کتاب مورمون
جوزف اسمیت، در قرن 18 ادعا کرد که پس از ملاقاتهای پیدرپی با فرشتهای که بر او نازل میشد، به منبع کتیبههای باستانی دستیافته که روشنگر افقهای مسیحیتی راستین و متفاوت با تعلیم کلیسای جهانی مسیح است. با انتشار این کتاب و موعظهی اسمیت و پیروان اندکش، کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان تاسیس شد و این چنین مورمونیسم شکل گرفت. اسمیت ادعا میکند تاریخ حقیقی این کتیبهها به قرنها پیش از میلاد بازمیگردد و مطالب این کتاب هرچند تا حدی دستخوش تغییر و تاویل حین انتقال و نگارش شده، اما نسبت به عهدین بهرهی بیشتری از حقیقت برده است. کتاب مورمون تاریخ قومی به نام نافیان را که زیرمجموعه بنیاسرائیل هستند روایت میکند. تاریخی موازی تاریخ قوم یهود در عهد عتیق و کلیسای مسیح در عهد جدید که بازهای حدودا 100 ساله (600 قبل میلاد تا 400 میلادی) را در برمیگیرد. با این وجود قریب به اتفاق محققان بر این باورند که جوزف اسمیت خود نوینسندهی این کتاب است و شواهدی بیرونی و درونی تماما گواهی بر این ادعاست. مثلا اقوام و مکانهایی که در این کتاب آمده، سبقهی تاریخی ندارند و هیچگونه شواهدی مبنی بر وجود داشتن چنین اقوام و رخ دادن چنین وقایعی در دست نیست. در کتاب از پیامآورانی نام برده شده که در هیچ کجای دیگر، حتی اشارهای نیز به آنها نشده است. سبک نگارشی متن و شیوهی روایت هم تقلیدی کاملا شکست خورده از عهدین است. در مورد محتوا هم باید بگویم که در قسمتهای قابل توجهی از کتاب، عینا از عهدین کپیبرداری شده، مثلا تقریبا تمام بابهای اشعیا در کتاب دوم نافی آیه به آیه نقل شده. محتوای تعلیمی کتاب را هم میتوان به دو بخش تقسیم کرد. بخش نخست که شامل تعالیمی جدید است و بخش دوم که از ترکیب ناموزون تعالیم کتابمقدس (بخصوص عهد جدید) بدست آمده است. تصنعی بودن کتاب، روایتها و پیشگوییها کاملا مشخص است. خواندن این کتاب، آن هم بصورت گزیده و خلاصه، شاید تنها برای دینپژوهان مفید باشد و البته پیروان این مذهب نوپای آمریکایی.