بیچاره اسفندیار
"روزگار سیاه آغاز تاریخ است و سرنوشت مردم بسته به سرنوشت بتی است که خود ساخته اند و بر فرق خود سوار کرده اند.بشر در مراحل ابتدایی تمدن است و گله های رعیت مشتاق شبانی که آب و علفی برساندشان یا گرگ لباس شبان پوشیده ای که به هلاکت گاه بکشاندشان."
" بار دیگر با یکی از صحنه های تکراری تاریخ رو به روییم، صحنه ای با مضمونی واحد و جلوه هایی مختلف، که تا بوده چنین بوده است.همه گشتاسب های مسند نشین قدرت از سادگی ها وجاه طلبی ها و روح اطاعت اسفندیارهای خوشباور برای سرکوب ملتشان استفاده کرده اند. آن سردار و سرباز جوانی که به فرمان فرمانروای جبار رگبار مسلسل بر سینه ی برهنه ی مردم می پاشد، آن جوان از جهان بی خبر ساده دلی که به اشارت دستگاه ستم، روشنفکران و آزادی خواهان مملکتش را به زجرو شکنجه می کشد، آننویسنده ی استادی که به هوای مال و منصبی قلم و بیانش را برای سرکوب آزادگان در خدمت غاصبان قدرت می نهد، آن مأمور معذوری که برای حفظ امنیت دزدان و غارتگران حیثیت و آبرویش را فدا می کند،... همه و همه اسفندیارانی فریب خورده اندکه به سودای نام وکا می قدم در مهلکه نهاده اند. و با رستمی به نام ملت روبه رو ایستاده اند."
" نفرین خدا و خلق خدا نثار تاج قدرت پرستان و دل بی رحم توطئه گرشان باد. و نفرینی دیگر نثار جهل مرکب و غرور فریب پسند روزگار جوانی و بی خبری باد که ارزنده ترین سرمایه های مملکت را در مقدم جهانخواران و جباران قربانی می کند. جوان ساده دل به راحتی در دام فریب شیادان جاه طلب می افتد و ریختن خون هر آزاده ای را را که در مقابل قدرت اهریمنی بایستد نه تنها مباح که از مقوله ی واجبات می پندارد. سر به بیعت با اهریمن فرود می آرد و پایه های قدرت شیطان را استحکام می بخشد و ساده لوحانه به انتظار بهشت آرزوها و رحمت اهورامزداست."
تفسیر سورآبادی (۵جلدی)
این تفسیر شامل ترجمه تمامی آیات و شأن نزول آنها و عمدتاً بر روایات عبدالله بن عباس پسر عموی پیامبر اسلام بنا شدهاست. اهمیت این تفسیر از لحاظ نثر ساده و روانِ آن است و میتوان گفت از بهترین نمونههای نثر فارسی قرن پنجم است.
نثر این تفسیر از نظر طرز انشا و جملهبندی کوتاه و کلمات پاکیزه پارسی، نثری پالوده است، به خوبی نثر ترجمه تفسیر طبری.
ذخیره خوارزمشاهی
تالیف سید اسماعیل جرجانی
بکوشش سعیدی سیرجانیانتشارات بنیاد فرهنگ ایران چاپ سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی
ذخیرهٔ خوارزمشاهی یک دایرهالمعارف فارسی دربارهٔ دانش پزشکی است که توسط اسماعیل جرجانی گردآوری و به ولینعمت او و حاکم خوارزم، قطبالدین محمد خوارزمشاه، تقدیم شده است. ذخیرهٔ خوارزمشاهی جامعترین متن پزشکی به زبان فارسی بود که تا آن تاریخ نوشته میشد. حرجانی با جمعآوری یافتههای پزشکان دیگر در کتابهای عربی و فارسی و همچنین با استفاده از تجربهٔ پزشکی خود، کتاب را گردآوری کرد. این کتاب، نمونهٔ بسیار خوبی از نثر متقدم فارسی محسوب میشود که نثری ساده، بدون زرقوبرق، واضح و دلپذیر است.
