جنبش های دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری
...از خصایص و ممیّزات پادشاهان هخامنشی و اشکانی و ایرانیانی که در عصر ایشان می زیسته اند بطور عموم دارا بودن روح تساهل مذهبی و آزاد گذاشتن پیروان ادیان مختلف و احترام به آراء و عادات ملل دیگر می باشد...در عصرهائی که دولت هخامنشی و اشکانی در ایران فرمان روائی کرده اند نفوذ روحانیون محدود بود و طبقه ی روحانی طبقه ی حاکم را تشکیل نمی داد...
پیشوایان مذهب زردشت در دولت ساسانی صاحب قدرت شدند و احیاناً با اشراف بر ضد پادشاه، تبانی می کردند. در جامعه و بویژه در میان عوام نفوذ و تأثیرشان بسیار بود بطوری که در زندگانی هر یک ازیشان دخالت می نمودند، همه چیز می بایستی به تصویب و تصدیق روحانیان باشد «نفوذ روحانیان تنها به قدرت ایشان در رسمی شناختن زایشها و زناشوئیها و جز اینها و اقدام به تطهیرات و قربانیها نبود، بلکه دارائی املاک زمینی و منابع ثروت هنگفت که از جریمه های دینی و عشر و بخششها حاصل می شد، در این امر دخیل بود، بعلاوه ایشان چنان استقلال وسیعی داشتند که دولتی در دولت تشکیل می دادند.»