آرامگاه لنین (گزیده داستان های فاضل اسکندر)
فاضل اسکندر
زهرا محمدی و دیگران
فاضل اسکندر هرگز به سیاست نپرداخت، اما فعالیتهای اجتماعی بسیار وسیعی داشت. او از مدافعان سرشناس موجودیت و حقوق اقوام کوچک روسیه و آبخازی بود. همچنین با روزنامه ای مختلف و برنامه های تلویزیونی در حوزه طنز همکاری نزدیک داشت. اسکندر خود را نویسنده ای می داند که «بی شک و بی هیچ گونه قید و شرطی روس است، اما بیشتر از آبخازی می نویسد» ... وی در طول سالهای طولانی کار در عرصه ادبیات، نشان ها و جوایز متعددی از جمله نشان خدمت به وطن در سالهای 1990، 2004و 2009 و جایزه ادبی پوشکین در سال 1993 را دریافت کرده است. علاووه بر آن، دیدگاه منحصر به فرد و حکیمانه و شرقی و بسیار انسانی فاضل اسکندر همواره مورد توجه و احترام مخاطبانش بوده است. جملات قصاری از او وارد زبان روزمره و ادبی روسیه شده است که بیش از هر چیز اندیشه های بلند او را به خوانندگان می نمایاند ...
خرگوش ها و مارهای بوآ
فاضل اسکندر
آبتین گلکار
مار نوجوان كه تازه بلعيدن خرگوشها را ياد گرفته بود، گفت: «از يك چيز سر در نمى آورم. چرا وقتى من به خرگوشها نگاه مى كنم، فرار نمى كنند؟ آنها كه خيلى تند مى دوند.» چپچشم تعجب كرد: «چطور فرار كنند؟ ما آنها را هيپنوتيزم مى كنيم...» مار نوجوان پرسيد: «هيپنوتيزم يعنى چه؟»فاضل اسکندر (1929- 2016) با ایران پیوند خونی دارد، پدرش مهاجری ایرانی بود که در گرجستان کارخانهی آجرپزی داشت. رمان تمثیلی خرگوشها و مارهای بوا از مشهورترین آثار اوست. نثر و روایت ساده و گذشتن ماجرا در سرزمین حیوانات ظاهر اثر را به حکایات اخلاقی و فابلهای ازوپ و لافونتن شبیه میکند، ولی قضیه فراتر از این حرفهاست و بیهوده نیست که پژوهشگران این اثر را با مزرعهی حیوانات جورج اورول مقایسه کردهاند.