نسخههای ناقص بسیاری از این کتاب وجود دارد اما با توجه به طولانیبودن متن، نسخههای کامل آن کمیاباند. علیاکبر سعیدی سیرجانی یک نسخهٔ رونوشت (عکسبرداریشده) از متن دستنویس کامل این کتاب را منتشر کرده که تاریخ متن دستنویس به ۶۰۳ قمری (۱۲۰۶ میلادی) برمیگردد و ظاهرا قدیمیترین نسخهٔ باقیمانده از ذخیرهٔ خوارزمشاهی محسوب میشود.
جرجانی در مقدمهٔ کتاب دربارهٔ طولانیبودن آن میگوید:
و خاصیت این کتاب تمامی است از بهر آنکه قصد کرده آمدهاست تا اندر هر بابی آنچه طبیب را اندر آن باب بباید دانست از علم و عمل به تمامی یاد کرده آید و معلوم است که بر این نسق هیچ کتابی موجود نیست.[...] و این کتاب چنان جمع کرده آمدهاست که طبیب را اندر هیچ باب به هیچ کتاب دیگر حاجت نباشد و به سبب بازگشتن به کتابهای بسیار، خاطر پراکنده نشود.
ضحاک ماردوش
سعيدی سيرجانی
وی در این کتاب با تفسیر اشعار شاهنامه فردوسی در مورد پادشاهی جمشید، قدرت گرفتن ضحاک ماردوش و مبارزات ایرانیان علیه او میپردازد و بار دیگر اهمیت تاریخ و توجه به آموخته های گذشتگان را نشان میدهد. جمشید که در آغاز پادشاهی به مملکت خدمت کرده است، در اواخر دوران زمامداری هوای خدائی بر سرش میزند و به مردم میگوید: خور و خواب و آرامتان از من است / همان پوشش و کامتان از من است بزرگی و دیهیم شاهی مراست / که گوید که جز من کسی پادشاست؟ مردم از او رویگردان میشوند و میخواهند به مرداس که نام نیکی دارد، پناه برند. شاهان و فرمانروایان سرزمین های امپراطوری ایران سر به طغیان بر می دارند و در جستجوی پادشاهی دیگر به رای زنی می نشینند و سر انجام ضحاک را گه پسر مرداس است به شاهی بر می گزینند: به شاهی برو آفرین خواندند / ورا شاه ایران زمین خواندند اما ضحاک توسط شیطان وسوسه شده، به کشتن پدر رضا داده و بجای او به تخت نشسته است. او گرفتار نیرنگ شیطان شده، شیطان بر دوش های او بوسه زده و باعث شده که دو مار از دو دوش او برویند. پس از آن شیطان در لباس پزشک بر ضحاک ظاهر شده، ادعا میکند که مارها هنگامی او را آرام خواهند گذاشت که هر روز مغز دو جوان خوراک آنان شود...
یادداشت ها (دوره کامل پنج جلدی)
نویسنده: صدرالدین عینی
مصحح: علی اکبر سعیدی سیرجانی
یادداشتها حاوی خاطرات صدرالدین عینی (1333-1257) شاعر و ادیب معاصر تاجیک است که با مقدمه سعیدی سیرجانی به چاپ رسید.
صَدرالدین عِینی از بزرگترین نویسندگان و ادیبان زبان فارسی تاجیکی و کشور تاجیکستان در آغاز سده بیستم است. یادداشتهای صدرالدین عینی، یادداشتهای جامعهای است که عینی در آن میزیسته و تفاوت زیادی با یادداشتنگاریهایی که تنها زندگی فردی را برمیتابند، دارد. منظور این نیست که عینی، کلینویسی کرده و از آنچه بر خود او اتفاق افتاده، دوری جسته است، بلکه او خود را در نفس جامعه دیده و احوال خود را در اجتماع آن روز نگریسته است. این یادداشتها در حقیقت اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بازتاب میدهند و چنان ارزشی دارند که میتوان گفت بدون خواندن آنها از بخش مهمی از تاریخ بخارای آن روزگار بیاطلاع ماندهایم. فساد اداری، فقر و قراردادهای بیارزش اجتماعی، ابزار سخن برای او شدهاند و نویسنده توانسته است با مهارتی ویژه تصویر آن زمان را به پرده بکشد و قلمموی نقاشی او به باریکترین مسائل برسید.