خاطراتی که نگه می داریم
کری لانزدیل
طناز باقری
داستاني درباره عشق ، حرمان و شروعي دوباره
رمان پرفروش 2016 آمازون و وال استريت ژورنال
به پرترهی نامزدیمون خیره شدم، من و جیمز زیر نور سرخابی همدیگه رو بغل کره بودیم. غروب خورشید با رنگهای نارنجی و قرمز، مثل پردهی پشت صحنهی تئاتر شده بود. شروع کردم به لرزیدن. انگشتام و زانوهام میلرزید. نه از پیشبینیهایی که کرده بودم. از ترس. اگه جیمز زنده باشه، معنیش اینه که ماجرای بزرگتری داشت دور و برم اتفاق میافتاد و من اونقدر ساده لوح بودم که نمیفهمیدم.
-از متن کتاب-