتواند روحیه‌ی ازدست‌رفته‌ی همشهریانش را در بحبوحه‌ی گرسنگی و ناامیدی تقویت کند، حاضر به ترک شهر نشد، سختی‌های جان‌فرسایی را پشت‌سر گذاشت و درنهایت سمفونی‌اش را ساخت. از آن‌جا که نوازندگان برتر را برای حفظ گنجینه‌ی فرهنگی لنینگراد از شهر خارج کرده بودند، بنابراین، شوستاکوویچ برای اجرای سمفونی‌اش به کارل الیاسبرگ روی آورد؛ ارکستری درجه‌ی دو که برخی از اعضایش را در جنگ از دست داده بود و افراد باقی‌مانده از سرما و گرسنگی رمقی برای اجرا نداشتند. با این‌ حال انگیزه و اراده‌ی الیاسبرگ معجزه‌ی موسیقی و قدرت حیات‌بخش آن را به نمایش گذاشت. موسیقی کلاسیک، زمستان سرد شوروی و محاصره‌ی ‌غیرانسانی؛ کوئیگلی با این عناصر و با نگاهی هنرمندانه، تصاویر جان‌دار و روایتی گیرا سمفونی قهرمانانه‌ی خویش را خلق می‌کند. «رهبر ارکستر»، تلفیق‌ گیرا و ماهرانه‌ای از واقعیت و خیال است. این رمان سینمایی و خوش‌ساخت داستان پرکششی از موسیقی، تلاش برای بقاء دوستی و عشق در پس‌زمینه‌ی زمستان سرد اتحاد شوروی، خفقان دوران حکومت استالین و مصائب جنگ جهانی دوم است. کوئیگلی در این رمان ویژگی‌ها و روحیه‌ی مردم شوروی را به‌خوبی مورد نظر قرار می‌دهد؛ دقت در جزئیات، خلاقیت، ملال و رکود شور و عشق در شخصیت‌پردازی‌های او نمایان است، گویی برخی از شخصیت‌ها در لابه‌لای کتاب‌های داستایفسکی و چخوف پرسه می‌زنند.

«ممكن است پافشاري مرا در دقت به جزئيات مسخره كنند. حتما اين خشونت‌ها و سخت‌گيري‌هاي من را شبيه پيشواي بزرگ رژيم خوف‌انگيزمان مي دانند! (عادت كرده‌اند اين حرف‌ها را درگوشي به هم بگويند، از ترس اين كه مبادا افراد استالين پشت در حرف‌هاي آن‌ها را بشنوند.) شايد هم ذات خصمانه من بيشتر شبيه هيتلر، بزرگ‌ترين دشمن كشورمان باشد، كه البته اين حرف را با صداي بلندتري مي‌گويند. من اين مقايسه‌ها را مي‌شنوم و به نظرم ملال‌آور و در عين حال عادي هستند.»