شبانه ها
نام نویسنده : کازوئو ایشی گورو
نام مترجم : علی رضا کیوانی نژاد
تنها چيزي كه برايش اهميت داشت اين بود كه من ستاره بودم. همان كسي بودم كه آرزويش را داشت، همان كه وقتي در آن رستوران كوچك كار ميكرد، نقشه به دست آوردنش را ميكشيد. در اين فكر نبود كه مرا دوست دارد يا نه. اما بيست و هفت سال زناشويي ميتواند تاثير عجيبي داشته باشد. بسياري از زوجها با عشق شروع ميكنند، بعد از همديگر خسته ميشوند و عاقبت كارشان به بيزاري ميكشد. اما بعضي وقتها كار برعكس ميشود. رفتهرفته ليندي عاشق من شد. اول جرات باور كردنش را نداشتم، ولي مدتي ديگر كه گذشت، نتوانستم باور ديگهاي داشته باشم. لمس كوتاه شانهاش وقتي از سر ميز بلند ميشديم، لبخند كوچك عجيبي از آن سوي اتاق، وقتي لبخند زدن دليلي نداشت. گمان ميكنم خودش هم غافلگير شده بود، اما پيش آمده بود.