پرده پندار و در دیار صوفیان
نویسنده:علی دشتی
علي دشتي در ديار صوفيان مي نويسد: خميرمايه تصوف از تعاليم ونحوه معتقدات اقوام غير عرب از قبيل بودايان،مانويان،زرتشتيان است كه به آن رنگ داده اند .
«دشتي» در«پرده پندار»، ضمن ارج نهادن به حقيقت عرفان و تصوف، از پندارهاي باطل و معجزه ها و كرامت هاي بي اساس كه ساخته و پرداخته ذهن مريدان نافرهيخته است و در برخي كتب متصوفه نقل شده، انتقاد مي كند.
دمی با خیام
علی دشتی
در اين كتاب مؤلف در تلاش معرفي سيماي حقيقي خيام است . وي ابتدا شخصيت خيام را از لا به لاي روايات و آراء هم عصرانش و از گفته ها و نوشته هاي مسلم خود او بيرون كشيده و سپس به جستجوي رباعيات مختص وي مي پردازد و در بخش آخر خيامي مطابق تصورات خود ارائه مي دهد تا دايره تفكرات اين شاعر و متفكر بزرگ را بيان كند .
حیرت : حیرت ناآگاهی از کار جهان است.نمیدانیم از کجا آمدهایم و به کجا خواهیم رفت
در دایره ای کآمدن و رفتن ماست آن را نه بدایت نه نهایت پیداست کس مینزند دَمی در این معنی راست کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست ؟
چون و چرا : دوّمین خصیصه ی فکر خیّامی چون و چرا در کار خلقت است.
دارنده چو ترکیب طبایع آراست از بهر چه اوفگندش اندر کم وکاست گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود ؟! ور نیک نیامد این صور عیب کراست؟!
ناپایداری جهان : میدانیم که در خیّام؛ تذکار مرگ و زوال با گریزها و کنایههای شاعرانهای به سبزه و سبو همراه است: وجود انسان خاک میشود و در قالب کوزه و سبو استحاله مییابد.
این سبزه که امروز تماشا گه تست فردا همه از خاک تو بر خواهد رست یا: در سبزه نشین و میِ روشن میخور کاین سبزه بسی دمد ز خاک من و تو !
جبر : یکی دیگر از ویژگی های فکر خیامی،عقیده به ناتوانی بشر در برابر گردش زمانه است.
چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد خود را به کم و بیش دژم نتوان کرد کار من و تو چنان که رای من و تست از موم به دست خویش هم نتواند کرد !
اغتنام وقت و اکسیر شراب:
وقت سحر است،خیز ای مایه ی ناز ! نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز ! کآنها که به جایند نپایند بسی و آنها که شدند کس نمیآید باز . . .
دمی با خیام
سیری در دیوان شمس
علی دشتی
بيشتر آثار دشتي ترجمه است اما بارزترين نوشتههاي او كتابهايي است كه در زمينه بررسي آثار شعرا و نويسندگان كلاسيك ايران به رشته تحرير در آورده است.
تكيه بر عقل گرايي در نوشتههاي دشتي موج ميزند و كتابهاي او در نقد تصوف معروف است. بعضي از كتابهاي او نيز داستان با نثر شيواي فارسي است. ايرج ميرزا در مثنوي زهره و منوچهر درباره دشتي سروده: گاه قلم در كف دشتي دهم بر قلمش روي بهشتي دهم وي با هرگونه كهنه گرايي در نثر خواه به شكل سره نويسي و خواه در قالب پيروي از بهترين نمونههاي نثر كهن پارسي مخالف بود. بايد مطالب خود را به شكلي طبيعي بيان كند.دشتي در مقام نويسندگي اهميت خاصي به اخلاق قائل است. او در نوشته هاي خود به جز داستانها هيچگاه پاي از دايره عرف و اخلاق بيرون ننهاده است.كتابي كه پيش رو داريد مطالبي درباره عرفان در ديوان شمس مي باشد.
قلمرو سعدی
نام نویسنده : علی دشتی
« در قلمرو سعدی» را که بخوانید فقط چیزهایی درباره فکر و اندیشه سعدی دستگیرتان نمیشود بلکه با روشی آشنا میشوید که چطور بتوانید وارد قلمرو زبان و فکر شاعر شوید. این کتاب به ما یاد میدهد که چطور میشود از میان این همه شعر و نثر، دریچهای گشود و به عالم شاعر راه یافت. دشتی عین این شیوه را در مواجهه با حافظ خاقانی، عطار و خیام هم به کار برده و انصافا کتابهای بینظیری درباره هر یک به رشته تحریر درآورده.به این شیوه منتقدانه و عالمانه و تا حدودی متجددانه باید تسلط نویسنده بر ادبیات فارسی و نثر زیبا و پاکیزه او را هم به حساب بیاوریم. اینجا حقیقتا از آن مصداقهایی است که حافظ گفت: « چون جمع شد معانی، گوی بیان توان زد».
نقشی از حافظ
نام نویسنده: علی دشتی
ما از شاعر نميخواهيم علم طب بداند، گوته را براي معلومات گياهشناسي او احترام نميكنند، از شاعر رقت احساس ميخواهند تا بتواند عواطف و حسيات خود را در قالبي زيبا بريزد، از شاعر انديشههاي انساني و سير به طرف خوبي و زيبايي ميخواهيم، اصل قضيه، انسان شدن است و از اين حيث خيال ميكنم حافظ بيش از هر شاعري اين چنين بوده و اين كتاب براي بيان قراين و تقريباتي نگاشته شده است كه اين معني را نشان ميدهد.