عزازیل
رمان عزازیل، از معدود رمانهایی است که نه تنها دارای سبک و اسلوب نگارشی منحصر به فردی است بلکه نویسنده، اطلاعات فراوان و چند جانبهی خود را در قالبی روایی ریخته و با سبک و سیاقی بسیار مبتکرانه قلب بسیاری از خوانندگان را تسخیر نموده است. این رمان، توجه جهان عرب را به خود جلب کرد. با استقبال مردمی فراوانی مواجه شد و در مدت کوتاهی بیست بار تجدید چاپ شد. نقدها، مقالات متعدد در بارهی آن نوشته و سمینارهای مختلفی برای تحلیل آن، برگزار شد و جوایز متعددی را به خود اختصاص داد. این در حالی است که گنجاندن بحثهای الهیاتی، تاریخی، عقاید صوفی و فلسفی به آن رنگ و بویی خاص بخشیده است.
نام اين كتاب در انجيل بهمعناي «سلطان شياطين» است و در عهد عتيق، به «خداي شهر اكرون» اطلاق ميشود. اين رمان كه داستان آن در قرن پنجم و در سوريه و مصر اتفاق ميافتد، به تاريخچهي اوليهي مسيحيت در كشور مصر پرداخته و زماني را كه مسيحيت مذهب رسمي امپراتوري روم شد، بررسي كرده است. به گزارش روزنامهي گاردين، اين كتاب در كشور مصر بسيار جنجالآميز بوده و مقامات مذهبي اين كشور آن را نسخهي عربي كتاب «رمز داوينچي» توصيف كردهاند.
هیپاتیا (زاده 350-370 میلادی; درگذشته ی 451 میلادی) فیلسوف نوافلاطونی، اخترشناس و ریاضیدان اهل اسکندریه مصر بود (که در آن زمان جزوی از بیزانس بود) که به عنوان اولین ریاضیدان زن که زندگی او ثبت شده است و آخرین کتابدار کتابخانه اسکندریه شناخته میشود. او استاد فلسفه و ریاضی در شهر اسکندریه بود و در علم نجوم تبحر داشت. او همچنین یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین اندیشمندان نوافلاطونی در اسکندریه است جایی که در آن فلسفه و ریاضیات اخترشناسی را یاد گرفت. هیپاتیا در طول زندگی اش به عنوان یک معلم بزرگ و پژوهشگر ماهر شناخته میشد. او خود را یک پاگان میدانست و این باعث شد که از مسیحیان علیه او خشمگین و متحد شوند او با تحریک کلیسا به اتهام جادوگری بدست گروهی از مسیحیان به سرپرستی پدر روحانی به نام پیتر به قتل رسید.